برخی بازیگران به واسطه چهره زیبا، چشمان سبز و فیزیك مناسب توانستند وارد عرصه بازیگری و عالم سینما شوند اما بسیاری از بازیگران هستند كه نه به خاطر چهره زیبا كه به دلیل مهارت و توانایی در بازیگری به این حرفه وارد شدند و اتفاقا به ماندگاری بیشتری هم رسیدند. فرزین محدث از گروه دوم است كه علاقه و تلاش وی در بازیگری او را به عنوان بازیگر به مخاطبان معرفی كرده است نه مثلا تیپ و قیافه‌اش. او با بازی در نقش یك سرباز ساده با عینك ته استكانی در فیلم مارمولك دیده شد و این روزها نیز با حضور متفاوت در سریال «پرانتز باز» یك شب در میان مهمان تماشاگران تهرانی است. محدث مثل نقش‌هایش ساده و بی‌ریاست و درباره سینما و بازیگری اطلاعات خوبی دارد. گفتگو با او به اندازه نقش‌هایی كه بازی كرده شیرین و دلچسب است. با ما همراه شوید.


بسیاری از بازیگران مشهور سینما در تلویزیون دیده شدند بعد به عالم سینما ورود كردند مثل شهاب حسینی یا امین حیایی اما تو ابتدا در سینما بازی كردی بعد به تلویزیون آمدی. این تجربه دارای چه امتیاز یا احیانا كم شانسی‌ای برایت بود؟

واقعیت این است كه حرفه‌ام بازیگری است و یك بازیگر در درجه اول به دنبال یك فیلمنامه خوب است و نوع مدیوم چندان برایش فرقی نمی‌كند. من چون فارغ‌التحصیل تئاتر بودم، كارم را از آنجا شروع كردم و در اولین جشن خانه تئاتر جایزه دوم بهترین بازیگری را دریافت كردم. به واسطه همان تئاتر توسط پرویز پرستویی و حبیب رضایی وارد سینما شدم. اولین جایی كه دیده شدم در فیلم مارمولك بود. بعد از آن چندین پیشنهاد داشتم كه به همین كاراكتر شباهت داشت. اما من آنها را نپذیرفتم چون آن وقت در ورطه تكرار و كلیشه شدن می‌افتادم.


البته در شاعر زباله‌ها به خاطر نقش محوری قصه بیشتر دیده می‌شدید اما عدم اكران فیلم مانع این اتفاق شد... .

بله متاسفانه همین وقفه موجب شد تا دوباره از سینما دور شوم. البته همچنان پیشنهاد كار سینمایی داشتم ولی غالب آنها براساس پرسوناژ سرباز در مارمولك بود.


انگار مارمولك به ضررت تمام شد؟

نه برعكس در مارمولك دیده شدم و به همین علت هم پیشنهادهای زیادی داشتم منتها به دلیل تكراری بودن پیشنهادها از آنها گذشتم.


چطور برای نقش حمزه در پرانتز باز انتخاب شدید؟

یك روز جمعه احسان بیگلری، دستیار آقای پوراحمد تماس گرفت و گفت كه آقای پوراحمد می‌خواهد سریالی بسازد. وقتی اسم آقای پوراحمد می‌آید برای هر بازیگری وسوسه انگیز‌ است و او بازیگران خوبی را به سینما معرفی كرده است. مثلا محمدرضا فروتن با بازی در سریال «سرنخ» دیده شد یا مهدی باقربیگی در «قصه‌های مجید» همچنین لادن طباطبایی در سریال آقای پوراحمد مطرح شدند. قصه‌های مجید، نوستالژی دوران كودكی من بود و از این‌كه برای سریال آقای پوراحمد انتخاب شدم خیلی خوشحال بودم. وقتی به دفتر آقای پوراحمد وارد شدم، گفت حمزه خود همین فرد است و این‌طوری بود كه برای پرانتز باز انتخاب شدم. امیدوارم حضور در این سریال برای من سكوی پرش در این حرفه باشد تا بتوانم وجوه دیگری از بازیگری را تجربه كنم. البته تلویزیون این بدی را هم دارد كه اگر مدام در آن دیده شوید دیگر سینماگران سراغ شما نمی‌آیند چون احساس می‌كنند كه تماشاگر او را دائم در تلویزیون می‌بیند و از بازی‌اش اشباع شده است.


نگاه و رویكرد شما كاملا حرفه‌ای است یعنی به خاطر شهرت هر كاری را قبول نكردی و نقش‌های پیشنهادی را گزینش كردی.

به نظرم میانه‌روی در اینجا مثل هر جا و كار دیگری منطقی‌ترین رفتار است. شهرت چیز بدی نیست ولی نه به قیمت تنزل حرفه‌ای كار. در واقع ماندگاری در بازیگری مهم‌تر از شهرت و محبوبیت است. ابتدا باید دیده شد تا انتخاب شویم و بعد از دیده شدن بازیگر در موقعیت حق انتخاب قرار بگیرد.


به نظر می‌رسد علاوه بر نام كیومرث پوراحمد كه به قول شما برای هر بازیگری می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد، ساختار خود سریال و شباهت آن به فضای تئاتری هم در انتخاب شما موثر بوده است، بالاخره شما سال‌ها در تئاتر كار كرده بودید.

ولی بازی‌هایی كه در سریال انجام می‌شد مبتنی بر ویژگی‌های مدیوم تلویزیون است و اصلا تئاتری نیست. شاید به خاطر تك لوكیشن بودن، این دیدگاه وجود داشته باشد. حتی نماهایی كه در این سریال می‌بینید بیشتر نماهای سینمایی است كه كمتر در سریال‌های تلویزیونی اتفاق می‌افتد. مثلا شما كمتر نمای كلوزآپ در تلویزیون می‌بینید اما در پرانتز باز شاهد نماهای بسته از چهره بازیگر هستید. از این‌رو خیلی موافق با این نظر نیستم كه پرانتز باز فضای تئاتری دارد.


خودت بین نقش‌هایی كه در مارمولك، شاعر زباله‌ها، یك تكه نان، شكلات داغ و پرانتز باز داشتی كدام‌یك را بیشتر دوست داری؟

مارمولك به دلیل اولین تجربه كاری‌ام و همكاری با پرویز پرستویی برای من خیلی ارزشمند و خاطره‌انگیز است. اما شاعر زباله‌ها را بشدت دوست دارم. در مارمولك با یك اثر كمدی روبه‌رو بودیم اما در شاعر زباله‌ها شخصیت آدمی را بازی كردم كه به شخصیت آدم‌های دهه 40 نزدیك بود. ضمن این‌كه حضور پرویز پرستویی به عنوان مشاور بازیگری برای من یك فرصت عالی بود تا بازیگری را جلوی دوربین آموزش ببینم. در شاعر زباله‌ها بازی با چشم و نگاه پررنگ بود و من فرصت داشتم كه این مهارت‌ها را یاد بگیرم. بازی در شاعر زباله‌ها خیلی كنترل شده بود و نكته‌های خوبی را ازآن یاد گرفتم.


درباره نقش حمزه چه نظری داری؟

حمزه تجربه جدیدی در كارنامه بازیگری‌ام بود و با فرصت بداهه نوازی‌ای كه داشتم توانستم توانایی خود را در تلویزیون محك بزنم. آقای پوراحمد نیز با راهنمایی خود كمك زیادی به من كرد. همچنین احساس می‌كنم كه در پرانتز باز نقش حمزه دارای ویژگی‌های درونی و بیرونی بود كه برای من خیلی جذابیت داشت.


می‌خواهم یك سوال بپرسم كه امیدوارم ناراحت نشوی. خیلی‌ها بازیگر شدن را منوط به چهره زیبا و فیزیك مناسب می‌دانند ولی تو بازیگری هستی كه بدون داشتن این ویژگی‌ها، بازیگر شدی. فكر می‌كنی اگر مثلا تیپ گلزار را داشتی الان در عرصه هنرمندی مشهورتر بودی و اساسا چقدر داشتن چهره زیبا را در موفقیت بازیگر موثر می‌دانی؟

