اگر ما می توانستیم در سال هفتصد قبل از میلاد خود را به دامنه ی کوه الوند برسانیم مشاهده می کردیم که در آنجا زن و مرد مشغول خاک برداری و گل سازی و سنگ تراشی و خشک مالی و آجر پزی هستند تا این که بتوانند اطراف شهرخود به اسم هک ماتانا(امروز موسوم است به همدان)دیوار بسازند.

پادشاهی به اسم مردکوه(کیومرث)بر آنها فرمانروایی و نظارت می کرد و گاهی که از کنار دسته ای از کارگران می گذشت می گفت اگر می خواهید فرزندان شما کشته نشوند یا به اسارت نروند و اموال شما چاپیده نشود بکوشید که زودتر دیوار شهر را به اتمام برسانیم.

در همان موقع که مرد و زن مشغول کارهای بنایی بودند تا اینکه حصار شهر هک ماتانا را بسازند کودکان در مکتب های شهر درس می خواندند و به تعلیم استاد با یک قلم از مس یا مفرغ روی لوح سنگی می نوشتند.بالای آن لوح به خط استاد این جمله نوشته شده بودای پسر پیوسته به خاطر داشته باش که نینواباید ویران شود.)

مغرب زمینی ها نه فقط اصول تمدن را از ایرانیان فرا گرفتند بلکه در الفاظ هم مقلد ایرانیان بودند و پانصد سال بعد از آن تاریخ یک سناتور رومی در مجلس سنای روم هر وقت نطق می کرد به تبلیغ مردم همدان می گفت (و دیگر اینکه کارتاژ باید ویران شود)ومی دانیم که کارتاژخصم خونین روم بود.

مردکوه که مورخین یونانی او را (دیکوس)خوانده اند و می گویند که موسس سسلسله ی سلاطین ایران به اسم (پیشدادیان)بوده چاره حملات جنگجویان نینوا را فقط یک چیزتشخیص داده بود و آن این که اطراف همدان دیواری بلند و سطبرکشیده شود تا اینکه جنگجویان نینوا پایتخت سرزمین (آشور)یا(آسور)نتوانند همدان را مورد تهاجم و غارت قرار بدهند.

قبل از کیومرث به طور متوسط هر پنج سال یک مرتبه همدان مورد حمله ی آشوری ها قرار می گرفت و پادشاهان آشور از نینوا پایتخت خود به راه می افتادند و هر کس را که در ایران می دیدند می کشتند و اگر زن یا پسر جوان بود به اسارت می بردند و آن گاه پسران جوان را کور می کردند و به گاو آهن می بستند تا برای آنها شخم بزنند یا اینکه به سنگ روغن کشی می بشتند تا اینکه به وسیله ی آنها روغن بکشند.

هر مرد ایرانی در آشور از دو چشم نابینا واکثر آنها هنگامی که به گاو آهن بسته شده بودند یا سنگ بزرگ روغن کشی را به حرکت در می آوردند جان می سپردند.(شلمانه سر)پادشاه آشور که هنوز مردم ایران در کردستان ومناطق کوهستانی کرمانشاه اسمش را به خاطردارند در سال 844 قبل از میلاد از نینوا پایتخت خود به راه افتاد و ایران را مورد تهاجم قرارداد ونه فقط تمام پسران جوان و زن های همدان را به اسارت برد بلکه تا ساحل خلیج فارس رفت ودر مراجعت از آنجا پانصد هزار اسیر با خود به آشور برد وتمام مردان جوان راکه به آنجا برده بود کور کرد و به زارعین آشوری فروخت تا به گاو آهن ببندند.

هفت سال بعد از آن تاریخ همان مرد باز از نینوا به راه افتاد وایران را مورد حمله قرار داد وآن مرتبه راه مشرق را پیش گرفت وتا خراسان پیش رفت ودر مراجعت از ایران به قول (خانتوس)مورخ دنیای قدیم اهل کشور لیدی (کشوری واقع در ترکیه ی کنونی)دو کرور اسیر با خود برد که نیمی از آنها در راه مردند و به آشور نرسیدند (این رقم اغراق به نظر می رسد.)
این بود که ایرانیان در آن موقع آشور را چون بلای آسمانی می دانستند و عقیده داشتند که نینواباید ویران شود تا اینکه ایرانیان از تاخت و تاز آشوریها مصون بمانند.کیومرث بعد از اینکه پادشاه ایران(در سرزمین غربی یا ماد)شد سعی کرد که طوایف مختلف ایران را با هم متحد کند تا بتوانند جلوی آشوریها را بگیرند ولی از عهده بر نیامد.

