به استناد دست افزارهاي سنگي ساده اي كه از انسان در مناطق شرقي و جنوب شرقي قاره آفريقا به دست آمده است، از پيدايش انسان بر روي اين كره خاكي حدود چهار ميليون سال مي گذرد. اين دوره را انسان شناسان دوران " پارينه سنگي " ناميده اند و بر حسب تغييراتي كه به مرور زمان در كاراكتر شدن اين دست افزارها پديد آمده، دوران پارينه سنگي به سه دوره قديم، مياني و جديد تقسيم شده است.

ايران در دوره پارينه سنگي ( Lower Palaeolithic )

بررسيهاي باستان شناسي – انسان شناسي در ايران امروزي براي شناسايي دوره پارينه سنگي، هم جديد و هم محدود است. به دليل همين دو امر، اطلاعات به دست آمده نيز بسيار ناچيز و در محدوده ظن و گمان است. ولي به نظر مي رسد كه با توجه به جغرافياي طبيعي و وضعيت اقليمي ايران، در اين سرزمين دستهاي كوچكي از انسان به صورت پراكنده قادر به زيست و تامين نيازهاي غذايي خود بوده اند.
اين گروهها با جمع آوري فرآورده هاي نباتي كه در ايران به صورت خود رو قابل گرد آوري و استفاده بوده اند و همچنين با شكار حيوانات و صيد آبزيان و شايد پرندگان، غذاي مورد نياز خود را تامين مي كردند و در امر تامين غذا از ابزارهاي بسيار ساده و متناسب با تهيه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حيوانات سود مي جستند. به دليل قدمت اين دوره، وسايل و ابزارهاي ساخته شده از چوب و استخوان به كلي از بين رفته است و فقط ابزارهاي سنگي را انسان شناسان با بررسيهاي باستان شناسي از قسمتهاي مختلف ايران جمع آوري كرده اند.

چون آثار دوره پارينه سنگي قديم را كه در چند منطقه از ايران گزارش كرده اند، بر اساس يك فصل بررسي ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نكات ابهام آميزي وجود دارد. ولي، از آنجا كه اين گزارشها در حال حاضر در نوشته هاي مربوط به اين دوره از حيات انسان در ايران، تا به دست آمدن مدارك دقيقتر، راه يافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارك دوره پارينه سنگي در ايران، مخصوصا" دوره قديم آن، هستيم. اين مدارك از سه منطقه ايران شناسايي شده اند كه عبارتند از:

1.منطقه اي در نزديكي " بقبقو " در حدود يكصدو چهل كيلومتري مشهد در اطراف بستر خشك " كشف رود" خراسان.

2.آثاري شامل چند افزار سنگي از منطقه اي واقع در آذربايجان، در مثلث بين مراغه، تبريز و ميانه، نيز به دست آمده است كه بنا به گزارش متعلق به دوره پارينه سنگي قديم است.

3.ابزار سنگي به دست آمده از منطقه " لديز " سيستان كه قدمتي برابر با يكصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازي، آنها را جزو نوع آشولين ( Acheulean ) يعني جديدترين ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي قديم طبقه بندي كرده اند.

با توجه به چگونگي پراكندگي و توزيع مناطق معرف دوره پارينه سنگي قديم در ايران، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه بررسي و تحقيق درباره پارينه سنگي قديم در ايران به تنهايي و بدون در نظر گرفتن و ضعيت مناطق همجوار امكان پذير نيست. از طرفي، مطالعات مربوط به دوره پارينه سنگي قديم در مناطق همجوار، يا انجام نشده است و يا چنان مغشوش و غير قابل قبول است كه قابل استناد نيستند. مثلا"، در تركمنستان مطالعاتي كه در اين دوره انجام شده به هيچ صورت با واقعيت علمي مطابقت ندارد. زيرا تمامي آثار سنگي قبل از استقرار در آن نواحي، به دوره ميان سنگي و نوسنگي منسوب شده اند.

علاوه بر موارد فوق، بايد افزود كه تعيين قدمت آثار از طريق استفاده از روشهاي علمي مانند آزمايشات موسوم به پتاسيم آرگون (Potassium Argon ) و تعيين جهت قطب مغناطيسي
( Magnetic Polarity Chronology ) و يا مقدار اورانيوم توريوم ( Uranium Thorium ) كه در ديگر نقاط جهان با موفقيت براي تعيين تاريخ دوره هاي پارينه سنگي به كار رفته است، هنوز بر روي آثار به دست آمده از ايران انجام نشده. به علاوه، وضعيت مربوط به دورانهاي زمين شناسي از جمله دوره پله ايستوسين ( Pleistocene ) يعني دوره ای كه در آن انسان بر كره زمين پديدار شده است، در ايران تاريك و مبهم مي باشد.

شواهد مربوط به دوره پارينه سنگي ميانه در ايران بهتر از دوره قبلي است. آثار اين دوره از نقاط مختلف ايران به دست آمده است. از نظر قدمت، اين دوره در محدوده اي از تاريخ واقع شده است كه آنجا آزمايشات كربن 14 براي تعيين قدمت آثار ممكن است. از اين رو، مي توان اطلاعات دقيقتري از وضعيت فرهنگي اين دوره فراهم كرد. به نظر مي رسد كه اين دوره فرهنگي در ايران از حدود يكصد هزار سال تا هشتادهزار سال پيش آغاز شده است.
بيشتر ابزارها و توليدات سنگي اين دوره را مي توان از نوع موسترين ( moustrian ) طبقه بندي كرد. توليد اين نوع ابزارها از غرب اروپا تا شمال آفريقا، و خاور نزديك تا آسياي مركزي رايج بوده است. هر چند تاريخ دقيق افول فرهنگ داراي دست افزار نوع موسترين در ايران كاملا" روشن نيست، ولي به نظر اكثر قريب به اتفاق انسان شناسان، اين فرهنگ در حدو چهل هزار سال پيش پايان يافته است. بنابر اين منطقي به نظر مي رسد كه طول اين دوره فرهنگي را در ايران بين شصت تا پنجاه هزار سال پيش تصور كنيم .

محلهاي باستاني معرف اين دوره فرهنگي در ايران، بيشتر مناطق رشته جبال زاگرس، نواحي آذربايجان، كردستان و لرستان شناسايي شده اند. در مازندران، خراسان و خوزستان نيز آثاري از اين دوره به دست آمده است. در داخل فلات مركزي ايران در حوالي تجنوبهران يك محل، و محل ديگر در كرمان معرفي شده است. در ناحيه " لاديز " در بلوچستان كه مركز فرهنگ لاديزيان مي باشد، هنوز آثاري از دوره موسترين گزارش نشده است. بهترين نمونه هاي اين دوره فرهنگي، از نقاط مختلف باستاني نزديك خرم آباد در لرستان شناسايي شده اند. آثار به دست آمده از غارهاي " كنجي " غاريا پناهگاه سنگي " ارجنه " ( ارژنه ) غار " قمري پناهگاه سنگي " هوميان " كه در ناحيه كوهدشت خرم آباد قرار گرفته اند، ( كه محل اخير، در ارتفاع حدود 2000 متري از سطح دريا قرار گرفته است و در زمره مرتفع ترين محلهايي مي باشد كه آثار دوران سنگ در خاور نزديك از آن به دست آمده است ) ، معرف دوره پارينه سنگي ميانه در لرستان هستند. در ناحيه " هليلان " در دره رودخانه سيمره كه در ارتفاع حدود 900 متري از سطح دريا قرار گرفته است نيز، در هفت نقطه آثار دوره پارينه سنگي ميانه شناسايي شده است كه از آن جمله اند:" پل پاريك " ، " غارويلا" و " غارهوشي" .
در " كاگيكا" در نزديكي شهر كرمانشاه نيز آثار اين دوره شناسايي شده است.
در همين منطقه، در " غار بيستون " و پناهگاه سنگي " ورواسي " و نزديك آنها در غار " خار " آثاري از دوره پارينه سنگي ميانه با ابزارهاي سنگي مشخصه نوع موسترين مورد شناسايي قرار گرفته اند.
علاوه بر اين مناصق كه بايد آنها را مراكز تجمع گروهاي متعلق به دوره پارينه سنگي ميانه تصور كرد، از نقاط باستاني پراكنده در ايران از قبيل : جهرم فارس و محلي واقع در دره رود كر در نزديكي شيراز و همچنين، نزديك " تل ابليس "در كرمان و يا " غاز تمتمه " در نزديك درياچه اروميه نيز، آثار دوره موسترين شناسايي شده است. در غار " كه آرام " در گرگان نيز آثاري مشابه آثار موسترين جبال زاگرس به دست آمده است. اخيرا" نيز، نگارنده موفق به يافتن آثار دوره پارينه سنگي ميانه در حوضه مسيله واقع در نزديكي ورامين در جنوب تهران گرديده است.



