نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/12/16
    محل سکونت
    TeHrAn
    نوشته ها
    146
    سپاس ها
    184
    سپاس شده 70 در 43 پست

    Icon2008 آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!اشاره :
    در آينده کامپيوترها منتظر چه تغييراتي بايد باشيم؟



    به عقب برميگرديم، يعني سال 2005؛ آقاي Ian Pearson تحليلگر و پيشگوي بريتانيايي در اين سال نظر خود را در مورد کامپيوترها و آينده اين صنعت اين چنين بيان کرد:
    «قدرت محاسبه کامپيوترها بسيار زياد خواهد شد و توانايي ما در بهرهبرداري از پيشرفتهاي حاصل در اين حوزه نيز افزايش چشم‌گيري خواهد يافت؛ ما از طريق اين فناوري‌ به طور موثر و مفيد، به ذخيره‌سازي وهوش انساني دست خواهيم يافت.» وي به صراحت اضافه کرد: «بنابراين زماني که شما کولهبار خود را از اين دنيا بستيد و به جهان ابدي کوچ کرديد! اتفاق خاصي در زمينه شغلي نخواهد افتاد و شغل شما به کارش ادامه خواهد داد.»
    وي به اين ترتيب نظريه شبه ابديت را مطرح ساخت. طبق نظرات وي، يک کامپيوتر فوق هوشمند بشري تا سال 2020 ساخته خواهد شد.

    نظريه آقاي پيرسن تا چه اندازه صحيح است؟ کامپيوترهاي سال 2050 چگونه خواهند بود؟
    همين آقاي پيرسن در سال 1999 گفته بود: «تا سال 2010 حيوانات خانگي ما از جنس روبات خواهند بود و لنزهاي چشمي قادر خواهند بود تصاوير را از تمامي زوايا به شبکيه بتابانند؛ چيزي شبيه فيلم ترميناتور که نقش اول آن در جلو چشمان خود تمامي اطلاعات کامپيوتري را مشاهده ميکرد.»
    اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم، ايده دوم زياد دور از دسترس نيست. به هر حال آقاي پيرسن به قدري پيشبيني خوب داشته که نتوان ايدههاي وي را فرضيههايي خام و دست نيافتني انگاشت.


    سرعت چيپ و قدرت پردازش
    همانطور که مي‌دانيد در سال 1965 آقاي گوردون مور(از موسسان شرکت اينتل) پيشبيني کرد که تعداد ترانزيستورهاي روي يک چيپ، هر2 سال، دو برابر خواهد شد. پيش‌گويي وي به نام قانون مور معروف شد و تا همين چند ماه پيش هم اين فرضيه درست بود. اما سرانجام با پيشرفت فناوري‌ ساخت، اين قانون نقض شد.
    حال به نظر شما نکته قابل توجه قانون مور چيست؟ جواب بسيار ساده است: افزايش سرعت پردازش، قدرتمندتر شدن و در عين حال کوچکتر شدن مدارها.
    در نظر بگيريد که تنها در اين چند دهه گذشته چقدر پيشرفت و ترقي در حوزه صنعت کامپيوتر داشتهايم. بيست سال پيش پردازندههاي قويترين کامپيوترهاي روميزي با يكصدهزار ترانزيستور، سرعتي معادل 33 مگاهرتز داشتند! اما امروزه پردازندههاي چهار هستهاي سرعتي معادل 3 گيگاهرتز و حدود 800 ميليون ترانزيستور دارند. در واقع بعضي از ترانزيستورهاي امروزي آن قدر کوچکند که ميليونها عدد از آنها روي يک سر سوزن جاي ميگيرند.
    به طور حتم تا سال 2050، نحوه طراحي سنتي و تکنيکهاي ساخت و توليد کنوني (فرآيند فتوليتوگرافي روي ويفر براي ساخت چيپ) را پشت سر خواهيم گذاشت. دلايل متعدد و پيچيدهاي پشت اين دگرگوني وجود دارد، اما همين بس که بگوييم شرکتهاي بزرگ سازنده چيپ مانند اينتل از مدتها قبل کار روي اجزا و محيطي بسيار ريزتر را شروع کردهاند. آنها در اين روش تا دو دهه آينده به محدوديتهاي غير قابل انکاري ميرسند و ديگر نميتوانند جلوتر بروند. فرآيند و چرخه کنوني توليد و موادي که در اين چرخه استفاده ميشوند، و قوانين پذيرفته شده فيزيک، اجازه کوچک‌تر کردن ترانزيستورها، بيش از حد کنوني را نميدهند و چون حوزه کوچک‌سازي به حد و اندازه مولکولها ميرسد، صرفهجويي بيشتر در انرژي امکان‌پذير نخواهد بود.

