در باور سنتي زرتشتيان ، وجود انسان از چهار گوهر تشكيل شده است كه بهم پيوسته اند و از تاثير آنها بر يكديگر ، پويندگي و بالندگي از هر فرد سرچشمه ميگيرد. اين چهار جز عبارتند از " تن و جان " كه مربوط به جهان مادي اند و " روان و فروهر " كه مربوط به بعد مينويي سرشت آدمي هستند. فروهر گوهري است كه روان را از گرايش به كژي و كاستي و دروغ باز ميدارد تا روان به آرامي راه خدا جويي را طي كند و شايستگي فراگيري نور حقيقت و پيام سروش را داشته باشد.
در دوره هخامنشيان ، نگاره ي فروهر به عنوان آرم ملي شكل گرفت. هريك از اندامهاي اين نگاره ، گوياي مفهومي در انديشه ي نياكان است

1. چهره ي سالخورده و نوراني فروهر ، ياد آور بهره گيري از تجربه ي پيران خردمند است.
2. بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگيري هومت ، هوخت و هورشت يعني " انديشه ، گفتار و كردار نيك " را به انسان سفارش كند.
3. قسمت زير بال فروهر نيز سه قسمتي است تا نفرت انسان و زير پا گذاشتن دژمت ، دژوخت و دژورشت را يادآوري كند. يعني هر فرد بايد انديشه ، گفتار و كردار ناپاك را از خود دور سازد.
4. دو رشته ي آويخته در پايين ، نشانه ي پيوستن به سپنته مينو ( منش پاك ) و پشت سر گذاشتن انگره مينو ( انديشه پليد ) است.
5. حلقه ي دور كمر فروهر ، نشان وارستگي انسان از اميال ناهنجار و نيروي پرواز او به سرچشمه ي خورشيد است.
6. دستهاي فروهر رو به سمت جلو است تا آرمان انسان همواره به سوي پيشرفت و بالندگي باشد
7.حلقه ي دست اين نگاره ، جلوه گاه آيين مهر و نشان پيمان انسان با خداوند در پيوستن به اشويي است.
( اشو هنجار درستي است كه اهورامزدا جهان را بر اساس آن خلق كرده است.)