امام علی (ع) در وصف حال انسان محتضر


محتضَر چگونه دنیا را ترک می کند ؟!

امام علی (ع) در وصف حال انسان محتضر

امام علی (ع) در وصف حال انسان محتضر ، انسانی که در بستر بیماری افتاده و احساس می کند که مورد هجمه ی مرگ قرار گرفته و در حال جدا شدن از دنیا است ، می فرماید :
" کَیفَ نَزَلَ بِهِم ما کانوا یَجهَلون وجاءَهم مِن فِراقِ الدُّنیا ما کانوا یَأمَنون و قَدِموا من الآخرة علی ما کانوا یوعَدون ؛
می بینید که چگونه بر او فرود آمد آنچه که باورش نمی شد و چگونه جدا شد از او آنچه که اطمینان به بقایش داشت و به عالم آخرت که وعده داده شده بود ، وارد گشت ."
" فَغَیرُمَوصوفٍ ما نَزَلَ بِهِم ؛
آنچه که در آن حال به انسان نازل می شود ، به وصف در نمی آید [تا آدمی خود را به حال احتضار نبیند از درک آن ناتوان خواهد بود .] "
" إجتَمَعَت علیهِم سَکرَةَ الموت و حسرَتُ الفوتِ ؛
سختی جان دادن از یک سو ، واندوه جدا گشتن از محبوبات از دیگر سو به او هجوم آورده است . "
" فَفَتَرَت لَها أطرافُهُم و تَغَیَّرَت لَها ألوانُهُم ؛
دست و پایش سست و رنگش دگرگون شده است . "
ثُمَّ ازدادَ الموت ُ فیهِم وُلوجاً فَحیلَ بینَ أحَدِهِم وَ بینَ منطِقِه ؛
تدریجاً مرگ در او پیشروی کرد ومیان او و گفتارش حائل شد [ واز سخن گفتن باز ماند .] "
" وَإنَّهُ أهلِه یَنظُرُ بِبَصَرِهِ و یسمَعُ بِاُذُنِهِ علی صِحَّةٍ مِن عَقلِهِ وَ بقاءٍ مِن لُبِّهِ ؛
او در میان افراد خانواده اش چنین شد که با چشمش [اضطراب و نگرانی آنها را] می بیند و با گوشش [آه وناله های آنان را ] می شنود و عقلش به جا و فهم و درکش برقرار است . "
می بینید که چگونه بر او فرود آمد آنچه که باورش نمی شد و چگونه جدا شد از او آنچه که اطمینان به بقایش داشت و به عالم آخرت که وعده داده شده بود ، وارد گشت ."

" یُفَكِّرُ فیمَ اَفْنى عُمُرَهُ ، وَ فیمَ اَذْهَبَ دَهْرَهُ ، وَ یَتَذَكَّرُ اَمْوالاً جَمَعَها ، اَغْمَضَ فى مَطالِبِها ، وَ اَخَذَها مِنْ مُصَرَّحاتِها وَ مُشْتَبِهاتِها . قَدْ لَزِمَتْهُ تَبِعاتُ جَمْعِها ، وَ اَشْرَفَ عَلى فِراقِها ؛
در آن حال به فکر می افتد که عمر خود را چگونه به سر برده و روزگارش را چگونه گذرانیده است وبه یاد می آورد اموالی را که جمع کرده و در به دست آوردن آنها [حلال و حرام بودن آن] آشکار و مشتبه بوده به دست آورده است و اکنون دچار پیامد های آن گشته و هنگام جدایی از آن فرا رسیده است . "
" تَبْقى لِمَنْ وَراءَهُ یَنْعَمُونَ فیها ، وَ یَتَمَتَّعُونَ بِها ؛
امام علی (ع) در وصف حال انسان محتضر
آن اموال اینک برای بازماندگانش که بعد از او متنعّم می شوند ، باقی می ماند و خوش می گذرانند ."
" فَیَكُونُ الْمَهْنَاُ لِغَیْرِهِ ، وَالْعِبْءُ عَلى ظَهْرِهِ ؛
آری ، خوش گذرانی با آن اموال از آنِ دگران می شود و بار سنگین آن بر دوش او باقی خواهد ماند . "
" فَهُوَ یَعَضُّ یَدَهُ نَدامَةً عَلى ما اَصْحَرَ لَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ مِنْاَمْرِهِ ، وَ یَزهَدُ فیما كانَ یَرْغَبُ فیهِ اَیّامَ عُمُرِهِ ؛
در آن موقع ، حال ندامت و پشیمانی در او پیدا می شود و دست خود را به دندان می گزد و نسبت به تمام آنچه در ایام زندگانیش به آن رغبت داشت ، بی رغبت می شود ."
" فَلَمْ یَزَلِ الْمَوْتُ یُبالِغُ فى جَسَدِهِ حَتّى خالَطَ لِسانُهُ سَمْعَهُ ، فَصارَ بَیْنَ اَهْلِهِ لایَنْطِقُ بِلِسانِهِ ، وَ لایَسْمَعُ بِسَمْعِهِ ، یُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فى وُجُوهِهِمْ ، یَرى حَرَكاتِ اَلْسِنَتِهِمْ ، وَ لایَسْمَعُ رَجْعَ كَلامِهِمْ . ثُمَّ ازْدادَ الْمَوْتُ الْتِیاطاً بِهِ ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَما قُبِضَ سَمْعُهُ ؛
همچنان مرگ در بدنش پیشروی می کند تا اینکه گوشش مانند زبانش از کا می افتد و میان خانواده اش طوری می شود که نه می تواند سخنی بگوید و نه می تواند سخنی بشنود ؛ تنها چشمش را می چرخاند و به چهره های اطرافیان بسترش نگاه می کند و حرکات زبان آنان را می بیند اما سخنانشان را نمی شنود . همچنان مرگ پیش می رود تا اینکه چشمش را هم فرا می گیرد و دیگر چیزی را نمی بیند . "
" وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ ، فَصارَ جیفَةً بَیْنَ اَهْلِهِ ، قَدْ اَوْحَشُوا مِنْ جانِبهِ ، وَ تَباعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ ؛
سرانجام روح از بدنش بیرون می رود و او مرداری می شود در میان اهلش واز نزدیک شدن به او دوری می جویند . "
" ثُمَّ حَمَلُوهُ اِلى مَخَطٍّ فِى الاَْرْضِ ، فَاَسْلَمُوهُ فیهِ اِلى عَمَلِهِ ؛
آن گاه او را بر می دارند و به سوی خانه ی قبرش می برند و آنجا اورا به عملش می سپارند . "
آن اموال اینک برای بازماندگانش که بعد از او متنعّم می شوند ، باقی می ماند و خوش می گذرانند ."

ندای امیرالمؤمنین (ع)
" عِبادَاللّهِ ، الاْنَ فَاعْمَلُوا وَالاَْلْسُنُ مُطْلَقَةٌ ، وَ الاَْبْدانُ صَحیحَةٌ ، وَالاَْعْضاءُ لَدْنَةٌ ، وَالْمُنْقَلَبُ فَسیحٌ ، وَالْمَجالُ عَریضٌ ، قَبْلَ اِرْهاقِ الْفَوْتِ ، وَ حُلُولِ الْمَوْتِ . فَحَقِّقُوا عَلَیْكُمْ نُزُولَهُ ، وَ لاتَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ ؛
ای بندگان خدا ! هم اکنون دست به کار شوید . هم اکنون که زبان ها باز و بدن ها سالم و اعضا در فرمان وجای آمد و شد است و فرصت باقی است ، کار کنید !
پیش از فوت وقت و فرارسیدن مرگ از زندگی زود گذر بهره ی خود راببرید ! آمدن مرگ حتمی را مسلّم بدانید و همچون شخص منتظر بیکار ننشینید . "
چه خوب است این تلنگر مولایمان را باگوش دل فرا گیریم و از لحظات عمر تا می توانیم بهره ها ی مثبت بگیریم ، فراموش نکنیم که مرگ آمدنی است و تا فرصت باقی است ، چاره ای برای آخرت بیاندیشیم .