کوه ها، غارها، دشت ها،دره هاو جلگه های ایران

پیدایش چین‌خوردگی ها و ناهمواری های ایران نتیجه حركات كوه زایی اواخر دوران سوم است كه پیدایش این چین‌خوردگی ها هم زمان با پیدایش كوه های جنوب اروپا و آسیا بوده است. درایران نمونه‌های مشخص ناهمواری به صورت كوهستان های بلند و پرحجم با دامنه‌های پرشیب و دره‌های تنگ و گذرگاه ها یا به صورت سرزمین‌های كمابیش هموار و یك نواخت دیده می‌شود. بیش از نیمی از وسعت ایران پوشیده از كوه های بلند است.
این كوه ها یا مانند البرز در طول صدها كیلومتر چون دیواری كشیده شده و عبور از آن فقط از طریق گردنه‌های بلند و گذرگاه ها عملی است، یا مانند زاگرس شامل رشته‌های مرتفع و موازی با دره‌های گود و دامنه‌های پرشیب است كه نواحی داخلی ایران را از كناره ‌ خلیج فارس جدا می‌كند و تنها از راه دره‌های پرپیچ و خم رودها كه در طول صدها هزار سال حفر شده‌اند، می‌توان از آنها عبور كرد. رشته كوه های خراسان با دره‌های وسیع، ارتباط ایران را با نواحی خاوری و شمال خاوری ایران به آسانی فراهم كرده‌اند.
كوهستان های ایران را می توان به كوه های شمالی, كوه های باختری و جنوبی, كوه های خاوری و كوه های مركزی تقسیم كرد.
كوه های شمالی ایران مشتمل بر كوه های آذربایجان در شمال باختری و ماسیف البرز در مركز و كوه های خراسان در مشرق می شود. مهم ترین كوه های آذربایجان، رشته كوه های قوسی شكل ارسباران واقع در ساحل رود ارس است. با قله «نشان كوه» به ارتفاع ۳۷۰۰ متر كه از سوی غرب به آرارات و از سوی شرق به كوه های تالش متصل می‌شود. این رشته كوه ها دنباله رشته‌ كوه های قفقاز به شمار می‌آیند كه با دره عمیق رود ارس از یك دیگر جدا می‌شوند. در داخل فلات آذربایجان دو توده عظیم كوهستانی سهند و سبلان قرار گرفته كه هر دو از كوه های آتشفشانی خاموش با چشمه‌های آب معدنی فراوان هستند. بلندترین قله سهند ۳۷۱۰ متر و بلندترین قله مستور از برف سبلان ۴۸۱۱ متر ارتفاع دارد.
ماسیف عظیم البرز كه در دوران چین‌خوردگی آلپی تكوین یافته، با قللی مرتفع و دره‌هایی عمیق مانند سد عظیم قوسی شكل به طول تقریبی ۶۰۰ كیلومتر بین دریای خزر و فلات مركزی ایران واقع شده است. این دیوار عظیم در غرب با دره عمیق سفیدرود از كوه های تالش جدا شده، از سوی شرق به كوه های خراسان می‌پیوندد.
عریض‌ترین و مرتفع‌ترین ناحیه این كوهستان قله دماوند به ارتفاع ۵۶۷۱ متر است و هر چه از دو سوی آن به طرف شرق و غرب پیش برویم، هم از ارتفاع و هم از عرض آن كاسته می‌شود.
قسمت سوم از كوه های شمالی ایران را كوه های خراسان در شمال خاوری تشكیل می‌دهد. این دسته از كوه ها به صورت رشته قوس های موازی از شاه كوه آغاز می‌شود و در جهت شمال باختری به جنوب خاوری تا هندوكش در افغانستان امتداد دارد. در میان این رشته كوه های موازی، دره‌ها و دشت های وسیع وجود دارد كه گاهی پهنای آن در بعضی نقاط به حدود ۲۰۰ كیلومتر می‌رسد.

