-
کاربر سایت
سيمرغ
ايكاس مرغ ِبر زمين ، سيمرغ بودي
در قاف ، تنها آخرين سيمرغ بودي
دلدادهء هر بامدادي ،مرغ ِ اميد
مارا تو در اين واپسين سيمرغ بودي
اي كم نشين و نيك منظر،من ندانم
افسانه با تو هم نشين سيمرغ بودي
ننگ ِ زمان آلوده دامان كرد مارا
آسوده اما پيش از اين سيمرغ بودي
سيمرغ در افسانه را ،چون مي شناسند
گويم دلا تو بهترين سيمرغ بودي
زالت اگر بيگانگي را پيشه كرده است
تو آشنا ،عاري زكين سيمرغ بودي
كس را در اين افسانه،من همدم نديدم
تنها ،دم ِ حجت يقين سيمرغ بودي
ايكاش با من بودي و ديگر غريبه
سلطان ِ مرغان ِ زمين سيمرغ بودي
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن