خاندان کیانی به دودسته تقسیم میشوند:از کیقباد تا کیخسرو و از لهراسب تا پایان کار کیانیان!
که دسته ی دوم نیز خود از لهراسب تا بهمن مربوط به خاندان کیانی آسیای میانه و از اردشیر،یا همان بهمن تا دارای دارایان مربوط به حکومت هخامنشی است!
و کار کیانیان با اسکندر پایان پیدا میکنه!!!!
ظاهرا دسته ی دوم را به دسته ی اول چسبانده اند!
در شاهنامه داریم که گشتاسب (داریوش اول)در مراحلی اژدها و گرگها را میکشد!
و اسفندیار(خشایارشا) هفت خوان خود را پشت سر میگذارد(باز هم موجوداتی مانند اژدها شیرو...)
در تخت جمشید هم آثاری از چهار پهلوان! که در شکم چهار موجود مختلف که هر یک شکل خاصی دارند( مثل شیرو موجودی با بال و منقارشاهین مانند وچند حیوان دیگر)شمشیری فروبرده اند!
که سر ستونهای آنها هم کشف شده اند!وجود دارد!
اینها همه ممکنه حیوانات افسانه ای باشند که هرکدام نماد بدی و شرهستند!و خشایارشا و داریوش اول هخامنشی به افتخار اینکه اینها رو در وجود ملت ایران از بین برده اند!
دستور حک کردن چنین تصاویری را داده اند!! تا به یادگار بماند!
و بعدها مردم آنها را به صورت افسانه های خیالی درآورده اند!
بعضی از مورخان تاریخ زردشت رو به چندهزار سال قبل از میلاد! و برخی دیگر به 600-400 قبل از میلاد تخمین زده اند!
که شخصا مورد دومی رو قبول دارم!چون اگر مال چندهزار سال قبل از میلاد باشه!مال زمانیه که ایران و هند از هم جدا نشده بودند!
که اگر زردشت در اون زمان بوده باشه!مطمئنا روی آئین هندو و زبان اونها تاثیراتی میگذاشته و چون روی زبان و دین ایرانیان تاثیر گذاشته نمیشه
مورد اول رو قبول کرد!
و در شاهنامه به جای داریوش اول از گشتاسب شاه نام برده!که دین زردشت رو قبول میکنه و اون رو در ایران گسترش میده!
که میتونیم زمان زندگانی زردشت رو با زمان داریوش اول تخمین بزنیم!
و میبینیم که داریوش در سنگ نوشته های خودش از اهورامزدا یاد کرده و او را ستایش می کند!
و حکومت خود را مدیون او میداند!
میتونیم از همین جا نتیجه بگیریم که اولین شاهی که به اهورامزدا اقرار کرده داریوش است!
و در شاهنامه هم اولین کسی که دین زردشت رو پذیرفته گشتاسب است!!پس
داریوش کبیر همان گشتاسب شاهنامه است!!!!
و بهمن هم که در شاهنامه آمده همان اردشیر درازدست است!!
در شاهنامه آمده که بعد از وی دخترش همای جای او بر تخت مینشیند!
این که در تاریخ ذکر نشده!
پس چگونه ثابت کنیم؟
در خرابه های تخت جمشید مجسمه ی سر انسانی پیدا شده!که اون رو امیرهخامنشی و حتی خشایارشا مینامند!
ولی ظاهرا در تخت جمشید مردی با ریشهای تراشیده وجود ندارد!
و حتی از روی شکل لب که بسیار جمع و جور تر از مردان ساخته شده و ابروهای کمانی میتوان حدث زد که این تصویر یکی از بانوهای هخامنشی است!
که در فرش پازیریک نقشی از زنان دربار که در زمان هخامنشیان ساخته شده!میشه شباهت هائی رو با مجسمه پیدا کرد!
و نمیتوان آن مجسمه رو دست ساخته ی زمان هخامنشیان ندانست!
چون کاملا با سبک مجسمه سازی آن دوران همخوانی دارد!