-
کاربر سایت
بیو گرافی خواننده های متال و راک
1969 انگلستان؛
هنگامی که «آلکسیز کورنر» خواننده و گیتاریست انگلیسی گروه بلوز خود را با مشارکت «سپریل دیویس» خوانندهی نوپای انگلیسی تشکیل میداد، در واقع شیوهی موسیقی بلوز دیگر برایش ارضاکننده نبود، بنابراین با بهکارگیری الگوهای «ریتم، بلوز» و هارمونیای ساده، با دعوت از «دیگ هک اشتال اسمیت» نوازندهی ساکسفون، یک بخش« هاردباپ» به آثارش افزود تا به شیوهی دلخواه موسیقاییاش نزدیک شود، با این کار« کورنر» قصد داشت تا از ریتمهای قراردادی اجازهی دوری جوید؛ به همین دلیل در گروه خود از «چارلی واتس» و «جینجر بیکر» به عنوان نوازندهی درامز استفاده کرد تا الگوهای ریتمیک متفاوتی را خلق کند. وی همچنین برای دوری هر چه بیشتر از صدادهندگی سازهای «جاز» نقش بم گروه را از ساز کنترباس حذف کرد و به جای آن از یک نوازندهی گیتارباس به نام «جکبروس» استفاده کرد. این شیوه جایگزینی ریتم و هارمونی کورنر به واسطهی اجراهای بیشمار رادیوییاش نه تنها توانست این ساختار تازه را به خوبی معرفی کند بلکه موجب گشت تا بسیاری از موسیقیدانان دیگر همچون «گراهام باند» و «جان مک لافلین» گیتاریست، «فیل سیمن» درامر و «اسپایک هیتلی» باسیست که به شیوهی «جاز مدرن» معتقد بودند همگی از سبک او پیروی کنند و نوعی از موسیقی جازی را پدید آوردند که در انتهای دههی 60 به «راک» موسوم شد. در واقع تمام موسیقیدانانی که بعدها در انگلستان عنوان شیوهی راک را برای موسیقی خود برگزیدند همه به نوعی وامدار کورنر بودند.
با این حال، بسیاری از موسیقیدانان سرشناس دههی 60 میلادی همچون «کارمل جونز» ترومپتیست، «جانی گریفین» نوازندهی ساکسفون تنور، «سانی کلارک»، «چیک کورا»، «هربی هانکوک»، «درک جوردن» (همگی پیانیست) قطعات خود را به شیوهی «هارد جاز» میساختند. بسیاری دیگر نیز مانند «اورنت کولمن» و «چاک بری» نوازندگان ترومپت و «بیلی هیگینز» نوازندهی درامز قطعات خود را به شیوهی «جاز آزاد» میساختند.
هر دو گروه این آهنگسازان، سبک «راک اند رول» دههی 50 را از سر گذرانده بودند که همچون طوفانی جامعهی آمریکا و اروپا را درنوردیده بود.
روند موسیقی «راک» به یکبار صورت نگرفت بلکه در دههی 60 شکل اولیهی آن پدید آمد و در دههی 70 شکل آن گستردهتر شد و در دههی 80 انواع مختلف خود را یافت.
به هر حال جوامع اروپایی که از یک سو با پدیدهی انقلابهای رهاییبخش مواجه شده بودند و جامعهی آمریکایی که با مسئلهی تبعیض نژادی و اعزام جوانان به جنگ دسته و پنجه نرم میکرد، همه نوعی دیگر از موسیقی را طلب میکردند که فراگیرتر و عامتر و همهپسند باشد؛ به همین دلیل موسیقی راک بر پایهی اصل هر چه سادهتر بودن استوار شد.
اگرچه در شکل گسترده و فراگیر نوازندگانی چون «جیمی هندریکس» و گروههایی چون «بیتلز» و «رولینگ استونز» در نگاه اول معرف و به یادآورندهی راک در اذهان هستند؛ اما واقعیت این است که از نظر اجرایی افرادی چون «کورنر»، «لیتل ریچارد»، «چاکبری» و «بودیدلی» از پیشتازان این جریان محسوب میشوند. از نظر سیر تکوینی نیز موسیقیدانی به نام «مایلس دیویس» میتواند معرف به سرانجام رسیدن سیر روند موسیقی راک محسوب شود.
دیویس در سالهای اولیهی دههی شصت برای کویینتت خود جهت اجرای کنسرت و ضبط صفحه، موسیقیدانان جوان را به دور خود جمع میکند؛ از جمله «جورج کولمن» و سپس «وین شورتر» هر دو نوازندگان ساکسفون باریتون، «تونی ویلیامز» نوازندهی درامز و بعدها «دیوهالند» نوازندهی ساکسفون باریتون و «جک دو جانت» نوازندهی درامز، اما دیویس در ابتدا همچون بیل ایوانز و هربی هانکوک به سادگی هارمونی در آثارش معتقد نبود بلکه بیشتر بسط و گسترش هارمونیکی و استفادهی بیشمار از آکوردها و جایگزینی آنها را دنبال میکرد، به عنوان مثال میتوانیم به دهمین میزان از قطعهی «همهی شما» از دیویس برای پیانو سولو نگاه کنیم (مثال شمارهی1).
