هر پاي بلغزد ، زنگاهي كه تو داري
هر دل چو غريقيست ، به چاهي كه تو داري

اي سرو قد ،آن روي ِچو گل ، زلف سياهت
ابروي ولب و ،روي چو ماهي كه تو داري

هر مرد ِ يلي ،رأيت اسپيد بگيرد
تسليم شود ،پيش سپاهي كه تو داري

اي سنگدل اين شيشهء ،شكسته است،مبادا
پايت بخلد ،شيشه به راهي كه تو داري

افسوس كه تو ،صحبت ِ دل را نشنيدي
نشنيدي و دل،مات زآهي كه تو داري

تو مهر پرستي ،چو مني ،پيرو ِ آئين
معبود تو ،عشق است،الهي كه تو داري

محبوب رخي ،قامت مطلوب تو داري
تنها ،همكه خوبي است ،گناهي كه توداري