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!

    شکل 1: در سال 1965، گوردن مور، يک پيشگويي جسورانه کرد:
    "تعداد ترانزيستورهايي که مي‌توان در يک مدار مجتمع (IC) گنجاند، تقريباً هر 2 سال، 2 برابر مي‌شوند."

    کامپيوترهاي جديد و فناوري‌هاي محاسباتي
    به اين ترتيب دانشمندان مجبور به يافتن راههاي جديد براي از ميان برداشتن محدوديتها شدهاند. نکته منفي و مبهم اينجاست که واقعا نميدانيم سرانجام کدام فناوري‌ پيروز ميدان خواهد بود. اخيرا موادي مانند گرافين مورد بررسي قرار گرفته كه به جاي سيليکون براي ساخت برد مدارهاي سيليکوني مورد استفاده قرار خواهد گرفت. گرافين که لايهاي نازک و شبيه همان گرافيتي است که در نوک مدادها استفاده ميشود، جريان الکتريسيته را بسيار سريعتر از سيليکون انتقال ميدهد. در آينده‌اي دورتر، شايد ظهور ايدههاي نامتعارفتري مانند محاسبات نوري (Optical Computing) خواهيم بود. در اين ايدهها از پروتون و نور به جاي الکترون و ترانزيستور استفاده خواهد شد.

    سوتيتر
    همانطور که مي‌دانيد گرافين نوعي گرافيت است و به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي خاص، قادر است ترانزيستورهايي با کارآيي و سرعتي بيشتر از آن چه هست، ارائه کند. گرافين ماده‌اي جديد و کوچک‌تر از سيليکون بوده که براي استفاده در ترانزيستورهاي جديد مناسب است. گرافين از ورقه‌هايي کربني به ضخامت يك اتم ساخته مي‌شود. تخمين زده مي‌شود که گرافين مي‌تواند 100 برابر سريع‌‌تر از سيليکون عمل کند و ممکن است روزي از دامنه ترا هرتز (ده به توان 12) نيز فراتر رود. به تازگي ترانزيستوري بر پايه گرافين با فرکانس کاري 26 گيگاهرتز ساخته‌ شده است. اين دستاورد، محققان را يک گام به نسل بعدي دستگاه‌هاي ارتباطي آينده نزديک‌تر مي‌کند.

    احتمالا سال 2050، عصر محاسبات کوانتومي خواهد بود. مفهوم کلي اين فناوري جديد يعني: تحت کنترل درآوردن پديدههاي کوانتومي مکانيکي؛ يعني اجازه نميدهد کوچکسازي ترانزيستورهاي بر پايه سيليکون بيشتر از اين ادامه يابد. به يمن استفاده از فناوري کوانتوم، نيازي نيست خود را به زحمت انداخته و ترانزيستورها را کوچک کنيم. به جاي استفاده از بيتها از کيوبيتها (Qubit) استفاده خواهيم کرد. هر بيت ميتوانست صفر يا يک باشد، اما Qubitها مقادير بيشتري را ميتوانند به خود نسبت دهند.
    محاسبات کوانتومي در سطح اتمي اتفاق مي‌افتند و به دليل آن که هر Qubit قادر به انجام چند عمليات محاسباتي به طور همزمان است، کامپيوترهاي کوانتومي آينده کامپيوترهاي امروزي را تبديل به چرتکه خواهند کرد. تنها مانع بزرگ در انجام اين کار ( که انصافا سد غولآسايي هم هست) ساخت و توسعه ابزار و وسايلي است که همه اين Qubitها را کنترل کرده و به حالت متوازن در آورد. اگر به خوبي موفق به کنترل Qubitها شويم، احتمالا تا قبل از سال 2050 پيشرفتهاي حيرتانگيزي را شاهد خواهيم بود.

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!
    شکل 2: نمونه‌اي از يک پردازنده کوانتومي

    ابزارهاي پيشرفته ذخيره‌سازي
    هم‌اکنون شاهد اين هستيم که هاردديسکهاي قديمي و سنتي با پلاترهاي چرخان خود، ديگر آن ابزارهاي ايدآلي که فکر ميکرديم نيستند. آنها بيش از حد شکننده، پر سر و صدا، کند و بزرگ هستند و نميتوانند در سبک زندگي ما که مدام در حال تغيير است و به سمت سيار بودن هر چه بيشتر پيش ميرود، ابزاري قابل اتكا باشند. در عوض به نظر ميرسد چند سال آينده، زمان روي کار آمدن ابزارهاي ذخيرهسازي بر پايه فلش يا درايوهاي SSD باشد. در واقع درايوهاي يک ترابايتي از نوع SSD هم‌اکنون نيز حضور دارند و درايوهاي با حجم دو ترابايت نيز به زودي وارد بازار خواهند شد.
    علاوه بر اين، ذخيرهسازي در حجمهاي فوق‌العاده بالا ممکن است با فناوري هولوگرافي کوانتومي انجام شود.
    ابتدا بهتر است با تعريف هولوگرافي (Holography) آشنا شويم:
    هولوگرافي شيوهاي از خلق و بازسازي تصاوير سه‌بعدي از يک نقش با استفاده از الگوهاي نوري است که به وسيله اشعههاي جداگانه و پراکنده ليزري توليد ميشوند.
    در تکنيک ذخيره‌سازي هولوگرافيک، اطلاعات و دادهها در يک ابزار ورودي که مدولاتور نور سه‌بعدي يا Spatial Light Modulator نام دارد، نوشته ميشوند. اين دادهها با دو اشعه ليزر که در يک مکان و محل مشخص و از پيش تعيين شده يکديگر را قطع ميکنند، خوانده ميشوند. با تغيير زاويه بين شيء و اشعههاي مرجع يا تغيير طول موج ليزر، چندين مجموعه از دادهها را ميتوان در يک طول و عرض مشخص ذخيره كرد.
    استفاده از کوانتوم را که به معادله فوق اضافه کنيد، يک ابزار بسيار بسيار کوچک در اختيار خواهيد داشت. در يکي از آزمايشهاي اخير، تيمي از فيزيکدانان دانشگاه استنفورد توانستند 35 بيت از اطلاعات را در فضاي کوانتومي حول يک الکترون به طور پايدار ذخيره كنند. و اين تنها نقطه شروع فناوري‌ نوظهوري است که به زودي خواهد توانست چندين پتا بايت (يک ميليون گيگابايت) اطلاعات را ذخيرهسازي کند.
    سوال اصلي اين است که آيا واقعا در سال 2050 به اين مقدار فضا براي ذخيره‌سازي اطلاعات شخصي (يا آن همه قدرت محاسباتي که قبلا در موردش صحبت کرديم) نياز خواهيم داشت يا خير؟ اگر بخواهيم به طور شخصي چند هزار فيلم HD را ذخيره و نگهداري کنيم، پاسخ مثبت است. اما چرا با حضور فناوريهاي Cloud و Cloud Computing که بر پايه اينترنت طراحي شده‌اند، خود را به زحمت بيندازيم؟
    Cloud Computing در حقيقت ارائه خدمات مختلف نرم‌افزاري در فضاي اينترنت است. با اين فناوري ديگر نياز نيست تمامي نرم‌افزار‌هاي مورد نياز را روي کامپيوتر خود نصب کنيد. بلکه مي‌توانيد آنها را به صورت آنلاين در اختيار داشته باشيد و حتي بعد از انجام کار، فايل را در فضاي وب براي خود ذخيره کنيد و در هر زمان و از هر كجا به آن دسترسي داشته باشيد.

    شبکه‌هاي آنلاين و Cloud Computing
    هر چه بيشتر سيار مي‌شويم و تحرکمان از جايي به جاي ديگر بيشتر ميشود، نياز به دسترسي کامل به اطلاعات ديجيتالي و يا سرگرميهاي ديجيتال (چه شخصي و چه عمومي) ضروريتر به نظر ميرسد. جهاني را تصور کنيد که همه چيز (از ماشينها گرفته تا هواپيماها، يا خانههاي هوشمند و يا پايانههاي عمومي که احتمالا دور ما حلقه خواهند زد) به يکديگر متصل شدهاند؛ جهاني را تصور کنيد که در آن حافظههاي همراه مثل کولديسکها و هاردديسکهاي سيار وجود خارجي نداشته و براي دسترسي به آنها فقط نياز به اينترنت باشد.
    ايجاد فايل، مشاهده عکسهاي آخرين تعطيلات، انجام بازي، استفاده از کتابخانه شخصي ديجيتالي و بسياري ديگر از اين قبيل امور را قادر خواهيد بود آنلاين انجام دهيد. براي انجام اين كارها مهم نيست کجا باشيد و همه اين کارها تنها با استفاده از چند سرويس ساده و نسبتا ارزان‌قيمت ميسر خواهند بود.
    به يقين امکانپذير بودن چنين آيندهاي بستگي بسياري به اين دارد که بدانيم آيا زيرساختهاي موجود کنوني، جواب‌گوي چنين نيازهايي هستند يا خير؟ از اين رو هم‌اکنون غولهاي نرمافزاري مانند مايکروسافت در حال سرمايهگذاري ميليارد دلاري براي به‌روزسازي زيرساختها و مراکز ذخيره‌سازي دادههاي خود هستند. اين در حالي است که تا قبل از اين، مايکروسافت با اطلاع از اين موضوع که ما کاربران ثابت اينترنت نيستيم و معمولا به صورت آفلاين و دور از اينترنت کار خود را انجام ميدهيم، با فروش سيستم عامل ويندوز، سود بسيار زيادي نصيب خود ميکرد. اما اكنون که افراد دوست دارند هميشه آنلاين باشند، اوضاع فرق ميکند.
    ضمنا بهتر است ويندوز Azure را هم فراموش نکنيم. اين ويندوز، پلتفرم نرم‌افزاري جديد و «ابر محور» شرکت مايکروسافت است که رقابت تنگاتنگي نيز با محصولات بخش Google Apps شرکت گوگل دارد.

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!
    شكل 3 : ويندوز Azure ،پلتفرم نرم‌افزاري جديد و «ابر محور» شرکت مايکروسافت است.

    افرادي که دوست دارند کنترل همه چيز را در اختيار خود داشته باشند، ممکن است در ابتدا از ايده Cloud Computing خوش‌شان نيايد. اما جداي از فايدههايي که پيش‌تر از آنها صحبت کرديم، محيط Cloud مزاياي ديگري هم دارد. محاسبات ابر محور، نياز به سيستم خانگي فوقالعاده قوي را کاهش داده و موضوع نگهداري و تعميرات چنين کامپيوتري را هم منتفي ميکند. احتمالا استفاده از محيط ابري در مقايسه با خريد انواع نرمافزارها و سختافزارهاي فوقالعاده قوي و پرمصرف، به صرفهتر و کم دردسر تر خواهد بود.
    با اين وجود برخي از افراد مانند گيمرها، انيماتورها و طراحان گرافيک سه‌بعدي، کامپيوترهاي خود را تا مدتها رها نخواهند کرد تا اين که در سال 2050 توسط پليس سبز (Green Police) دستگير و به حبس محکوم شوند!
    شيوه تعامل ما با کامپيوتر نيز مطمئنا تغيير خواهد کرد. كيبورد بيسيم کنوني و موس بيسيم، آزادي عمل و راحتي بيشتري برايمان فراهم کردهاند، اما حقيقت آن است که ميتوان آزادي عمل بسيار بيشتري را در تعامل با کامپيوتر تجربه كرد.
    اميدواريم از آن دسته کاربراني نباشيد که به صداي کليدهاي كيبورد عادت کرده و نميتوانند از آن دل بکنند.

    تشخيص صدا و هوش مصنوعي
    فناوري تشخيص صدا را در نظر بگيريد. اين فناوري‌ از سالها پيش مطرح بوده و مورد استفاده قرار گرفته است. اما هنوز آن قدر کامل نشده که در دسترس همگان قرار گيرد. مشکلات اين فناوري بسيار زياد است: کشف نحوه نقطهگذاري جملات گفته شده براي کامپيوتر مشکل است؛ الگوي گفتاري و لهجهها از فردي به فرد ديگر تفاوت دارد؛ بسياري از واژههاي انگليسي و غير انگليسي چندين معناي متفاوت دارند. براي حل مشکلات کنوني فناوري تشخيص صدا، نه تنها ساخت نرمافزارهاي بهتر در آينده لازم است، بلکه براي اين گونه نرمافزارها نياز به قدرت محاسباتي فوقالعاده بالايي نيز وجود خواهد داشت. اين امکانات را تا قبل از سال 2050 در اختيار خواهيم داشت و به همين دليل است که تحقيق در اين زمينه ميان محققان تشخيص صدا، طراحان نرم‌افزار و غولهاي صنعتي مثل گوگل رواج بسياري يافته است.
    اگر بتوان روي صحبتهاي مدير فني شرکت اينتل، يعني آقاي Justin Rattner حساب باز کرد، ميتوان انتظار داشت که در آينده کامپيوتر با شما صحبت کند. آقاي راتنر در آگوست سال 2008 و در يکي از همايشهاي شرکت اينتل پيش‌بيني کرد که مرزهاي بين انسان و هوش ماشينها در اواسط دهه بعدي کمرنگتر شده و احتمالا تا سال 2050 اين دو يکي ميشوند و تشخيص آنها از هم بسيار سخت خواهد شد.
    همچنين در همين همايش آقاي راتنر درباره تحقيقات اخير اينتل در حوزه هوش مصنوعي بحث کرد و اعلام کرد که اين شرکت در حال تحقيق و کار روي ساخت روباتهايي به اندازه يک قلوه سنگ کوچک! با نام Catoms است. هر چند اين ايده هم‌اکنون غير عملي به نظر ميرسد (همانطور که ايده ساخت کامپيوترهاي خانگي در سال 1960 بسيار عجيب مينمود)، اما بالاخره روزي ميليونها عدد از Catomsها به کمک نيروي الکترومغناطيسي به طور مجازي با يکديگر ترکيب خواهند شد و کارهاي مختلفي انجام خواهند داد. ضمنا Catomsها قابليت تغيير شکل نيز دارند. طبق اظهارات اينتل، در سال 2050 يک تلفن همراه که با استفاده از Catomsها ساخته شده باشد، ميتواند به ابزاري شبيه كيبورد براي نوشتن پيام متني تغيير شکل دهد.

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!
    شكل 4 : نمايي از دو روبات Catoms که در سمينار اينتل به نمايش گذاشته شده بودکوچک

    صفحات لمسي و ابزارهاي حساس به حرکت
    اگر ايده Catoms عملي نشود، شايد بتوان به کنسول بازي شرکت نينتندو يعني Wii يا گوشيهاي هوشمند جديد مثل iPhone گوشه چشمي داشت تا فناوريهايي آينده ارتباط با کامپيوتر را کمي بهتر درک کنيم.
    تلفن همراه ميتواند کارها را با لمس چندگانه انجام دهد (يعني بتوان برنامهها را با چند انگشت کنترل کرد) و عملکرد تلفن ميتواند به نحوه کج کردن و يا حرکت دادن آن بستگي داشته باشد؛ پس وجود يک رابط کاربري اين چنيني در کامپيوترهاي آينده دور از دسترس نيست. مايکروسافت هم صراحتا به فناوري‌ چند لمسي معتقد بوده و قابليت پشتيباني از اين فناوري را در سيستم عامل بعدي خود يعني ويندوز 7 فراهم کرده است.
    اما احتمالا گزينه نهايي در مورد رابط کاربري کامپيوترها، استفاده از دست براي لمس يا استفاده از زبان براي صحبت نخواهد بود. ممکن است خيلي ساده بتوان از مغز خود براي تعامل با کامپيوترها استفاده کرد.
    اين شيوه تعامل، ايده جديدي نيست. سال‌هاست که محققان با کمک گرفتن از ميمونها روي اين ايده کار ميکنند؛ به اين ترتيب که الکترودهايي در سر آنها قرار ميدهند و انجام کارهاي ابتدايي و ساده توسط آنها را مشاهده و مطالعه ميکنند. در حالي که اين ايده ممکن است براي افرادي که آن را بسيار جالب و ناب فرض ميکنند جالب باشد، اما جادوي واقعي زماني اتفاق خواهد افتاد که بتوانيم عملکرد مغز را بدون نياز به رفتن به درون جمجمه و کاشت الکترود، کنترل و نظاره کنيم.
    يک تيم تحقيقاتي متعلق به شرکت مايکروسافت که تعدادي از متخصصان ديگر دانشگاهها نيز در آن حضور دارند، در حال حاضر روي اين ايده کار ميکنند و اعلام کردهاند که نتايج بسيار دقيقي در مطالعات خود به دست آوردهاند. آنها تحقيقات خود را با استفاده از کلاههاي مخصوص برقنگاري مغزي (EEG) و بازوبندهاي مجهز به سنسورهاي اندازهگيري فعاليت ماهيچهها انجام دادهاند. راستي تشکر را فراموش نکنيم: از ميمونها ممنونيم که مشکلترين مرحله کار را برايمان انجام ميدهند!

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!

    شكل 5 : نمايي از يک ميميون که با استفاده از کلاه مخصوص برقنگاري مغزي و بازوبندهاي مجهز، بازوي مکانيکي را به حرکت در آورده است
    صفحات نمايش LCD، OLED و سه‌بعدي
    آينده دور نمايشگرها چندان واضح و مشخص نيست. البته ميدانيم که نمايشگرهاي LCD در مقايسه با فناوري مانيتورهاي قديميCRT، مزاياي زيادي مانند صرفهجويي در فضاي محيط و مصرف انرژي به ارمغان آورده‌اند، اما با اين وجود هم‌اکنون ميتوان LCD را محکوم به فنا فرض کرد، چرا که فناوري OLED در حال از رده خارج کردن آنهاست.
    کار روي فناوري OLED سالها ادامه داشته اما به تازگي شاهد ورود نمايشگرهاي بر پايه اين فناوري هستيم. OLED نسبت به LCD چندين مزيت دارد: صفحات بسيار باريکتر (آن قدر باريک که بتوان آن را جمع کرده و با خود حمل کرد)، صرفه‌جويي بسيار زياد در مصرف انرژي (نيازي به استفاده از تکنيک Backlighting يا همان نور پس‌زمينه که موجب بالا رفتن مصرف انرژي ميشود، نيست)، و همچنين نمايش تصاوير بسيار زنده و روشنتر.
    در سالهاي آتي منتظر عرضه نمايشگرهاي رنگارنگ و متنوع بر پايه OLED باشيد.
    اما در سال 2050، OLED را هم پشت سر گذاشتهايم و وارد دنياي نمايشگرهاي سه‌بعدي شدهايم. نمايشگرهاي سه‌بعدي بسيار جالب و حيرت‌انگيزند، زيرا تصاوير را در فضاي باز نشان ميدهند(براي درک و آشنايي بهتر با اين نمايشگرها بهتر است نگاهي به پيام هولوگرافيک شخصيت Leia در فيلم جنگ ستارگان داشته باشيد). علاوه بر اين، بعضي از انواع اين فناوري‌ به احتمال قوي از ويژگي Intractive بودن پشتيباني خواهند کرد. اين فناوري‌ البته در حال حاضر روي کاغذ است و تعدادي نکته مبهم و نقطه کور در مورد آن وجود دارد، اما با اين وجود اين ايده طرفداران و توسعه‌دهندگان خاص خود را دارد. بعضي از ديدگاههاي اين حوزه بر پايه ساخت عينکهاي سهبعدي اصرار دارند که ايدهاي کاملا غير عملي به نظر رسيده و بايد کنار گذاشته شود. ضمنا اسامي عجيب و غريبي براي اين فناوري جديد عنوان مي‌كنند مانند: نمايشگرهاي حجمي، نمايشگرهاي برجسته و يا نمايشگرهاي انطباقي.

    آينده کامپيوترها ، روزي که کامپيوترها را مي‌پوشيد!

    شکل 6: نمايي از تصويري که توسط يک نمايشگر Heliodisplay نمايش داده شده است.
    اين نمايشگر تصاوير را به صورت 3بعدي و در فضاي باز نمايش مي‌دهند.

