کیخسرو پسرسیاوش ونوه کاووس از بافرترین پادشاهان کیانی است . اوتمام عمرخودراصرف انتقام خون پدرش سیاوش نمود زیرا افراسیاب به تحریک گرسیوز سیاوش را کشته بود. کیخسرو ازاین جهت درتاریخ اساطیری به ویژه اوستائی ایران مشهوراست که درمزداپرستی استواربود و برای فرشتگان مقرب درگاه اهورامزدا به ویژه آناهیتا (رب النوع آب) قربانی ها کرد وبتکده های کفاررانابود کرد . کیخسرو درآخرعمرازدنیا دلسردشدویک هفته به نمازایستاد ودربه روی خودبست . شبی « سروش »‌که یکی از فرشتگانی بود که انسان های خوب را رسم اطاعت ازاهورامزدا رامی آموخت ، به خواب دید که به او مژده سفربه بهشت داد و گفت که لهراسب را به جانشینی خود انتخاب نماید . فردوسی درشاهنامه دراین باره می نویسد : کیخسرو شبانه درچشمه ای تن بشست وچون بامداد شد اثری از او نیافتند . درکتاب مروج الذهب مسعودی وتاریخ طبری درباره جنگهای او مفصلاً نوشته اند .

در چه زمانی همه ایرانیان یزدان‌پرست گردیدند؟

کیخسرو قبل از آن که بمیرد ، سلطنت رابه لهراسب سپرد و گفت که نژاد اوبه کیقباد کیانی می رسد . لهراسب پایتخت خودرابه بلخ منتقل ساخت درزمان او مردم اکثراً یزدان پرست شدند ومردم توران وهند را کافروبت پرست می دانستند . لهراسب دوپسرداشت یکی «‌گشتاسب » ودیگری «‌زریر» .لهراسب ، « زریر »‌رابیشتر دوست داشت ، چون زریر برای گسترش دین زرتشتی جان فشانی ها کرد و داستان دلیری اش درکتاب « یادگار زریران »‌آمده است . ازاین جهت گشتاسب ازپدررنجید وبه شهری رفت وبه صورت ناشناس به آهنگری مشغول شد و نوشته اند که قوت بازوی او چندان بود که سندان درزیر ضربات او درهم می شکست . گشتاسب سپس به روم رفت و با دختر امپراتور روم ازدواج کرد .امّا فرمانروای روم گشتاسب را از کشورش بیرون کرد واوزمانی که به ایران زمین آمد ،لهراسب همه امورسلطنت را به اوسپرد وخود درگوشه ای تا آخر عمر به عبادت اهورامزدا پرداخت .

ازسلطنت گشتاسب تا پایان حکومت دارا چه حوادثی روی داد؟

«کی گشتاسب» (ویشتاسب)‌به معنی صاحب اسب رمنده ،‌فرزند لهراسب از پادشاهان معروف کیانی است که زرتشت درزمان او ظهورکرد.نام گشتاسب به صورت «‌ویشتاسپد»‌دراوستا آمده است وبا صفات «‌مزداپرست »‌و« پیرو منش پاک وراستی » ودارای «‌فرکیانی »‌نیز مشهوراست . نام وی درآثار دینی زرتشتی با شکوه وعظمت یادشده است .ظهورزرتشت درسال سی ام سلطنت اورخ داد وچون به زرتشت ایمان آورد وحامی اوشد ، زرتشت وی را پیروراستین خودخواند و ازاهورامزدا خواست که درروزرستاخیزبا اومحشورباشد .ارجاسب تورانی چون مخالف با آئین زرتشت بود به ایران لشکرکشید وبا گشتاسب جنگ کرد ولی شکست خورد امّا زرتشت درجریان جنگ کشته شد .گشتاسب ده سال پس از قتل زرتشت وچندی بعدازمرگ اسفندیار درگذشت وبهمن پسر اسفندیار جانشین اوشد. اهل تحقیق زمان گشتاسب را به تفاوت میان 800 تا 1200 سال پیش از میلاددانسته اند وقایع زمان گشتاسب وظهورزرتشت توسط دقیقی ، شاعر معروف به نام گشتاسب نامه به نظم درآمده وفردوسی آن را درشاهنامه آورده است . بعدازگشتاسب همانطور که دربالاشرح دادیم « بهمن » نوه گشتاسب به سلطنت رسید مورخین یونانی اورا« درازدست » لقب داده اند . مجمل التواریخ والقصص هم اورادرازدست خوانده وفردوسی دروصف اوگفته است :‌

چوبرپای بودن سرانگشت اوی
ززانو فروتربدی ژمشت او

برخی از مورخان اردشیر بایکان راازنسل بهمن می دانند .پس از مرگ بهمن دخترش همای به سلطنت رسید وبعدازمدت کوتاهی سلطنت را به پسرش داراب که درضمن برادرزاده اوبود، سپرد. داراب معاصر فیلیپ مقدونی پدراسکندربود .دراساطیر ایران آمده است که دارا فرزند داراب زمانی به سلطنت رسید که اسکندردرمقدونیه به پادشاهی رسید وبه ایران حمله برد . چون دارا پس از حمله اسکندربا خیانت سردارانش کشته شد ،‌اسکندربرایران چیره شد . مورخین دارای کیانی را با داریوش سوم مطابق کرده اند وازاین به بعد افسانه ها رنگ واقعیت به خود گرفته وبا حقیقت وفق می کنند وبه طورکلی افسانه ها به تاریخ متصل می شود .

چرا قبل از تاریخ مدون از تاریخ اسطوره‌ای سخن رانده شد؟ا

زاین جهت تاریخ اسطوره ای رادربخش اول آوردیم که بدون مقدمه وارد تاریخ باستانی ایران نشویم ، چون فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی که به دانشگاه راه می یابند ودررشته های ادبیات ، تاریخ و... ادامه تحصیل می دهند واگر با این نام ها آشنا نباشند ، مطالعه متون فارسی قدیمی وشاهنامه فردوسی وبالآخره تاریخ ایران برای آن ها مشکل خواهد بود.