-
کاربر سایت
دوست
راه گم كرده دلم ، كو و كجا ؟خانهء دوست؟
شمع كو؟ تا كه بسوزد ،پرِ ِ پروانهء دوست؟
چشم ها منتظر ِ قامت ِ موزون ِ تواند
دل پر از ياد ِتو شد ،چونكه بود خانه ء دوست ؟
«گرچه از قافلهء عشق ،جدا مانده دلم»
«بودم از روز ِازل ، واله و ديوانه ء دوست»
گوهري راكه به كان ،كرده نهان تحفه زر يست
ياد ِ تو هست نهان ،در دل ِ ويرانهء دوست
سالها سحر و فسون ، كرده دلم را به جمال
دلبري بود كه دل ، برد ز بيگانه ء دوست
عاشقي را كه به سر شور ِجواني باشد
جان ِ شيرين دهد او در ره جانانه ءدوست
من اگر سنگ شوم ،شيشه شود سينهءتو
خوش بود بشكند آن،شيشه به اين دانهءدوست
مطربا ! راه دگر زن، كه سر آمد غم ِ من
بر سرم هست سر ِ بوسهء دزدانه ء دوست
بارالها ، دل ِ حجت كه غمين بود چه زود
شاديش گشت فزون ، رفت به كاشانهءدوست
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن