صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: برگزیده ای ازاشعار شاعران فرانسوی زبان

  1. #11
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/07/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,774
    سپاس ها
    119
    سپاس شده 297 در 134 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    پیش فرض

    ارتفاع


    بالای برکه ها، بالای دره ها

    کوهها ، جنگلها، دریاها ،ابرها

    بالای خورشید

    بالای مرزها، ستاره ها،



    ای روح من با چابکی عبور کن

    و همانند شناگری ماهر

    که امواج را نمی فهمد

    شادی کنان عبور کن

    از عظمتی عمیق

    با لذتی وسیع



    پرواز کن

    دوراز بخارهای بیمارگون

    و خود را در هوایی زیبا زلال ساز

    و بنوش همانند شرابی ناب و الهی

    آتش روشنی را که میدرخشد

    در فضاهای صاف و پاک



    در ورای همه ی دردها و غمها

    خوشبخت آنیست که بتواند

    با بالهایی قوی بسوی

    دشتهای روشن و آرام پرواز کند



    خوشبخت آنیست که افکارش همانند غزلاغ

    بطرف آسمانها ازادانه پروازکند

    بالهایش را بروی زندگی بگستراند

    وبی درنگ بفهمد

    زبان گلها و اشیا صامت را


    بودلر

  2. #12
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/07/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,774
    سپاس ها
    119
    سپاس شده 297 در 134 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    پیش فرض

    شامگاه

    شب دل انگیز
    دوست مجرم
    ره می گشاید
    اسمان همانند شریک جرم
    به تیرگی میگراید
    و انسان با بی صبری
    خودرا به لباس حیوانی درنده میاراید
    ای شب دوست داشتنی
    دوست داشتنی برای آنی که
    بازوانش بدون نیرنگ می گوید
    امروزکار کردیم
    شب چه آرامش بزرگیست
    برای روحی که از دردی جانکاه در عذاب است
    برای دانشمندی که پیشانیش پر بار است
    و کارگر خمیده ای که بسوی خوابگاهش رهسپار است
    اما اهریمنان بیدارند
    از میان نوری که باد به ارمغان می آورد
    روسپیگری در کوچه ها نمایان است
    و در همه جا پنهانی راه می گشاید
    همچون لانه ها ی مورچگان
    دشمن هم در دل شهر در حرکت است
    همانند کرمی که پنهان می دارد
    غذایش را از انسان
    صدای صوت مطبخ ها از گوشه و کنار
    بگوش میرسد
    ارکسترها مینوازند
    میزهای میزبان
    با بازی های لذت بخش تزیین میشوند
    و دزدان بیرحم بزودی
    کارشان را آغاز می کنند
    و میگشایند به آرامی درها را
    و می ربایند صندوق هارا
    برای چند روز آذوقه
    و هدیه ای ازبرای معشوقه
    تفکر کن ای روح من
    و ببند گوشهایت را بروی این صداها
    اکنون زمانیست که درد بیماران بی حداست
    شب تاریک گلویشان را میفشارد
    و سرنوشتشان پایان می پذیرد
    مریضخانه ها لبریز است
    از آه و درد عطراگینشان
    انها هرگز شیرینی کانونی گرم را نچشیدند
    و هرگز هم فرصت زیستن نیافتند

    ترجمه از فرانسه اثری از بودلر

  3. #13
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/07/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,774
    سپاس ها
    119
    سپاس شده 297 در 134 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    پیش فرض

    وقتی انسانها با عشق زندگی کنند


    زمانیکه بشر شراب هستی بخش عشق را بنوشد

    بینوایی بی معنا میشود

    وسر اغاز روزهای زیبا

    اما

    ما پرواز خواهیم کرد

    زمانیکه بشر شراب هستی بخش عشق را بنوشد

    صلح زمین را بوسه میزند

    سربازان نوازندگان گیتار میشوند

    اما

    ما پرواز خواهیم کرد

    و از درخت پر بار زندگی

    سهم ناچیزی خواهیم داشت

    زمانیکه بشر شراب هستی بخش عشق را بنوشد

    بینوایی بی معنا میشود

    و اغاز روزهای زیبا



    ریموند لوک

  4. #14
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/07/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,774
    سپاس ها
    119
    سپاس شده 297 در 134 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    پیش فرض

    کودکان همه ی کشورها


    ای کودکان همه ی کشورها
    دستان ستم دیده ی خود را بگشایید
    بیافشانید بذر عشق را
    و بیافرینید زندگی را
    ای کودکان همه ی کشورها، از همه ی رنگها
    در دلهای شماست کلید خوشبختی

    در دستان شما خواهد بود
    فردازمین ما
    برای خروج از تاریکی ها
    و آرزو برای دیدار روشنایی درچشمان شماست
    که زنده است به زندگانی
    بخشکانید اشکهایتان را
    زمین بگذارید سلاح را
    و بسازید بهشت جاودان را

    بیاندیشیم به گذشته ی اجدادمان
    و به عهدهایی که هرگز به ان وفا نکردند
    حقیقت، دوست داشتن بدون مرز است
    و هر روز بیشتر از دیروز
    زیرا که خرد و پرمایگی را
    یک آدرس بیش نیست: بهشت


    انریکو ماسیاس

  5. #15
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/07/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,774
    سپاس ها
    119
    سپاس شده 297 در 134 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    پیش فرض

    گل کوچک عشق

    اگر گلها همه میمیرند
    در دلم خواهم کاشت
    گلهایی را
    که در چشمان تو روشن میشود

    وقتی تو را عاشق بودم
    در سرزمین شگفتی ها
    از۱۶ بهار مان
    ای گل کوچک عشق
    تو همیشه شکوفایی

    در پیچ و تاب هستی
    تو ستاره ی سپید منی
    ای گل کوچک عشق

    در بیست سالگیم
    لحظه ای می ایستم
    برای بوییدن عطری
    که عاشقش بودم

    در دلم گل خواهی داد
    در باغ بزرگ عشق
    ای گل کوچک عشق

    هانری سالوادر

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •