آموزش ذهن براي شادمانگي

راهي به سوي شادمانگياگر شما به شادمانگي علاقه داريد، بايد علت هايي که موجب شادمانگي مي شود را جست وجو کنيد و اگر از ابتلا به رنج پرهيز مي کنيد، بايد يقين حاصل نماييد که عوامل و شرايط رنج آفرين در پيرامون تان وجود نداشته باشد.

وقتي شما در مورد کسي احساس نفرت داريد و آکنده از احساسات منفي و خصومت آميز هستيد، او به نظر شما دشمن جلوه مي کند، درنتيجه ترس، امتناع، ترديد و حس ناامني در شما شدت مي گيرد، اين احساسات گسترش مي يابد و سرانجام، در متن جهاني که احساس مي کنيد همه با شما دشمن هستند، تنها مي شويد. تمامي اين احساسات منفي، به دليل وجود آن نفرت اوليه، تشديد مي شود اما حالت هاي ذهني چون مهرباني و عاطفه، بي ترديد حالت هايي مثبت و مفيد هستند.

اگر شما حس مهرباني و عطوفت داشته باشيد، در درون تان چيزي به شکل خودکار رخ خواهد داد که از طريق آن، مي توانيد با ديگران با سهولت بيش تري ارتباط برقرار کنيد. اين حس عطوفت در شما نوعي آميزگاري به وجود مي آورد و درخواهيد يافت که همه ي انسان ها درست مانند شما هستند، بنابراين خواهيد توانست به آساني با آنان ارتباط برقرار کنيد. اين حالت به شما امکان مي دهد که دوستي هاي تازه اي را آغاز کنيد، نيازي به پنهان کردن بسياري چيزها نداريد و درنتيجه احساس ترس، ترديد و ناامني، خودبه خود از وجود شما رخت برمي بندد. در عين حال، اين وضعيت در شما حس اعتماد به افراد ديگر را افزايش مي دهد. براي نمونه متوجه مي شويد که فلان کس، آدم بسيار قابلي ست و مي توانيد به قابليت هاي او اعتماد کنيد. تقويت حالت هاي ذهني مثبتي چون مهرباني و عطوفت، به طور قطع منجر به سلامت و شادماني رواني بيش تري خواهد شد.

هر فردي براي دست يابي به شادمانگي اصيل، بايد ديدگاه خود را متحول سازد و شيوه ي تفکرش را عوض نمايد. شما نبايد چنين فکرکنيد که فقط يک راه حل يا يک راز وجود دارد که اگر به آن دست يابيد، اوضاع روبه راه خواهد شد. براي رسيدن به شادمانگي، به روش هاي گوناگوني نياز است تا بتوانيد بر وضعيت هاي ذهني منفي که پيچيده و متنوع هستند، غلبه کنيد. اگر شما بخواهيد بر شيوه هاي تفکر منفي غالب شويد، اين امر، تنها با به کارگيري يک روش تفکر يا يک تکنيک، ميسر نيست. تغيير، مستلزم گذر زمان است، حتي تغيير مادي هم زمان مي گيرد. براي نمونه، اگر شما از يک شرايط آب وهوايي به شرايط ديگري نقل مکان کنيد، بدن تان براي تطبيق با محيط جديد، نيازمند زمان است؛ همين طور تغيير حالت فکري شما هم زمان مي برد.

با گذشت زمان، شما مي توانيد تغييرات مثبتي داشته باشيد. صبح ها که از خواب بيدار مي شويد، مي توانيد به انگيزه ي مثبت و صميمانه ي جديدي فکرکنيد و بگوييد: «من از امروز، بهتر استفاده مي کنم. من نبايد امروز را تلف کنم.» سپس شب، پيش از خواب، ببينيد چه کرده ايد و از خود بپرسيد: «آيا از امروز چنان که مي خواستم، استفاده کردم؟» اگر چنين بوده، بايد خوشحال باشيد وگرنه اعمال خود را در آن روز نفي کنيد و ذهن تان را به سمت مثبت شدن تقويت کنيد.

ما با تحرک بخشيدن به انديشه هاي مان و به کارگيري روش هاي گوناگون براي تفکر، مي توانيم سلول هاي عصبي خود را به شکل تازه اي درآوريم و شيوه ي عملکرد مغزمان را تغيير دهيم. اين ويژگي در عين حال، مبنايي ست براي اين فکر که تحول دروني، با آموزش آغاز مي شود و شامل جايگزيني تدريجي «شرطي سازي منفي» با «شرطي سازي مثبت» است.

تعليم و تربيت، عامل بسيار مهمي براي دست يابي به يک زندگي موفق و شادمان به حساب مي آيد و بينش و دانايي، چيزي نيست که به طور طبيعي حاصل شود. ما بايد آموزش ببينيم و برنامه هاي آموزشي را مورد استفاده قراردهيم.