چون طوایف مختلف که در مغرب ایران زندگی می کردند طوری به آزادی و استقلال خود علاقه داشتند که نمی خواستند زیر بار قدرت وپادشاهی کیومرث بروند وآشوریها هم از اختلافی که بین طوایف ایران وجود داشت استفاده می کردند و ایران را مورد تاخت وتاز قرار می دادند.
کیومرث بعد از اینکه از متحد کردن طوایف ایران نا امید گردید در صدد بر آمد که اطراف همدان حصار بسازد تااینکه پایتخت ایران از حملات آشوریها مصون باشد.
ساختن حصار به طوری که گفتیم تحت سرپرستی کیومرث از سال 700 قبل از میلاد مسیح شروع شد ومدت ده سال طول کشید تا به اتمام رسید.
راجع به این حصار مثل شهر (بابل)خیلی صحبت شده ویکی ازشایعات مربوط به حصار همدان ابن بوده که کیومرث اطراف آن شهر هفت حصار کشیده است تا اینکه دشمن بعد از گشودن هر حصار به دیوار دیگر برسد ومتوقف گردد.
اما ساختن هفت دیوار با وسایل آن عهد دور از عقل به نظر می رسد و ضرورت هم نداشته است چون اگرمدافعین می توانستند جلوی دشمن را بگیرند در پناه یک دیوار قادر به جلوگیری از او بودند ودر غیر این صورت در پناه هفت دیوار هم نمی توانستند جلوی خصم را بگیرند.
یکی از شایعات مربوط به دیوار همدان این است که روپوش هر حصار با حصار دیگر فرق داشته و روپوش حصار اول کاشی وروپوش حصار سوم سنگ یشم بوده الی آخرواین شایعات جنبه ی افسانه دارد واگر چنین بود از آن همه روپوش ها امروز چیزی از زیر خاک بیرون می آمد.
آنچه غیر قابل تردید است اینکه کیومرث وبه قول یونانیان دیکوس مرد وزن همدان را وادار کرد که طبق نقشه ی خود او حصاری اطراف شهر بسازند تا اینکه پایتخت ایران مورد حمله ی آشوریها قرار نگیرد وازآن به بعد شهر همدان که کرسی ایران بود از حملات آشوریها مصون ماند.
از آن موقع تاروزی که (هووخ خشتره)پادشاه ایران شد کودکان همدان وقتی به مکتب می رفتند بالای لوحشان نوشته می شد به خاطر داشته باشید که نینوا باید ویران شود.
هووه خشتره از لحاظ لغوی به معنای (سرپرست شهروفرض کنیم) هووه خشتره همان جمشید است.هووه خشتره یا جمشید از مردان برجسته ی مشرق زمین بودو برای اینکه خطر آشورونینوا را از سر ایران دور کند دوهزاروچهارصد سال قبل از(ناپلئون بناپارت)قانون نظام وظیفه راوضع کرد وبه موجب آن قانون هر مرد ایرانی که به سن هیجده سالگی می رسید می باید وارد خدمت سربازی شود.
مدت تعلیمات سربازی جوانان در دوره ی سلطنت جوشید سه سال بود وبعد از آن آزاد می شدند تا به کار خود مشغول گردند ولی در موقع جنگ سربازان تعلیم یافته احضار می گردیدند تا از آنها در نبرد استفاده شود.
جمشید علاوه براینکه نظام وظیفه را در ایران متداول کرد ارابه ی جنگی ساخت واواول کسی است که در ایران ارابه ی جنگی را در میدان کارزار مورد استفاده قرار داد.ما می توانیم جمشید را سازنده ی ارابه بدانیم چون اسناد تاریخی گواهی میدهد که قبل از او در ایران ارابه ی جنگی وجود داشته ولی به موجب همان اسناد اولین پادشاهی که در ایران ارابه ی جنگی را مورد استفاده قرار داد جمشید بود است.
در بهار سال 612 قبل از میلاد مسیح جمشید با یک قشون پانصد هزار نفری ودو هزار ارابه ی جنگی به سوی نینوا پایتخت آشور به راه افتاد.

شاید ارقام پانصد هزار سرباز ودو هزار ارابه ی جنگی در اسرار مورخین یونانی مقرون به اغراق باشد ودر هرصورت قشون جمشید طوری نیرومند بود که آشوریهای سلحشور نتوانستند مقابل قشون ایران پایداری کنند وشکست خوردند وجمشید وارد شهر نینوا وآن شهر را به کلی ویران کرد به طوری که در آن شهر حتی یک کلبه به جا نماند واز آن به بعد جمله ی مذکور در سطور قبل از بالای لوح کودکان همدانی که به مکتب می رفتند حذف گردید.

سال 612 قبل از میلاد که سال ویران شدن شهر نینوا پایتخت آشور به دست پادشاه ایران است یکی از تواریخ برجسته ی حوادث جهان است چون در آن سال قدرت آشور که مدت دویست سال ایران را مورد تاخت وتاز قرار می داد وسایر ملل مجاور آشورهم در امان نبودند به طور مطلق ازبین رفت.