((من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوالله عافمنهم من‌ ينتظرو‌ما بدلوا ‌تبديلا))

شك نيست كه همه ما بايد اين راه را برويم وبه سوي حق وسرنوشت خويش بشتابيم ،سپاس پروردگار جهانيان را كه ابتداي كار ماراسعادت وپايان كار مارا شهادت قرار داد.درودوسلام بر منجي عالم بشريت ونائب برحقش امام خميني ودرودبر شهيدان گلگون كفن كه باخون عزيزشان درخت اين انقلاب را آبياري نمودند.


سلام برخانواده‌‌ام كه اينك هديه اي تقديم اسلام نمودند،پدرجان از اينكه نتوانستم دين خود را نسبت به شما اداءكنم شرمنده هستم ولي اميدوارم مرا ببخشيد ومرا حلال كنيد.
پدرعزيزم،صبركن وخدا را شكر گذار وشما اي مادر:اي آرام بخش وجود،اي مهربان ،اي كسي كه زبان من توان سخن گفتن درباره تورا ندارد،وهرچه سعي ميكنم مي‌بينم سخني نمي‌توانم بگويم كه باآن قدرداني از محبتهاي بيدريغ تو بكنم.
مادرجان: اي فرشته خوبيها بعد از من چشمهاي معصوم وپاكت را آلوده به اشك مكن،جامه سياه مپوش ودر حجله دامادي فرزند خطا كار خود ماتم زده مباش وشير پاكت را برمن حلال گردان وبرايم دعا كن،شايد خداوند از گناهانم بگذرد.
اي جوانان: مبادا دررختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) درميدان نبرد شهيد شد، اي جوانان مبادا درغفلت بميريد كه علي (ع) درمحراب عبادت شهيد شد ومبادا در حال بي تفاوتي بميريد كه علي اكبر حسين در راه حسين (ع) وبا هدف شهيد شد.
اي مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا درمحضر خدا نمي‌توانيد جواب حضرت زينب(ع) رابدهيد كه تحمل 72 تن شهيد رانمود،استغفارودعا راازبين نبريد كه بهترين درمانها براي تسكين دردهاست وهميشه بيادخدا باشيدودرراه او قدم برداريدوهرگز دشمنان بين شما تفرقه نيندازندوشماراازروهانيت متعهد جدا نكنندكه اگر چنين كردند روزبدبختي مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست ،حضورتان را در جبهه هاي حق عليه باطل ثابت نگهداريد ودر امام بيشتر دقيق شويد وسعي كنيد عظمت اورا بيابيدوخودرا تسليم او سازيد وصداقت خود را همچنان حفظ كنيد،امروز كه دارم اين وصيت نامه رامي‌نويسم دريكي از سنگرهاي جبهه هاي جنوب بسر مي‌برم ومنتظر ديدار با معشوقم ميباشم ،آمده ام چون تشخيص داده ام كه تنها جاي ديدار با معبوداينجاست ،آمده ام شايدسهمي داشته باشم درريشه كن كردن ضد انقلاب وبيرون راندن متجاوزين ،آمده‌ام تا من نيز در احياء دين مبين اسلام وبه ثمر رسيدن انقلاب شريك باشيم،در اين لحظه خون دررگهايم مي‌جوشد ونميتوانم درست چيزي بنويسم چون مسئوليتي كه به عهده گرفته‌ام بر دوشم سنگيني ميكند،واز طرفي خوشحال هستم كه شايد بتوانم به اين صورت كمي ازمسئوليت سنگيني كه بر دوشم است اداء كنم ودر پايان از پدرومادرم مي‌خواهم كه بر مزارم گريه نكنند واگر گريه مي‌كنند طوري گريه كنند كه دشمنان نفهمند واز پدر ومادرم مي‌خواهم كه صبور باشند مانند حضرت زينب كه تحمل 72 تن شهيد رانمود%
وسلام عليكم ورحمته الله وبر كاته خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
تاريخ :3/10/1365