كوه های باختری و جنوبی, سراسر منطقه غرب ایران را در بر می گیرند و از كوه های آذربایجان، در شمال غرب ایران آغاز شده و به طرف جنوب و جنوب خاوری تا سلسله جبال مكران در بلوچستان امتداد می‌یابد. این سلسله جبال كه كوه های زاگرس و شاخه‌های آن را تشكیل می‌دهند، مجموعه پستی و بلندی های منظم و ویژه‌ای است كه در جنوب گسله‌های سراسری از كردستان جنوبی تا شمال تنگه هرمز گسترده شده است. زاگرس با جلگه‌های وسیع و دشت های پهناوری چون جلگه كرمانشاه درباختر و جلگه شیراز در جنوب، از هم جدا شده و به قسمت های شمالی، مركزی و جنوبی تقسیم می‌شود.

ناحیه زاگرس شمالی كه در جنوب كوه های آذربایجان قرار دارد, بلندی ارتفاع آن نسبت به نواحی دیگر كم تر است و در مقابل دره‌های تنگ متعدد و كوه و كمرهای سخت‌تری دارد كه ارتباط‌ها را مشكل می‌كند. زاگرس مركزی، مانند البرز میانی، مشتمل بر بسیاری از قلل بلند است كه بیش از ۳۰۰۰ متر ارتفاع دارند و در بیش تر ایام سال در زیر پوششی از برف مستورند.

غالب این كوه ها پوشیده از جنگل‌های بلوط و نارون بوده و دامنه‌های آنها چراگاه های وسیع و محل ییلاق ایلات و عشایر كُرد، لُر و بختیاری است. این جنگل ها زیباترین چشم اندارهای طبیعی را رقم زده اند و منظره های بدیعی آفریده اند. مرتفع‌ترین ارتفاعات زاگرس به نام كوه های بختیاری در فاصله لرستان تا جلگه‌های شیراز واقع شده كه از یك سو به فلات داخلی مرتبط است و از سوی دیگر به جلگه‌های خوزستان و ساحل خلیج فارس منتهی می‌شود. بلندترین نقطه آن زردكوه، ۴۵۴۷ متر ارتفاع دارد.
در نواحی جنوبی ایران، رشته‌ كوه های ساحلی در امتداد خلیج فارس و دریای عمان كشیده شده و تا بلوچستان امتداد دارد. ارتفاع رشته‌های جنوبی كم است و هر قدر به ساحل نزدیك می‌شود، از ارتفاع آن كاسته می‌شود. مهم ترین كوه های این ناحیه تنگستان و لارستان است كه به سوی شرق كشیده و به كوه های بشاگرد در ساحل دریای عمان متصل می‌شوند.
بشاگرد با ارتفاع ۲۱۶۱ متر در جنوب باتلاق جازموریان با جهت خاوری – باختری كشیده شده و تقسیم‌كننده آب میان دریای عمان و جازموریان است. این كوه ها عموماً خشك‌ و فاقد پوشش گیاهی اند و دارای گردنه‌ها و گذرگاه ها صعب‌العبور هستند.

كوه های خاوری ایران, از خراسان در شمال تا بلوچستان در جنوب را در بر می گیرد كه می‌توان آن ها را در سه واحد نسبتاً بزرگ كوهستانی خلاصه كرد: یكی واحد كوهستانی جام مركب ارتفاعات با خزر، كوه سرخ، كوه سیاه، كوه هشتادان در جنوب خراسان كه این دسته از كوه ها با اشكوب های ضخیم با ورقه‌های نمك و سنگ آهك تشكیل یافته و عموماً جهت خاوری – باختری دارند. دیگری كوه های قائن در جنوب جام كه به سبب كم بودن بارندگی خشك و برهنه است. ارتفاعات معروف آن كوه كلات، كوه سلیمان، كوه آهنگران و شاه كوه است.

این دسته از كوه ها درجهت شمال باختری – جنوب خاوری امتداد داشته و در جنوب خاوری به دشت لوت منتهی می‌شوند. دسته سوم سلسله جبال مكران در بلوچستان است كه از حوالی زابل در سیستان آغاز می‌شود و تا ناحیه چهل پشت، آخرین نقطه سرحدی ایران در بلوچستان امتداد می‌یابد. ارتفاعات مهم آن، كوه پلنگان، كوه ملك سیاه، كوه آتشفشان خاموش تفتان به ارتفاع ۴۰۵۰ متر است.

كوه های مركزی ایران از تعدادی ارتفاعات غیرمنقطع رشته مانند در جهت شمال باختری به جنوب خاوری از حوالی كاشان تا فلات مركزی بلوچستان ادامه دارد. عمده‌ترین كوه های رشته مركزی، شامل قافلان كوه (در راه تهران – تبریز)، كوه های كركس در جنوب كاشان، كوه های نایین در یزد، شیركوه در جنوب باختری یزد، كوه های بارز و شهسواران در كرمان و كوه بزمان در مركز بلوچستان است. نواحی مركزی از نظر وجود كان های مختلف اهمیت بسیار دارد و از مشخصات طبیعی آن، باران كم، تغییرات ناگهانی هوا، وزش بادهای سخت، كمبود رودخانه‌های دایمی و سیلابی بودن رودهاست. زراعت نیز محدود به بستر رودخانه‌ها یا دامنه كوهستان ها است.
در مقابل كوهستان های بلند با دره‌های گود، پهنه‌های كم وبیش وسیع و همواری در داخل یا در حاشیه فلات ایران وجود دارند كه این جلگه ها و دشت ها چشم اندازهای طبیعی بسیار زیبایی هستند. این سرزمین‌ها با وسعت و ارتفاع متفاوت در محل كوهپایه‌ها و یا در میان رشته‌ كوه ها گسترده شده‌اند. جلگه‌های ساحلی شمال كشور و دشت های مركزی و جنوبی ایران نمونه هایی از این زمین ها به شمار می روند.

جلگه ها در شمال و جنوب ایران واقع شده اند. جلگه‌ ساحلی دریای خزر, حاشیه باریك جنوبی دریای خزر است كه بلافاصله بعد از دریا آغاز می‌شود و امتداد آن تا دامنه‌های شمالی البرز می‌رسد. طول جلگه‌های ساحلی دریای خزر حدود ۵۰۰ كیلومتر و عرض این جلگه‌ها در طول خود از آستارا تا رود گرگان همواره متغیر و غالباً كم تر از ۲۰ كیلومتر بوده است. سواحل جنوبی خزر و درون این جلگه ها كشتزارهای سرسبز و رودخانه های متعدد جریان دارند و زندگی در پای كوه های جنگلی و مشرف به دریا رونقی عمیق دارد.

جلگه‌های ساحلی خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران در طول تقریبی ۱۴۸۰ كیلومتر در مجاورت دو دریای عمان و خلیج فارس قرار دارد و رودخانه میناب، این منطقه ساحلی را به دو قسمت جلگه ساحلی خلیج فارس (از مصب اروندرود تا میناب) و جلگه ساحلی مكران (از میناب تا مرز پاكستان) تقسیم می‌كند. تنگه هرمز در ۸ كیلومتری بندرعباس حدفاصل میان این دو دریا قرار دارد.

دشت ها ی ایران مشتمل بر دشت های وسیع و متعددی در مناطق مختلف كشور است ولی بزرگ ترین و مهم ترین دشت های ایران دشت كویر و دشت لوت هستند كه در میان كوه های البرز, خراسان, كوه های مركزی و كوه های خاوری قرار گرفته اند و چاله بزرگی در مركز ایران ایجاد كرده اند كه بدیع ترین جلوه های بیابانگردی و توریسم صحرایی را به نمایش می گذارند. بیابان های ایران مساحتی حدود ۰۰۰/۳۲۰ كیلومتر مربع دارند كه ارتفاعات آن ها را به چند حوزه‌ تقسیم می‌كنند. مهم ترین حوزه‌های آن یكی حوزه شمالی به نام كویر نمك و دیگری حوزه جنوبی به نام كویر لوت است.

كویر لوت در جنوب خاوری كشور واقع شده و در حدود ۸۰۰۰۰ كیلومتر مربع وسعت دارد. لوت را از لحاظ شكل ناهمواری و پراكندگی عوارض جغرافیایی می‌توان به سه بخش لوت شمالی، لوت جنوبی و لوت مركزی تقسیم كرد كه وسیع‌ترین و نیز پست‌ترین بخش بیابان لوت است و در آن نمونه‌های كامل انواع عوارض مختلف بیابانی دیده می‌شود. لوت، از لحاظ پوشش گیاهی بسیار فقیر و قسمت اعظم آن فاقد گیاه است. در هیچ قسمتی از ایران سرزمینی به این خشكی و كم گیاهی دیده نمی‌شود. منطقه فاقد حیات حدود ۲۰۰ كیلومتر طول و ۱۵۰ كیلومتر عرض دارد و قسمت‌های مركزی لوت مركزی به كلی فاقد گیاه است.

دشت كویر كه به كویر نمك نیز شهرت دارد, فضای وسیع و بستر پر شده یك چاله زمین‌شناسی است كه در جنوب رشته جبال البرز میان خراسان و سیستان و قم و كاشان و یزد قرار گرفته است. طول آن از شرق به غرب ۶۰۰ كیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب از ۱۰۰ تا ۳۰۰ كیلومتر است. سطح آن صاف و هموار با مختصر شیبی از كوه ها به پست‌ترین نقطه منتهی می‌شود.
بخش بزرگی از كویر نمك را شن و سنگ‌ریزه پوشانده است كه اغلب دست خوش باد قرار می‌گیرند. طوفان های سخت، شن آمیخته به نمك را مانند امواج دریا به حركت درمی‌آورد و گاهی به شكل تپه‌های طولانی به جا می‌گذارد. این تل های شنی كه در اثر وزش باد تغییر جا می‌دهند، به تپه‌های ریگ روان معروفند. كویر نمك نیز از خشك‌ ترین نواحی ایران است: میزان بارندگی حدود ۱۰۰ میلی‌متر و اختلاف درجه حرارت شبانه روز در سال بسیار زیاد و بین صفر و هفتاد درجه است.