من زیبایی را رد نمی‌كنم و نمی‌گویم سینمایی كه محمدرضا گلزار را بخواهد، سینما نیست و نباید باشد. آن نوع از سینما نیز مخاطبان خاص خود را دارد اما معتقدم اگر یك بازیگر در عین زیبایی دارای توانایی و استعداد بازیگری هم باشد موفق‌تر است. مثلا پارسا پیروزفر ظاهری زیبا دارد، اما به سینمایی كه صرفا بخواهد به زیبایی او تكیه كند، تن نداده است. خودم قبول دارم كه چهره زیبایی ندارم و مثلا مخاطبان به خاطر چهره من به سینما نمی‌آیند. آقای پرستویی، كیانیان و انتظامی هم دارای چهره زیبایی نیستند اما از بهترین بازیگران ما هستند و اصلا در سن بالا وارد سینما شدند. این بازیگران ماندگارترند و من هم سعی می‌كنم در همین مسیر حركت كنم. مگر آل پاچینو یا گافمن دارای چهره‌های زیبایی هستند، اما بهترین بازیگران سینما در سطح جهانی محسوب می‌شوند. متاسفانه خود رسانه‌ها به این الگو دامن می‌زند و انگار كسانی می‌توانند وارد بازیگری شوند كه چشم‌های آبی دارند یا زیر ابرو برمی دارند.


اغلب نقش‌هایی كه بازی كردی در ژانر كمدی بوده، این از سر اتفاق بود یا شخصا به این ژانر علاقه داری؟

نه من نقش جدی را هم دوست دارم. اتفاقا دوست ندارم به عنوان بازیگران طنز شناخته شوم. صادقانه این را می‌گویم كه دوست دارم كار بعدی‌ام كاملا با پرانتزباز فرق داشته باشد. بویژه در آثاری كه مبتنی بر طنز موقعیت باشد. مثلا خیلی دوست داشتم در فیلم «هیچ» به جای صابر ابر بازی می‌كردم.


آیا نقدهایی كه درباره بازی‌هایت می‌نویسند، می‌خوانی؟

بشدت. مثلا نقد امیر پوریا درباره شاعر زباله‌ها را خیلی دوست داشتم یا چند سال پیش منتقدی با تیتر فرزین محدث آنتی گلزار مطلبی درباره بازی‌ام در مارمولك نوشته بود كه برایم آموزنده بود.


ناراحت نشدی؟

نه، اصلا. در ضمن نقد مثبتی هم بود. یادم می‌آید در آن مطلب از قول آقای انتظامی آورده بود من بازیگری هستم با ابروهای پاچه‌بزی یا درباره من نوشته شده بود فرزین محدث گلزار نیست و زیبایی ندارد اما بازیگر خوبی است. نوشته بود در آسمان هنر همه ستاره‌اند اما قرار نیست همه ستاره‌ها شبیه هم باشند.


دوست نداری ستاره باشی؟

من دوست دارم بازیگر خوبی باشم. به نظرم ستاره بودن به زیبایی نیست، به بازی خوب است. اگر ستاره بودن را به معنای گلزاری آن در نظر بگیریم من هیچ وقت ستاره نمی‌شوم. در واقع من سوپراستار نخواهم شد. دوست دارم مخاطبان بگویند من بازی فرزین محدث را دوست دارم نه قیافه‌اش را.


در اغلب نقش‌هایی كه بازی كردی یك نوع سادگی دیده می‌شود به نظرت این باعت نمی‌شود كه مخاطب تصویر كلیشه‌ای از تو در ذهنش بسازد؟

در حمزه تقریبا این تصویر شكسته می‌شود. حمزه در عین سادگی دارای زرنگی‌های خاصی است. به نظر من همه نقش‌هایی كه داشتم تماشاگر آن را دوست داشته است و این برایم خیلی مهم است. البته دوست دارم دائم نقش‌های مختلف را بازی كنم تا تكراری و كلیشه‌ای نباشم. اتفاقا فرصت خوبی شد تا كمی از مطبوعات كشور گله كنم. در مصاحبه‌هایی كه با آقای احمدی كارگردان شاعر زباله‌ها شد، برخی همكاران شما می‌پرسیدند چرا ریسك كردید و فرزین محدث را برای این نقش انتخاب كردید.

انگار من گوژپشت نتردام هستم كه این نقش را بازی می‌كنم! یا برخی می‌گفتند چرا از یك نابازیگر استفاده كردید یا فرهنگسرای انقلاب جلسه نقد و بررسی شاعر زباله‌ها را گذاشت اما مرا دعوت نكرد.


از حضور در پرانتز باز راضی هستید؟

به نظر من پرانتز باز می‌تواند یك سكوی پرش برای من در بازیگری باشد و امیدوارم كارگردان‌های سینما مرا برای نقش‌هایی متفاوت از كاراكتر مارمولك انتخاب كنند.