استفاده از صدادهندگیهای متفاوت ساز نیز در کارهای دیویس رایج نبود. بعدها با پیوستن «جان مک لافلین» نوازندهی گیتار الکتریک و «جوزاوینول» نوازندهی پیانو الکتریک و ارگ؛ نه تنها سونوریته بلکه هارمونی آثار دیویس نیز دگرگون و تحتتأثیر قرار گرفت. پیانوی الکتریکی نیز با پیوستن «چیک کورا» جانشین هانکوک، در مجموعهی سازهای دیویس وارد شد. دیویس با این نگاه شیوهی صدادهندگی ترومپت خود را به سر و صدا نزدیک ساخت و با بهکارگیری تنها یک آکورد (به عنوان مثال آکورد هفتم با نتهای کروماتیک همسایه در مد میکسولیدین در قطعه «پیس فول») به بیتحرکی محض هارمونیکی روی آورد و با پیوستن جکدوجانت در امری که به طور گسترده از الگوهای ریتمیک «ریتم بلوز» استفاده میکرد، اشکال ریتمیک آثار دیویس دگرگون شد.
دیویس با گردآوری بهترین نوازندگان به دور خود موفق شد تا ساختار مستحکمی از این شیوه را تجربه کند و ارائه دهد. بیلایونس، «برانفورد مارسالیس» و «باب برگ» نوازندگان ساکسفون سوپرانو، «مارکس میلر» نوازندهی گیتارباس، «مابک استرن» و «جان اسکافیلد» نوازندگان گیتار الکتریک، همه از نوازندگان بزرگی بودند که در به سرانجام رسیدن این شیوهی موسیقایی همگام با دیویس سهم به سزایی داشتند.
پیشرفت الکترونیکی در ادوات سازی و به کارگیری وسایل الکترونیک، نزدیک شدن هر چه بیشتر به افههای صوتی را در این نوع موسیقی برای موسیقیدانان فراهم ساخت. اکولایزرها، انواع و اقسام پدالهای واوا، دیستورشنها، فیوزها و فلانژرها، هارمونیزرها، ریورب و دیلیها، اکو و استریو کوروسها و بالاخره انواع ریتمسازها از جملهی این ادوات بودند.
در روند زمان، جایگزینی سازهای الکتریک نیز به دلیل سونوریتههای متفاوت و دلخواه این موسیقیدانان به گونهای جداناپذیر از ویژگیهای این شیوه شد. چنانچه جان مک لافین پس از به کارگیری همزمان پیانو آکوستیک و پیانو الکتریک توسط چیک کوراگیتار سنتتیزه را تجربه میکند. از طرف دیگر مکلافین از این ساز برای اجرای همزمان ملودی، آکومپانیمان و باس کونتینو (مانند پیانو) استفاده میکند.
و بالاخره دیویس با همنوازی جیمی هندریکس، گیتاریستی که نبوغش در بداهه نوازی همه را شگفتزده میساخت، به تلفیق بداههنوازی در این نوع موسیقی دست پیدا کرد.
اما موسیقی راک در ساختار کلی خود، در ابتدا به گونهای عمیق و صمیمانه به جاز کهن و بلوز عامهپسند وفادار بود. به همین دلیل اکثر کسانی که به این شیوه آثاری میساختند بنیان موسیقی خود را بر پایههای موسیقی آوازی با فرم ترانه (با تعریفی که از این اصطلاح در موسیقی جاز وجود دارد) استوار کردند. ترانههایی ساده که با سونوریتههای جدید گیتار الکتریک و یا گیتارباس همراهی میشد. سبک آوازخوانی خوانندگان موسیقی راک در مجموع تا اندازهی زیادی رنگ موسیقی سیاهان، موسیقی عامیانه، محلی و موسیقی سرزمینهای غرب آمریکا را به خود گرفت. اما آنچه که شیوهی آوازخوانی این خوانندگان را متفاوت میکرد غریدن، شیون کردن، جیغ کشیدن، برآوردن صدا از حلق و خواندن در محدودههای صوتی بالاتر از حد معمول و همچنین به کارگیری هجاهای کوتاه و بیمعنی چون «یه یه یه» بود. اشعار معترضانه به جنگ و تبعیض نژادی نیز موجب جذابیت و پذیرش هر چه بیشتر این آوازها شد.
ریتم غالب در این آهنگها با قدرت هر چه تمامتر دوتایی (هشت جنگ مساوی در هر میزان که یا عملن شنیده میشد و یا حس میشد) به کار گرفته میشد که با یک تقسیم سه تایی از یکدیگر مجزا میشدند و برگرفته از ریتم فانک بود (مثال شمارهی 2). میزانبندیها 4/4 و سرعت به ندرت از 144 به ازای هر سیاه تجاوز میکرد. الگوهای ریتمیک برگزیده در موسیقی راک به نوازندهی درامز واگذار میشد تا با فرار از ریتمهای قراردادی جاز و بهویژه جاز آزاد به زبان ریتمیک دلخواه این موسیقی نزدیک گردد. بنابراین الگوهای ریتمیک برگزیده از طرف درامر بسیار فشرده و شدیدن کنترلشده بود. البته باید خاطرنشان ساخت که رسیدن به این چنین منطق ریتمیکی به یکباره صورت نگرفته بود. به عنوان مثال در سالهای پایانی دههی 40 میلادی در قطعهی «داونبیت» از «چارلی پارکر» و «دیزی گیلسپی» این تلاش صورت گرفته بود.
از نظر فرم، این موسیقی به فرم بلوز 12 میزانی و فرم A-a-b-a با اندکی تغییر نزدیک بود. همچنین تمایل بسیار شدیدی برای بهکارگیری الگوهای ملودیک کوتاه وجود داشت که بارها نیز تکرار میشدند.
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن