صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 24 , از مجموع 24

موضوع: هر آنچه كه مي بايد در مورد زرتشت دانست

  1. #21
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    پیشینه اوستا


    در جهان راه فقط يكيست وان راه اشايي , يعني راستي و درستي و پويش راه حق است كه ديگر راهها همه نادرست و بي راهه است. ( يسنا, هات 72 بند 11)
    همان گونه كه مي دانيد اوستا سرگذشتي بس دراز دارد , در فراز و نشيب طولاني زندگي خود , بارها مورد تاراج و غارت قرار گرقت . در زمان جنگ هاي طولاني ايرانيان با تورانيان , يونان ,تازيان وحشي و پس از ان در دوران سلسله هاي ترك و تعصب انها بارها سوخته شد و در انهدام ان بسيار كوشيدند .
    اما همچنان كه ملت ايران و ايران زمين زنده و بر جاي ماند , فرهنگ نيرومند و پاياي اين مرز و بوم و در راس ان اوستا نيز با تمام ناملايمات ماندگاري داشت .
    اوستا از شمار جلوهاي كهن روزگار و عميق از اين فرهنگ ناب پارسيست . در زمان ساسانيان در زنده كردن و نوشتن و تدوين ان كوشش فراوان شد , در 21 نسك فراهم شد , اما اوستاي كنوني كه در اختيار ماست پنج فصل دارد كه شامل : ( ويسپرد – يسنا – يشتها – ونديداد – خرده اوستا ) مي باشد.

  2. #22
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    آذرپــاد مهـــر اسپندان


    بر اساس انچه كه دردینکرد امده است و زرتشتيان بدان باور دارند گرد اورنده خرده اوستا اذر بادمهراسپندان (اذرپاد) است وي يكي از مشهور ترين انديشمندان و موبدان دوران ساساني است و نزد زرتشتيان از مقدسين به شمار ميرود (زرتشت دوم) كه كراماتي بسيار به وي نسبت ميدهند.
    منابع اگاهي ما نوشتارهاي دوران ساساتي چون : بندهش , دينكرد و... مي باشد از وي اندرز نامه اي بجاي مانده است كه مشهور به (اندرز نامه اذر باد مهر اسپندان) است
    اذرپاد در دوران شاپور دوم ميزيسته وي موبدان موبد بود و به فرمان شاپور مامور شد تا اوستا را گرد اوري و مدون نمايد . پيش از او ودر زمان اردشير بابكان (تنسر) هيربدان هيربد قدمهاي مهمي در راه تدوين و جمع اوري اويستا انجام داده بود اما اذرپاد با پشتكار و تلاش و با وجود تمام ايرادات و مخالفت هايي كه اتربانان (روحانيون زرتشتي) ان روزگار با او داشتند موفق به تدوين كامل اوستا شد .
    در تاريخ امده است كه اتربانان براي امتحان او مراسم (ور) يا ازمايش ايزدي بر پا داشتند و اذرپاد هم جهت اثبات مدعاي خويش مبني بر اين كه اوستاي راستين را تدوين كرده تن به ازمايش داد , مقداري روي را گداختند و ذوب شده ان را بر روي سينه وي ريختند كه اسيبي نيافت و نسوخت .
    به همين جهت شاپور اذرپاد را مورد حمايت قرار داد .به هر حال انچه مشهور است , تدوين كننده اوستا در نهايت و بويژه خرده اوستا كه در حكم كتاب دعا مي باشد موبدان موبد اذرپاد بزرگ مي باشد.

    گزیده ای از سخنان اذر پاد بنقل از کتاب دینکرد :
    دین اموزی پرسید که:
    -مردم با کردارهایشان از راه کدامین به بارگاه اورمزد راه میابند ؟
    -و نیز از چه راهی از ویژگان بارگاه اورمزد میشوند ؟
    -و از راه کدام کردار همتراز ستودگان میشوند ؟
    -با کدام رفتار بد از بارگاه اورمزد رانده میشوند ؟
    -و با کدامین رفتار به دور ترین جای بارگاه یزدان رانده میشوند ؟
    -و با چه کاری همتراز دیوان میشوند ؟
    خورشید دانش دستور دستوران اذر پاد مهر اسپندان پاسخ میدهد :
    -همانا مردمان از راه گذینش خرد و باور مندی دین بهی راهی بارگاه اورمزد میشوند
    -از راه باوری ژرف به دین بهی از ویژگان بارگاه اورمزد میشوند
    -از راه ناباوری به دین بهی و خرد ستیزی از بارگاه یزدان رانده میشوند
    -از راه باور مندی به بد دینی و جهل دوستی از بارگاه اورمزد به دور ترین جای رانده میشوند
    -و از راه باورمندی ژرف به بد دینی همپای دیوان میشوند
    (دینکرد نسک سوم کرده21)
    دین اموزی پرسید:کدامین کردار سرامد دیگر کردارهاست ؟
    اذر پاد میفرماید: سر امد ترین کردارهای مردمان به کار گیری رادمندانه خرد در کارها بر مردم سزاوار بکارگیری خرد است که خرد جرثومه هر پارسایی است(دینکرد نسک سوم کرده 15)
    گریگوری اشموغ (یک مسیحی) پرسید:چرا شما پیروان مزدیسنا میگویید بی اندازه خوردن می گناه است حال انکه در ایین ما نوشیدن می کم یا زیاد بلکل حرام است ؟
    اذر پاد میفرماید : همانا ما می خوارگی بی اندازه را گناه میدانیم و اندازه نوشیدن می را شاینده بی اندازه نوشیدن می به حدی که خرد انسان را بزداید گناه است چناکه در گاهان (گاتها) از ان نام میرود بی انکه ستایش یا نکوهشی بر ان رود.
    کمال صدق محبت نه نقص گناه که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند
    بر فروهر پاک کوروش بزرگ درود باد

  3. #23
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    ســــــرزمین جــــاوید



    بی گمان فرهنگ و تمدن ایرانی، از آغاز تا کنون استمراری بنیادی و پرتوان و پیوسته داشته است.این فرهنگ و نمودارهای فکری و معنوی آن،مانند حلقه های بهم پیوسته ی یک زنجیر می باشد. هر حلقه یا چند حلقه ی این زنجیر، توسط دانشمندان و هنر مندان و حکیمان و عارفان و...به فراخور زمان و مکان و ذوق و سلیقه آنان ساخته و پرداخته شده است.به ترتیبی که این دانه ها و حلقه ها پیراسته و آماده شده، پیوسته سازندگان هر عصر و دورانی، میراث بر تجربه ها و آموخته ها و داده های پیشینیان خود بوده اند و نمیتوانسته اند از آن گنجینه بی نیاز باشند، اما همیشه برابر با زمان و مکان و در برخورد با فرهنگ ها و تمدن های دیگر ،و در بازار پر رونق داد و ستدها، بر آنچه که از پیش به آنان رسیده ، افزوده، و همین پویایی و عدم ایستائی است که فرهنگی همیشه در حال تحول ، زنده و نو را برای نسل بعدی بر جای نهاده.
    اما در برخورد اندیشه ها و داد و ستد ها، این ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی است که عناصر نو و پویا و متحول و شگرف بشری را بیشتر به دیگر ملت ها و اقوام داده است.از سوئی دیگر، آنچه را نیز که اخذ کرده،در این کوره گدازنده و توانمند،آنچنان ذوب کرده و آمیخته که چیزی دیگر ،در ارزش و تازگی بدر آمده است.
    اما تمدن و فرهنگی که نیرومند، ریشه دار و اصیل و کهن روزگار و همچنین پویا بوده و در داد و ستد جهت باروری و رشد و شکوفایی آماده و دور از تعصب باشد، دوام می آورد. ایران کهنسال و دیرینه تاریخ، در طول زمان بسیار دراز بسا که مورد تهاجم و تاخت و تاز اقوام وحشی قرار گرفته و از دیدگاه نظامی شکست خورده و مهاجمان در آن به حکومت پرداخته اند:

    حمله ی آشوربانی پال ................................. 646 پیش از میلاد
    حمله ی اسکندر گجستک ........................... 334 پ م
    حمله ی وحشیانه ی اعراب ........................ 637 میلادی
    حمله ی ترکان غزنوی .............................. 999 م
    حمله ی ترکان سلجوقی ............................ 1030 م
    حمله ی ترکان قراختایی ............................. 1141 م
    حمله ی ترکمان های غز ............................. 1159 م
    حمله ی خونین مغول ها .............................. 1120 م
    حمله ی تیمور .......................................... 1381 م

    اما در برابر فرهنگ و تمدن سرشار و نیرومندش، چون به نسبت، همه مهاجمان در برابر آن ضعیف و فقیر بودند به طریق وام گیری در آمده و به زی و کسوت فرهنگ ایرانی در آمدند.
    در دوران چنین حکومت هائی، فرهنگ و تمدن ایرانی همچنان راهرو و پویایی روش دیرینه بوده و هیچگاه این زنجیره استوار فرهنگی در این سرزمین نگسسته است، بلکه هم فرهنگ و تمدن مهاجمان را در حد توان در خود مزمحل کرده و هم اقوام مهاجم را در بطن جامعه خویش جای داده تا جائی که آنان خود پشتیبان و مروج این فرهنگ و تمدن و زبان شده اند.
    از تهاجم هائی داستانی،اساطیری ،تاریخی که مربوط به دوران پیشدادیان و کیانیان ، تا مادها ، هخامنشی ها و پارتها و ساسانیان می شود،و پس از آن تازیان و اقوام گوناگون ترک به ویژه مغول ها و اعقاب آنان تا همین اواخر و یونانیان که پس از هخامنشی ها به ایران آمدند همیشه این فرهنگ و تمدن و زبان ایرانی بوده که ملل و اقوام مهاجم را ایرانی مآب کرده است. اما چون عنصر قالب در اصول بنیادی تفکر و بینش ایرانی پویائی و سازندگی و بالندگی بوده، همواره بصورتی ذاتی در پس هر تهاجمی روند دوباره سازی و زنده شدن و رونق دوباره را در پیش گرفته و هموراه چون کوهی استوار بر بلندای تاریخ بر جای مانده.
    این سرزمین اهورائی،خاستگاه نیاکانی ماست که به مردمان روی زمین فرهنگ نیک زیستن آموخته،در زنده نگاه داشتن گوهره فرهنگ و زبان و گنجینه فکری آن بکوشیم.
    ایران ای سرزمین آریان،مهرت به دل جان ماست تا آخرین ذره جان.
    جاويد مزديسنا،پاينده ايران

  4. #24
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    ســــــرو فــریــومد


    در تاریخ بیهقی از دو سروی که بوسیله اشو زرتشت نشانده شده بود سخن رفته است.یکی از این سروها در کشمر(کاشمر) و دیگری سرو فریومد(توس) بوده است.
    در تاریخ بیهقی آمده است:زردشت که صاحب المجوس بود، دو درخت دو درخت سرو به کشت یکی در دیه کشمر طریثیت و یکی در دیه فریومد،و در کتاب ثمارالقلوب،خوجه ابومنصور ثعالبی چنین آرد که گشتاسب ملک فرمود تا این دو سرو کشمر و فریومد را بکشتند...
    نیک آگاهید که سرو کاشمر آن درخت ورجاوند به سال 246 به دستور متول،آن خلیفه بلهوس و عیاش، از ریشه بر کنده شد، که البته عمرش به جهان نماند که سرو را رویت کند و بدست غلامانش، با اشارت پسرش منتصر کشته شد.
    اما سرو فریومد عمر و بقای بیشتری از سرو کاشمر یافت و تا سال 537 ماند،یعنی 291 سال بیشتر از سرو ورجاوند کاشمر،در این سال بود که ینالتکین خوارزمشاه که از امیران ترک خوارزمشاهی بود دستور به سوزاندن سرو فریومد داد.مقصود از سوزاندن این درخت و اجتناب از بریدن آن،ترس از تبعاتی بود که پس از بریدن که پس از بریدن سور کاشمر گریبانگیر مسببان نابودی آن درخت شده بود.
    بیهقی چنین نقل میکند: ینالتکین بن خوارزمشاه فرمود تا آن سرو بسوختند،و حالی و ضرری به وی و حشم وی نرسید، ازیرا که بواسطه آتش در آن تصرف کردند، و ان درخت را زردشت کشته بود، و ممکن بودی که اگر ببرندی اتفاقی عجیب پدید آمدی،و بعد از آن ینالتکینبماند تا سال 551 چهارده سال دیگر بزیست.و خاصیت درخت فریومد آن بود که هر پادشاهی که چشم او بر آن افتادی او را در آن سال نکبت رسیدی،و عمرها این تجربه مکرر گردانیده بودند...
    بیهقی به تفصیل نقل می کند که در آن سال باران شدیدی باریدن آغاز کرد و چنان خرابی ها افتاد در ناحیه بیهق که بیان آن به غایت آن نرسد.و چنان برف آمد و یخبندان شد و سرما به حدی رسید که بسیاری از گیاهان و درختان تباه شدند در آن ناحیت...

    بر آن گنبد درخت سرو کشته
    چو پرورده شده آن بهشته
    گشن شد بیخ چندان گشت شاخش
    که پر شد آن همه ایوان و کاخش
    چنان تریاک پیدا شد زبرگش
    که خوردی هر که کم میبود مرگش
    خدای پاک از جنت سرشته
    زراتشت آشو بر وی نوشته
    چو شاه پاک دین گشتاسب آن دید
    بدی رفته بهی دین را گروید
    همه این دین به را کرد اقرار
    درو نارند از آن پس هیچ تکرار
    چو زرتشت این ره به را نموده
    کزین ره مر مهمان را دل فزوده
    اگر نام سٌهی سروش ندانی
    بهشت جاودان را چون بدانی
    چو چندین سالیان بر وی گذشته
    همان سرو سهی بالیده گشته
    چنان بالیده شد سرو بلندش
    که گرداگرد می کشی کمندش
    چو خورشید جهان از برج فرتوت
    درخشان گشت در عالم چو یاقوت

    براستی که سرو کاشمر و سرو فریومد را میتوان نشان از هویت ملی ایرانیان دانست،هویتی که م*****ان به این سرزمین اهورائی برای شکستن غرور ملی ایرانیان کمر به نابودی آن بستند،زیرا باید برای حکومت بر مردمی که با ارزشهایش زنده است،با سلاح فرهنگ زدائی و هویت ستیزی پیش رفت.
    اگر سروهای ورجاوند وخشور ایران بدست انیران بریده شد،اما در وجود و خاطر ایرانیان زنده و جاوید ماند،این سرو در اندیشه های ما زیر شلاق روزگار و ظلم انیران سر خم کرد اما کمرش نشکست و استوار ماند،نقش خاطره شد و بدست های کیمیاگر قالی باف ایرانی، بر نگارستان قالی نقش بست،ماند و جاودانه شد چونان که اندیشه و نام زرتشت در پندار و هویت ایرانی نامیراست.
    ایدون باد

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •