اولین حکومت مستقل ایران‌ بعد از حملهٔ اعراب‌ بودند.در اوایل قرن سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و بدلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد.
با ظهور طاهر بن حسين، ملقب به ذواليمينين و ايجاد حكومت موروثي طاهريان در خراسان آرزوي ديرينه ايرانيان در تحصيل استقلال تا حدي فراهم آمد، نخستين ضربه واقعي به امپراتوري عرب در ايران وارد گرديد. طاهر، يكي از ايرانيان خراسان بود كه چون مامون به سال 194 هجري مخالفت خود را نسبت به امين آشكار كرد با وي همداستان شد و به سرداري سپاه وي در چند جنگ سرداران امين را شكست داد و بغداد را محاصره و تسخير نمود و امين را كشت و از اين زمان است كه حكومت ممالك اسلامي به دست خراسانيان افتاد.
برتولد اشپولر در تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي در اين باره مي‏نويسد:
طاهر كه از لحاظ سياسي مردي كارآمد بود اين امكان را به دست آورد كه به محض ورود به نيشابور، در خطبه نماز جمعه از ذكر نام خليفه خودداري كرد با اين عمل، مطابق مراسم آن زمان حكومت خود را مستقل اعلام نمود (207 ه)

طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته می‌شود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی می‌کردند.
طاهريان زماني كه استقرار يافتند، براي حفظ موقعيت خود و تامين استقلال، بيش‏تر، روش عاقلانه‏اي در پيش گرفتند سعي كردند قلوب اكثريت مردم را متوجه خود سازند. به همين جهت، علي رغم اكثريت قريب به اتفاق فرمانروايان عرب و ايران، با عامه مردم بخصوص يا كشاورزان به مدارا رفتار كردند. كوشش نمودند در حوزه حكمراني آنان انقلاب و شورشي رخ ندهد، سعي كردند مردم را راضي نگهدارند تا بهانه به دست دشمنان خود ندهند در كتاب زين الاخبار گرديزي آمده است:
عبدالله بن طاهر را رسم‏هاي نيكو بسيار است يكي آن است كه به همه كارداران نامه نوشت كه «حجت برگرفتم شما را، تا از خواب بيدار شويد! و از خيرگي بيرون آييد و صلاح خويش بجوييد و با برزيگران ولايت مدارا كنيد، و كشاورزي كه ضعيف گردد، او را قوت دهيد! و بجاي خويش بازآريد! كه خداي عزوجل از دست‏هاي ايشان طعام كرده است و از زبان‏هاي ايشان سلام كرده است و بيداد كردن برايشان حرام است»
بارتولد درباره سياست طاهريان چنين مي‏نويسد:
عبدالله، كوشيد تا ميزان خراج را دقيقا بررسي و ثابت و مشخص نمايد و نيروي توليدي كشور را بالنتيجه استعداد مرد روستا را براي پرداخت ماليات بيفزايد تحرير احكام شرعي كاريز در سيستم آبياري مصنوعي در زمان وي توسط فقها و علما تدوين گرديد.
در زمان طاهريان، زبان و ادبيات فارسي دوباره زنده شد. زبان دري كه از زمان اشكانيان، در گوشه و كنار اين مملكت به وجود آمده بود، در عصر طاهريان كم كم رو به ترقي گذاشت. به قولي زبان فارسي دري، زبان دربار طاهريان گرديد به علاوه شعراي فارسي زبان چون حنظله بادغيسي، در اين دوره زندگي مي‏كرده‏اند. اما طاهريان به منظور ثبات و قدرت خويش و شايد براي جلب رضايت بغداد، با نهضت‏هاي ايراني، چون بابك خرم دين (208 در آذربايجان) و مازيار بن قارن به سال 224 - كه از لحاظ فكري و عقيدتي، ظاهرا با نهضت‏هاي مذهبي خراسان كه جملگي به منظور استقلال و احياي نظام حكومت ايراني و براندازي خلافت بغداد به مبارزه برخاسته بودند، به جنگ پرداخت و آنان را يكي پس از ديگري از ميان برداشت.
گرديزي در اين باره مي‏نويسد:
مازيار بن قارن، به طبرستان عاصي شد و دين بابك خرم دين بگرفت و جامه سرخ كرد و عبدالله آن جا رفت و با وي حرب كرد و مازيار را بگرفت و به نزد معتصم فرستاد و معتصم فرمود تا مازيار را پانصد تازيانه بزنند و هم اندر روز از آن مرد بمرد.
اين عملكرد عبدالله بن طاهر، مورد قبول ايرانيان مبارز نبود و همين امر، بهترين دليل لشكركشي يعقوب، به خراسان جهت از بين بردن حكومت ابن سلسله مي‏باشد.
خواندمير مي‏نويسد:
«چون يعقوب كس نزد عبدالله فرستاد، و از وي پرسيدند بي حكم و نشان امير المومنين به كجا مي‏آيي؟ قاصد محمد، اين پيغام به يعقوب رسانيد او شمشير از زير مصلا بيرون آورد و گفت: حكم و نشان من اين است و بعد از مراجعت قاصد محمد بن طاهر، مردم متفرق گشته و از خدمتش فرار نمودند»

نخستين حكومت در ايران بعد از اسلام كه توانست اعلام موجوديت كرده انديشه و هويت ايراني را دوباره مطرح كند حكومت خاندان طاهر تحت لواي خلافت عباسيان در بغداد مي‌باشد. گرچه طاهريان داراي مناسبات گرم و صميمانه با وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبي بدست آوردند.
اصل و ‌نسب طاهريان:
برخي آنها را از تبار منوچهر پادشاه باستاني ايران و برخي نسب آنها را رستم پهلوان اساطيري ايران و گروهي ديگر آنها را از قبيله خزاعه عرب دانسته‌اند و لي بيشتر محققين آنها را از خاندان‌هاي كهن خراسان مي‌دانند كه بعد از سقوط ساسانيان نمايندۀ گروه دهقانان خراسان بودند. حسين،جد مؤسس اين سلسله، را جزء اولين دعوت كنندگان نهضت عباسی در خراسان مي‌دانند. همچنین حسين بن مصعب پدر طاهر در زمان حكومت منصور عباسي موقعيت و اعتبار زيادي داشته است.(1)

تاريخ سياسي:
حكومت طاهريان در سال 205 ه‍.ق توسط طاهربن حسين ملقب به ذواليمينين تأسيس شد و تا سال 259 دوام داشت.
مأمون پس از آنکه به دست طاهر و اتباع او بر کرسي خلافت نشست در شؤال 205 به پاس خدمات طاهر و دور کردن او از بغداد وي را به حکومت خراسان فرستاد. طاهربن حسين‌بن مصعب بن اسعد بود. اسعد قبل از مسلمان شدن فرخ نام داشت. به دست حضرت طلحه -رضی الله عنه- مسلمان مي‌شود و آن حضرت نامش را اسعد مي‌گذارد.
طاهر در ربيع‌الاخر 206 ه‍. ق به خراسان آمد و مرو را مرکز حکومت خراسان قرار داد. طاهر به ذواليمينين مشهور است و در وجه اين نسبت اقوال مختلف است. از جمله اينکه مي‌گويند که وي در شمشيرزني بقدر ماهر بوده است که با هر دو دست شمشير مي‌زد. طاهر در جمادي‌الاخر در سال 207 ه‍. ق در مرو درگذشت. درست يکروز بعد از آنکه نام خليفه مأمون را از خطبه نماز جمعه برانداخت يا آنکه آنرا فراموش کرد. طلحه (207-213) بعد از طاهر فرزندش طلحه که در ايام حکومت پدر حاکم سيستان بود جانشين پدرش مي‌شود. از وقايع مهم امارت طلحه جنگ‌هاي او با خوارج است. در زمان خلافت مهدي بسال 160 ه‍. ق افراد فرقه خوارج در کرمان و سيستان و خراسان و دو طرف درياي عمان فراوان بودند. شخصي از ميان آنها بنام يوسف البرم در حدود مرو رود و طالقان و گوزگانان به ادعاي امامت قيام کرد و حکومت شهر پوشنگ را که با مصعب‌ جد طاهر ذواليمينين بود، از او گرفت و بر کليه ناحيه شرق خراسان استيلا يافت. جمعي ديگر از خوارج به رياست حمزه خارجي در سيستان و قسمتي از خراسان و مهستان و مکران حکومت تشکيل دادند و حمزه قلب را اميرالمؤمنين اختيار کرد. هارون الرشيد به قصد دفع عازم خراسان گرديد، ولي در اين سفر درگذشت. و در دوران جنگ داخلي بين دو برادر مأمون و امين بر سر جانشيني هارون الرشيد حمزه پر و بال مي‌گيرد. و بعد با آل طاهر که خراسان و سيستان را تحت حکومت خود در مي‌آورند، به زد و خورد پرداخت، گاهي غالب و زماني مغلوب بود تا آنکه بدست طلحه بن طاهر مغلوب شد و در 12 جمادي‌الاخر سال 213 ه‍. ق فوت کرد. ولي خوارج از بين نرفتند و پيوسته با آل طاهر در نزاع بودند تا سال 233 ه‍. ق که امامت ايشان نصيب عمار خارجي شد و اين عمار همان کسي است که بدست يعقوب ليث به قتل رسيد.
طاهر بن حسين در سال (181 ه‍.ق) از جانب علي بن عيسي، و الي خراسان، به حكومت پوشنگ منصوب شد.(2) برخورد شديد او با خوارج و حمزة بن عبدالله خارجي و نيز همراهي او با هرثمه براي نبرد با رافع بن ليث به دستور هارون الرشيد باعث انتخاب طاهر به فرماندهي سپاه مأمون شد. او درسال 195 ه‍.ق براي مقابله با علي بن عيسي سردار امين انتخاب شد كه در نبردي در قسطانه نزديك ري او را شكست داد. در سال 197 ه‍.ق نیز در رأس سپاه مأمون به محاصرۀ يك ساله بغداد پرداخت؛امين را دستگير و به قتل رساند. در سال 199 ه‍.ق براي فرونشاندن فتنۀ نصربن شبث خارجي به رقه در شام رفت و تا 204ه‍.ق در آنجا بود. بعد از بازگشت از شام به عنوان رئيس شرطه بغداد انتخاب شد. بالاخره در سال 205ه‍.ق مأمون، ولايت خراسان را به او سپرد و بعدها امارت سيستان، كرمان، قوس، طبرستان، رويان و ري نيز زير نظر او بود.اما سال بعد نام مأمون را از خطبه‌ها انداخت و براي او دعا نكرد و حتي در سكه‌ها نيز نام او را ضرب نكرد و نوعي استقلال به هم رساند سرانجام بعد از يكسال و شش ماه حكومت در خراسان در سال 207 ه‍.ق درگذشت.(3)
پس از طاهر،پسرش، عبدالله، از سوي مأمون بر خراسان گماشته شد. او در سال 216 ه‍.ق خوارج خراسان را ريشه¬كن كرد و پس از برقراري آرامش نيشابور را مركز حكومت خود قرار داد.
وي از سوي خلفاي بعدي،معتصم و و اثق نيز حمايت گرديد. او در خراسان بناهاي زيادي ايجاد و و قف مردم كرد و به توسعۀ كشاورزي و آبياري و حفر قنات پرداخت و كتابخانۀ عظيمي نيز در نيشابور بر پا كرد.(4)
پس از درگذشت عبدالله، فرزندش طاهر، از طرف و اثق به حكومت خراسان منصوب شد.در دورۀ او خوارج و عياران بخش¬هايي از قلمرو او را تصرف كردند.(5) در دورۀ زمامداري محمدبن طاهر (228 -259 ه‍.ق) حسن بن زيد علوي در طبرستان در سال 251 ه‍.ق خروج كرد و بر اكثر بلاد ديلم و گيلان مستولي شد و از طرفي يعقوب ليث نيز بعد از ضبط سيستان بخش¬هايي از خراسان را تصرف كرد و به هرات لشكر كشيد و و الی محمدبن طاهر را از آنجا بيرون كرده پوشنگ را كه دارالسلطنۀ طاهريان بود تصرف کرد بدین سان قلمرو طاهريان تجزيه شده محمد توسط يعقوب ليث صفاري دستگير و سرانجام دولت طاهريان را منقرض نمود.(6)

اوضاع اجتماعي،اقتصادي و فرهنگي دورۀ طاهريان
خراسان در اين دوره مورد توجه علويان و محل حضور آنها بود كه و رود امام رضا (ع) به اين حضور افزود. طاهريان پيرو مذاهب اهل سنت بوده از خلافت عباسي حمایت و قيامهاي علوي را سركوب مي‌كردند.(7)
آنان زبان عربي را پذيرفتند.نثر و نظم در اين دوره عربي است.(8)
تشكيلات اداري طاهريان اقتباسي از خلافت عباسي بود كه نمونه‌اي از ديوانسالاري عهد ساساني بود.(9).



