سلام خداجونم
امروز بازم دلم گرفت میخام نامه ی دومموبهت بنویسم خداجونم
امروز وقتی ازمدرسه اومدم دستامونشستم اخه خیلی گشنه بودم
یادم رفت به مامانی سلام کنم
یادم رفت موقع خوردن بسم ا...بگم
یادم رفت ازمامانم تشکرکنم
خداجونم امروز میدونم کلی گناه کردم اخه اون حرفایی که الان اینجاگفتم همش تقصیرخودم بودم وقلبم
خداجونم میخام دیگه گناه نکنم مامانم میگه برو دستاتوبشور قلبتم صاف کن
گفتم چه جوری مگه قلبه ادمابه دستشون ربط داره گفت اره
امروز بعدازکلی گناه من یادگرفتم قلبموبشورم میدونی چه جوری
خب من یواشکی بهت میگم خداجونم من امروز یادگرفتم وضوبگیرم نمازبخونم
خداجونم من امروز خیلی خوشحالم اخه یادگرفتم چه جوری ازت تشکرکنم یادگرفتم چه جوری بانمازبهت نزدیک بشم
فقط یه چیزی ازت بخام قبول میکنی؟
اخه میخام اون گناههایی که انجام دادموببخشی؟میبخشی؟
من که میدونم مهربونی اخه بابام میگفت شماگفتین توقران که هرکی بخادخوب بشه مهربون بشه کمکش میکنی خوب دیگه منم میخام ازاین به بعدخوب بشم پس کمکم کن
خداجونم نمیدونی چقدردوستتدارممممم اندازه ی 1000تا
اخه اون عددوتازه یادگرفتم
خانم معلممون گفته 1000تاخیلیه منم 1000تادوستتدارم