    آيا کامپيوترهاي روميزي منقرض خواهند شد؟
    با وجود تمام گمانهزنيها و حدسيات، هنوز مهمترين و جنجالي‌ترين مسئله را مطرح نکردهايم:
    آيا کامپيوترهاي معمولي و ارزشمند کنوني، تا سال 2050 تبديل به ابزارهايي بي‌فايده خواهند شد؟
    با توجه به مقاله، ميتوان به اين سوال جواب مثبت داد. در واقع، اين طور به نظر ميرسد که کاربران سال 2050 به کيسهاي بزرگ و حجيم کنوني و شبکههاي کابلي زمان ما، خواهند خنديد، همانطور که هم‌اکنون ما به راديو و تلويزيونهاي ابتدايي، قديمي و عجيب و غريب اواسط قرن بيستم مي‌نگريم.
    اما چه چيزي جاي آنها را پر خواهد کرد؟ آيا همان گونه که بعضي از آينده‌نگرها پيش‌بيني ميکنند، ما کاربران عصر کامپيوترهاي دستي و جيبي خواهيم بود؟ شايد! البته نه از نوع کامپيوترهاي جيبي فعلي، بلکه آن کامپيوترها را ميتوان پوشيد و بر تن کرد و مثلا دور دست بست. با اين وجود هميشه احتياج به ابزارهاي جانبي داريم.

    خانه‌هاي هميشه آنلاين!
    سناريوي زير را با دقت بخوانيد:
    به خانه ميرسيد. در حالي که کامپيوتر کوانتومي و همراهتان که هميشه به اينترنت متصل است، به بدن يا لباستان چسبيده است. نمايشگر 40 اينچي و فوق باريک يا شايد هم نمايشگر سه‌بعدي هوشمندتان نزديک شدن شما را متوجه شده و به طور خودکار روشن شده و به شما سلام ميکند و گوش به فرمان دستورات زباني شما ميماند. شايد هم منتظر بماند تا هدست مخصوص اندازه‌گيري امواج مغزي را روي سر قرار دهيد و بنابراين فقط نياز باشد که به دستورهاي خود فکر کنيد و حتي زبانتان را نيز به زحمت نيندازيد!
    در هر حال به کامپيوتر همراهتان ميگوييد دوست داريد کار روي آن پروژهاي را که در ابتداي روز شروعش کردهايد، ادامه دهيد. صدها بار قدرتمندتر و سريعتر از کامپيوترهاي فوق سريع امروزي، دستور شما اطاعت شده و در اسرع وقت پروژه مورد نظر، از مرکز ذخيرهسازي داده راه دور، بارگذاري شده و البته به طور بيسيم به نمايشگر ارسال ميشود. کل اين عمليات کمتر از يک يا دو ثانيه طول کشيده و شما روي کاناپه به راحتي لم ميدهيد و با صحبت صرف، پروژه را تمام ميکنيد. اگر هم نمايشگر از نوع سه‌بعدي باشد، ممکن است قسمت‌هايي از پروژه را با حرکت دادن دست در فضا کامل کنيد.
    هنگامي که کارتان تمام شد، کامپيوتر متوجه ميشود که شما اشتباهي بزرگ در طي عمليات پروژه انجام دادهايد، حتما فراموش نکردهايد که کامپيوترتان ميتواند به طور مستقل فکر کرده و نحوه کار شما را به طور کامل ياد گرفته و نقاط ضعف و قوتتان را ميداند و خلاصه با ويژگي‌ها، توانايي و مهارتهاي شخصي شما کاملا آشناست. کامپيوتر به شما يادآوري ميکند كه خطايي مرتكب شده‌ايد و بهتر است يك بار ديگر پروژه را بازبيني كنيد؛ وقتي پروژه را تصحيح کرديد، به شما تبريک گفته و خسته نباشيدي جانانه تقديم‌تان ميکند (البته اگر اين خسته نباشيد از روي استهزا نباشد!)
    خوشحال از اينکه پروژه را به خوبي تمام کردهايد، يک نوشيدني سرد از يخچال برداشته و آماده ميشويد گپي دوستانه و رومانتيک با همسرتان داشته باشيد که او نيز يک روبات است! احتمالا تا سال 2050 همسران روباتيک خواهيم داشت که البته اين خود ماجرايي ديگر است.

  2. کاربر روبرو از پست مفید ! Capitan ! سپاس کرده است .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •