از نظر جغرافيايي گيلان را مي توان به چهار قسمت مجزا و مشخص به صورت زيرتقسيم نمود :
ابتدا قسمت پست ساحلي است , كه در معرض امواج درياي خزر است . در اينجا خود را درمقابل پديده اي قابل توجه و مداوم مي بينيم : حركت امواج و شدت بادهاي شمالي و شمال غربي كه بر سطح دريا مسلط است , مسافتي طولاني از ساحل را با شنهايي كه باد آنها را جا به جا مي كند , به صورت تپه هايي به ارتفاع هفت تا ده متر و عرض دويست تا چهارصد متر , مي پوشاند . در سمت ديگر اين تپه هاي شني به طرف داخل , رودخانه ها با رسوبات زيادي كه همراه دارند از كوه سرازير مي شوند , و چون نمي توانند راهي به طرف دريا باز كنند در باتلاقها و مردابها مي ريزند . فشار امواج دريا , از رسوبات رودهايي كه به دشواري راهي به سوي دريا گشوده اند , سدي در دهانه مرداب ايجاد مي كند , و آنجا را به روي كشتيها مي بندد . اين مردابها تمام طول ساحل را مي پوشانند : نمونه بارز آنها مرداب انزلي در انتهاي غربي , و مرداب استراباد در انتهاي شرقي است , و مردابهاي مشابهي مانند مرداب لنگرود نيز در فاصله ميان آن دو قرار دارد . سواحل داخلي اين آبهاي راكد پوشيده از قشر ضخيمي از قطعات كوچك شاخه هاي زبان گنجشك , چنار , تبريزي , بيد و انواع درختهايي است كه در نواحي مرطوب مي رويد . جويها و رودخانه هايي كه از كوه سرازير مي شوند از روي اين تكه چوبها و يا از ميان ريگهاي روان راهي براي خود باز مي كنند . در فصول باراني همه اين نواحي از آبهاي راكد پوشيده مي شود . در قسمت دوم , دامنه هاي البرز به صورت ديواره اي وسيع و شيبي جنگلي به طرف دريا كشيده مي شود . در همين قسمتها است كه مسيلها و تنگه هايي خيال انگيز وجود دارد . به دشواري مي توان عظمت و تنوع جنگلهايي را كه همانند روپوشي زيبا تمام اين مسيلها و دره ها را پوشانده است توصيف كرد و يا آنها را طبقه بندي نمود . در اين نواحي بلوط , نارون ، چنار , افرا , زبان گنجشك , زيز فون , شمشاد , گردو , آلش , سروكوهي و سرخدار - نوعي كاج - ديده مي شود . شاخه هاي موي وحشي به تنه درختان مي پيچد و بالا مي رود . در اين قسمت رازك وحشي , انجير , گوجه , گلابي و سيب وحشي فراوان است و همه جا از توتهاي وحشي , نسترن هاي وحشي , پيچك و گلهاي سرخ پوشيده شده است . جايي كه درخت غان و شمشاد ديده مي شود با بيشه هايي زينت مي گيرد. هنگام بهار بنفشه, پامچال و ديگر گلهاي جنگلي زمين جنگل را به صورت فرشي زيبا مي پوشاند. اين گلها را در منطقه معتدل جنوبي نيز مي توان ديد, ولي اين مقايسه با هند شرقي يا هند غربي به علت وجود آب و هواي خاص آن مناطق و اثر آنها در پرورش اين گلها درست تر به نظر مي رسد. گياهان اين سرزمين از نوع گياهان جنوب اروپا با شرايط آب و هوايي همانجا است و بايد رطوبتي را كه به ندرت در خارج از منطقه حاره ديده مي شود به آن اضافه نمود. حيوانات اين ناحيه مانند حيوانات دشتهاي جنگلي عرضهاي بالاي جغرافيايي يعني مناطق نزديك به قطب است . در سومين قسمت يعني زمين هاي خارج كوهستان ها است كه شهرها و مراكز بزرگ جمعيت ديده مي شود. اين نقاط در ميان انبوه درختان جنگلي پنهان شده است , چنانكه مسافران چون به اين نقاط وارد مي شوند گمان مي برند كه هنوز از جنگل نگذشته اند و چون همه جا را غرق در شاخ و برگ گياهان طبيعي مي بينند و در هر جا با مراتع و باغهايي از ميوه هاي گوناگون روبرو مي شوند به دشواري مي توانند يقين كنند كه وارد دهكده اي شده اند و يا به شهر بزرگي رسيده اند. در اين قسمت از كشور كرم ابريشم تربيت مي شود, و تهيه كرم ابريشم در گذشته گيلان را مورد توجه بازرگانان اروپايي قرار مي داده است , و به همين جهت گيلان در نظر خارجيان مشهور ترين ولايت ايران بود . بالاخره در چهارمين قسمت پايين قسمت جنگلي , قله هاي بلند كوهها ديده مي شود , كه پو شيده از چراگاه هاي تنك است و مه زيادي آنها را مي پوشاند .قله ها تقريبا هميشه با باريكه هايي از برف به نظر مي رسند. بخاري كه از چشمه هاي آب گرم بالا مي رود , طول ساحل را تا قله هاي برف گرفته دماوند مه آلود نشان مي دهد, و به سبب نوسان تدريجي حرارت , آب و هواي اين منطقه گاهي كسل كننده و زماني حيات بخش جلوه مي كند . در رشته كوه هاي بالايي , بر روي تخته سنگها با گذرگاه هايي روبرو ميشويم , كه از لحاظ خطري كه هنگام عبور از آنها متصور مي شود , نظيرشان در ساير نقاط ايران ديده نمي شود . در منطقه خالي از درخت و در جنگلها و در دامنه كوه هايي كه بر آنها مشرف است