در زمان طاهریان قیامهای بابک و مازیار که به ترتیب در اذربایجان و طبرستان(مازندران)رخ داد باعث شد که انها از توجه به شرق ایران باز دارد.به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند.اخرین امیر طاهری محمدبن طاهرنیز فردی مقتدر نبود.در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانه‌های سده سوم هجری به دست یعقوب لیث سرنگون شد.
امیران خانواده طاهریان عبارت اند از:
طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین
طلحه بن طاهر
علی بن طاهر
عبدالله بن طاهر
طاهر بن عبدالله
محمد بن طاهر بن عبدالله


عبدالله‌بن طاهر 213-230 ه‍. ق
وفات طلحه و نبودن عبدالله برادر و جانشين طلحه در خراسان فرصت خوبي بدست خوارج داد، و ايشان در موقعي که عبدالله در سال 215 به نيشابور رسيد، سراسر خراسان را گرفته بودند. عبدالله قبل از رسيدن به امارت خراسان مدتي از طرف مأمون والي شام و زماني نيز عهده‌دار حکومت مصر بود. عبدالله بسرعت فتنه خوارج را دفع کرد، سپس از طرف معصتم خليفه عباسي و جانشين مأمون براي دفع مازيار به طبرستان لشکر کشيد. در 224 مازيار را دستگير کرد و وي را به بغداد فرستاد. عبدالله مردي ديندار و عادل و فضل‌دوست و علم‌پرور و شاعر بود. او در خراسان آموختن علم را بر همه نوباوگان الزامي کرد، و نخستين مدارس عمومي در ايران بوجود آورد، طوري که همه کودکان در آنها درس مي‌خواندند، بعلاوه وي به کودکاني که به علت فقر پدر و مادر قادر به درس خواندن نبودند کمک مالي کرد تا به مدرسه بروند و درس بخوانند. عبدالله نيشابور را به عنوان پايتخت اختيار نمود و در آنجا آبادي فراوان نمود، مخصوصاً به کشاورزي و حفر قنوات و اصلاح امر آبياري و تقسيم آب توجه بسيار داشت.
طاهر بن حسین معروف به ذویمینین
طاهریان اولین حکومت مستقل ایران بعد از حملهی اعراب بودند. در اوایل قرن سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و بدلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد. طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته میشود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی میکردند. پس از آنکه مأمون در سال ۲۰۴ به بغداد آمد، طاهر به ریاست شرطه (چیزی شبیه ریاست پلیس) در دو سوی شرق و غرب دجله در بغداد منصوب شد و در سال ۲۰۵ مأمون او را در نتیجهی حادثهای به حکومت شرق خلفت منصوب ساخت. میگویند طاهر در سال ۲۰۷ در روز جمعهای بر بالای منبر رفت و نام مأمون را در خطبه ذکر نکرد، روز بعد طاهر را در رختخوابش مرده یافتند. دولت طاهریان ، اولین دولت اسلامی بود که در دوران خلافت در ایران به وجود آمد و بخش قابل ملاحظه ای از این سرزمین را به صورت نوع حکومت موروثی محلی از نظارت مستقیم خلیفه بغداد خارج کرد .
با این حال، این دولت در کسب قدرت و حفظ آن ، محتاج به اعمال خشونت در مقابل خلفا نشد . طاهر بن حسین ، معروف به " ذوالیمینین " که این دولت به وسیله وی بنیاد شد ، از موالی وابسته به قبیله خزاعه از اعراب خراسان بود . طاهر تربیت عربی داشت .خاندانش نیز، ایرانی نژاد و فارسی زبان بودند که از مدتها پیش درپوشنگ ( فوشنج ) هرات شهرت و قدرت داشتند . در اواخر خلافت هارون و دردوره ای که مامون در خراسان اقامت داشت ، طاهر و پدرش حسین مورد توجه مامون واقع شدند . چون طاهر چند سالی بعد در کشمکشی که بین مامون و برادرش امین بر سر خلافت در گرفت ، موفق به غلبه بر سپاه امین و تامین خلافت مامون گشت ( ۱۹۸ ه.ق.) ، در دستگاه خلافت حیثیت قابل ملاحظه یافت . چندی بعد ، از آنجا که رفع اغتشاشهایی که در خراسان به وسیله خوارج روی داده بود ضرورت فوری داشت ، و نیز خلیفه هم ترجیح می داد قاتل برادر را از پیش چشم خود دور نماید ، ولایت خراسان را به طاهر تفویض کرد البته ، این تفویض شامل فرمانروایی سیستان و کرمان نیز می شد و مشتمل بر نظارت بر ماور النهر و احیانا" فتوحات اسلامی در آن نواحی بود .
بدین گونه ، قلمرو حکومت طاهر ، به قول طبری ، از بغداد تا دورترین سرزمینهای شرق را شامل بود .در خراسان طاهر داعیه استقلال یافت و موجب نگرانی خلیفه گشت . اما بعد از مرگ مشکوک وی که بلافاصله بعد از حذف نام مامون از خطبه نماز جمعه واقع شد ( ۲۰۷ ه.ق.) ، خلیفه خود را ناچار دید حکومت خراسان را به پسر وی – طلحه بن طاهر – واگذار کند . البته ، حکومت خراسان در آن هنگام در واقع تحت سلطه و تصرف وی بود . بدین سان ، حکومت خراسان در خاندان طاهر به صورت موروثی در آمد . خلیفه هم به اصطلاح با قبول حکومت طلحه به صورت دست نشانده ، وابستگی آن را به خلافت بغداد اعاده و تامین کرد .
انقراض حکومت طاهریان
انقراض حکومت طاهریان و ضعف و فتور تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمین های شرقی خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان اعمال قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و فراغی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‏ساخت، ولایت ماوراءالنهر که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان واگذار شده بود، تحت رهبری امیران این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان (گرگان) ، طبرستان (مازندران) ، و سیستان، از جانب خلیفه یا به حکم استیلاء و غلبه، ضمیمه قلمرو آنها شد. با آن که استیلای این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان مستمر نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و ماوراء النهر در بخش عمده دوره امارت آنها، از مداخله مستقیم عمال خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در تمام این نواحی، حیاتی تازه یافت.
علويان طبرستان

طبرستان كه به مازندران امروزي اطلاق مي‌شد يكي از كانون‌هاي مورد توجه بوده است علويان از جريان‌هاي معارض و ستيز‌گر با خلفاي اموي و عباسي و مورد آزار و اذيت آنها بودند که براي پناه‌جويي به شرق قلمرو خلافت متوجه شدند از جمله طبرستان و اين باعث شد حب آل علي در آن منطقه نضج يابد.
اين مهاجرت در دورۀ متوكل شدت يافت كه مقدمات تحولات سياسي اجتماعي و فرهنگي را در منطقه فراهم كرد.
در ايام حكومت‌ "عبدالله ¬بن ¬طاهر" در خراسان، مازيار بر طبرستان حكومت داشت معتصم، "عبدالله ¬بن¬ طاهر" را به مقابله با او فرستاد و در سال 227 بر وي دست يافت و او را به بغداد فرستاد و طبرستان به طاهريان واگذار شد. بدرفتاري طاهريان باعث شد مردم نزد محمدبن ابراهيم از اولاد امام علي (ع)‌ رفته، از او خواستند تا به حكومت طبرستان بیاید. سيد محمد آنها را نزد حسن بن زيد فرستاد كه مردي شجاع و با تدبير بود. مردم او را به طبرستان دعوت و در اقامۀ كتاب خدا وسنت رسول او و امر به معروف و نهي از منكر با او بيعت كردند.
حسن بن زيد ملقب به داعي كبير، بنيانگذار سلسلۀ علويان طبرستان براي گسترش نهضت مبلغان و داعياني به شهرها و روستاهاي اطراف فرستاد و بعد از مدتي به آمل آمد و روز عيد فطر نماز عيد را اقامه كرد و خطبه خواند و آمل را مركز فرماندهي خود قرار داد و طاهريان را از اين مناطق بيرون كرد.
او در سال 257 بر گرگان و ري نيز تصرف كرد. تصرفات داعي كبير و شكست دادن طاهريان باعث شهرت و اعتبار او شد. از سوی دیگر چون یعقوب لیث صفاری بر طبرستان دست یافت و حسن بن زید به دیلم گریخت، مردم در اثر ظلم و ستم حاکم صفاری دست به شورش زده خواستار بازگشت حسن گردیدند.


منابع:

1)اكبري، امير؛ تاريخ حكومت طاهريان، تهران، سمت، ص 61 تا 70.
2)ابن اثير، تاريخ كامل ايران ، بیروت، دار صادر، ج 10،ص 95.
3)اكبري،امير؛ پیشین، ص 79-154.
4)همان، ص 209 – 199.
5)ميرخواند، روضه الصفا، تهران، اساطیر، ج 6،ص 2777.
6)همان،ج 6،ص 2778.
7)اكبري، امير؛ پیشین، ص 132، و رسول جعفريان،تاريخ ايران اسلامي، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ص 30-31.
8)جعفريان، رسول؛ پیشین، ص 29
9)امير اكبري، پیشین، ص 269 -287.