نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آشنایی با مذهب وخلفای اهل سنت

  1. #1

    New 2 آشنایی با مذهب وخلفای اهل سنت

    با سلام
    دراین تاپیک بیشتر با خلفا و مذهب اهل سنت آشنا میشویم.
    لطفا موارد ذیل رعایت شود
    1- تمامی مطالب با سند دقیق باشد
    2- تمامی مطالب از کتب معتبر اهل سنت باشد
    3- به هیچ کس ومذهبی توهین نشود
    4- هدف بیان واقعیات تاریخی و مذهبی است
    نتیجه با خوانندگان محترم.
    ویرایش توسط hoseintabar : 2010/09/17 در ساعت 22:01

  2. #2

    پیش فرض

    1- آزار مسلمانان توسط عمر وایمان آوردنش

    ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند :
    عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلى قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلى الحبشة جاءني عمر وأنا على بعير نريد أن نتوجه فقال : إلى أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذى في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتى يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته على المسلمين . (1)
    ترجمه:
    عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي کند که گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي که خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليکه من بر شتري بودم و مي خواستم که به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به کجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم که به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه که ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر کردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري که اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينکه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس که بر مسلمانان سخت گير بود .
    منابع همه از اهل سنت است
    پی نوشت:
    1- تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ،‌ ص181
    و -الكامل في التاريخ ، ج2 ،‌ ص 84
    و -البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100
    و -المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 – 59
    و - السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 – 33
    و-سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .
    ویرایش توسط hoseintabar : 2010/09/17 در ساعت 22:18

  3. #3

    پیش فرض

    2- مخالفت عمر با صریح قرآن!

    در مورد حکم خداونددرباره تیمم به این دو آیه ی شریفه عنایت بفرمایید ؛
    1-و ان کنتم جنبا فاطهروا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احدکم منالغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا …. (سورهی مائده ، آیه ی 6)
    ب - و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احدکم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا … (سوره ی نساء ، آیه ی 43)
    حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هَاشِمٍ الْعَبْدِيُّ حَدَّثَنَا يَحْيَى يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ الْقَطَّانَ عَنْ شُعْبَةَ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَكَمُ عَنْ ذَرٍّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبْزَى عَنْ أَبِيهِ
    أَنَّ رَجُلًا أَتَى عُمَرَ فَقَالَ إِنِّي أَجْنَبْتُ فَلَمْ أَجِدْ مَاءً فَقَالَ لَا تُصَلِّ فَقَالَ عَمَّارٌ أَمَا تَذْكُرُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ أَنَا وَأَنْتَ فِي سَرِيَّةٍ فَأَجْنَبْنَا فَلَمْ نَجِدْ مَاءً فَأَمَّا أَنْتَ فَلَمْ تُصَلِّ وَأَمَّا أَنَا فَتَمَعَّكْتُ فِي التُّرَابِ وَصَلَّيْتُ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّمَا كَانَ يَكْفِيكَ أَنْ تَضْرِبَ بِيَدَيْكَ الْأَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَكَ وَكَفَّيْكَ فَقَالَ عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ يَا عَمَّارُ قَالَ إِنْ شِئْتَ لَمْ أُحَدِّثْ بِهِ.(1)
    مردی بنزد عمر (خلیفه مسلمین) آمد و گفت من جنب شدم و آبی نیافتم (چه کنم؟) عمر گفت : نماز نخوان . سپس عمار به عمر گفت ای امیر المومنین ! بیاد نمی آوری من و تو در جنگی به همراه پیامبر بودیم و جنب شدیم و آب نیفتیم پس تو نماز نخواندی و من بر خاک تیمم کردم و نماز خواندم سپس پیامبر گفت بر تو کافی است که وقت تیمم دو دستت را بر زمین بزنی سپس بر رویت بکشی و بعد بر پشت دستت بکشی کفایت میکند.عمر گفت ای عمار از خدا بترس . عمار گفت اگر تو بخواهی من این موضوع را با کسی مطرح نمیکنم.!
    پی نوشت:
    1- صحیح مسلم ج 2 باب 2 ص 290
    و
    – صحیح مسلم ، ج 1 ص 193 ، ناشر : دارالفکر بیروت
    – مسند احمد ، ج 4 ص 265 ، ناشر : دارصادر بیروت
    – سنن ابن ماجه ، ج 1 ص 188 ، ناشر : دارالفکر بیروت
    – سنن النسایی ، ج 1 ص 166 و ص 170 ، چاپ اول ، ناشر : دارالفکر بیروت
    – السنن الکبری ، ج 1 ص 209 ، ناشر : دارالفکر بیروت
    – مسند ابی داود الطیالسی ، ص 89 ، ناشر : دارالمعرفة
    – مسند ابی یعلی ، ج 3 ص 183 ، ناشر : دارالمامون للتراث
    – المنتقی من السنن المسندة ، ص 41 ، ناشر : دارالجنان للطباعة و النشر و التوزیع
    – صحیح ابن حبّان ، ج 4 ص 79 ، ناشر : موسّسة الرسالة
    – سیر اعلام النبلاء ، ج 13 ص 499 ، ناشر : موسّسة الرسالة

    صحیح مسلم و مسند احمد و سنن نسائی از صحاح 6 گانه اند که بعد از قرآن معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است به همین دلیل گفتند صحاح سته
    سوال مهم اینجاست . از آنجا که خلیفه پیامبر باید مثل پیامبر احکام خدا را بداند وبه مردم بگوید، چگونه عمر بعنوان خلیفه وجانشین پیامبر ، حکم ساده تیمم را بلد نبوده درحالی که دو آیه صریح دراین باره سالها قبل نازل شده بود ؟، وجالبتر اینکه وقتی عمار او را یاد آوری میکند عمر او را از بیان حکم خدا برحذر می دارد..!!!


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •