نام او در اوستا کویکوات (Kavi Kavata) آمده و در پهلوی کی کوات و در پارسی کیقباد می باشد. در ین کرد آمده فر کیانی از گرشاسب به کیقباد رسید و او کیان نیاک یعنی جد کیانیان است. در اوستا او از اعقاب منوچهر شمرده شده است. در بندهشن آمده کی کوات کودکی خرد بود که او را در صندوق نهاده بر آب افکندند و او از سرما می لرزید. زاب او را دید و از آب بیرون کشید و به پسری پذیرفت و وی را کوات نامید.
در روایات مذهبی پدر کیقباد معین نیست، ولی در روایات ملی که مورد استفاده مورخان اسلامی بوده نسبت او چنین آمده است: کیقباد پسر رگ پسر نوتران یا نوترگان پسر منوش پسر فوتر (نوذر). در شاهنامه آمده که چون تخت شاهی از گرشاسب خالی ماند زال نام و نشان کیقباد را که از تخمه فریدون بود از موبدان بپرسید، پس رستم را نزد او به البرز کوه فرستاد و وی کی قباد را بیاورد و بر تخت شاهی ایران نشانید.
چون کیقباد به شاهی ایران رسید به جنگ افراسیاب شتافت. وی تاب مقاومت نیاورد از پشنگ، پدر خود درخواست کرد که تقاضای صلح با ایرانیان کند و قرار شد که جیحون مرز ایران و توران باشد.
کیقباد پس از آن به پارس روی نهاد و استخر را به پایتختی برگزید و بسی شهر و آبادی بساخت و آن گاه گرد جهان بگشت و باز به پارس آمد و بر این گونه صد سال پادشاهی کرد. کیقباد را چهار پسر بود از این قرار: کوی اوسن(Kavi Ussan) یا کیکاووس، کوی ارشن(Kavi Arshan) یا کی آرشن، کوی پیسینا(Kavi Pissina) یا کی پیشن و کوی بیارشن(Kavi Abyarshan) یا کی آرمین.
برخی سلطنت کیقباد را از آن لحاظ در پارس مسکن داشته و نیز از روی نام های پسرهایش با دوره سلطنت اجداد کوروش کبیر تطبیق کرده اند و کمبوجبه را با کاووس و کوروش را با کی آرش و چاپیش را با کی پیشین و آریارام نه را با کی ارمین مطابق دانسته اند.