معلم و خداحافظی با شاعری


دلایل علی معلم دامغانی برای خداحافظی با شاعری



علی معلم دامغانی دلایلش برای خداحافظی از عرصه‌ی شعر را اعلام کرد.
این شاعر که چند روز پیش در مراسم پایانی جشنواره‌ی شعر فجر، بازنشستگی خود را از شاعری اعلام کرده بود، در توضیحی در این‌باره گفت: شعرهایی که من می‌سرودم، بیش‌تر با طبع جوانان سروکار داشت و اکنون دیگر به من نمی‌آید؛ آدمی در این سن و سال باید عارف باشد.
او در پاسخ به این‌که چگونه بازنشستگی خود را از شعر اعلام کرده، در حالی‌که اگر شاعر سراغ شعر نرود، شعر به سراغ او می‌رود، گفت: حال اگر چنین اتفاقی هم افتاد، اشکالی پیش نمی‌آید؛ آن را برای آیندگان می‌گذاریم؛ به هرحال، هرکس باید از خودش میراثی باقی بگذارد.
معلم درباره‌ی این‌که گفته می‌شود این تصمیم به دلیل حضور در کنگره‌های شعر و مراسم رسمی گرفته شده، نیز اظهار کرد: واقعا شاید بخش عمده‌ی آن همین است. امروز تعداد شعرا در کشورمان بسیار است و ما چند نفری هستیم که مقداری برای جوان‌ها دست‌وپاگیر شده‌ایم. البته چیز بدی نشنیده‌ایم؛ ولی بسیاری از موضوعات اگر به میل و نشاط آن‌ها باشد، به سرعت پیش می‌رود و به نتیجه می‌رسد. در واقع، دودلی‌های ما در این سن و سال، آن‌ها را کمی بازمی‌دارد.
امروز تعداد شعرا در کشورمان بسیار است و ما چند نفری هستیم که مقداری برای جوان‌ها دست‌وپاگیر شده‌ایم. البته چیز بدی نشنیده‌ایم؛ ولی ...


ما هم بالأخره بی‌کار نمی‌مانیم؛ کارهایی انجام می‌دهیم و شاید مفید‌تر باشد که به ارائه‌ی تجریبات در شعر و شرح شعر بپردازیم.

بازتاب خداحافظی علی معلم از عرصه شعر در میان شاعران



فیض: آیا یک پهلوان از میدان خداحافظی می‌کند؟
ناصر فیض درباره حاشیه‌های اختتامیه جشنواره فجر و خداحافظی علی معلم دامغانی از دنیای شعر و شاعری و آیا اینکه دنیای شعر و شاعری بازنشستگی دارد یا نه گفت:
به هر حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند. استاد معلم پهلوان میدان شعر است و حالا پهلوان می‌خواهد از میدان خداحافظی کند. واقعا نمی‌دانم. شاید شعر کمتر به این مسائل خداحافظی و کناره‌گیری مربوط شود.
دید پشت این قضییه چیست؟ و آیا این قضیه و جمله آن قدر جدی است که ایشان کاملا شعر را بوسیده و کنار گذاشته است؟
* این شعر است که شاعر را ول نمی‌کند
همیشه شاعر سراغ شعر نمی‌رود بلکه گاهی این شعر است که شاعر را ول نمی‌کند. به همین راحتی شاعر نمی‌تواند بگوید شعر را ول کردم چون حساب کار هنری از غیر هنری جداست. خود هنر نصف قضیه است. مگر می‌شود یک شاعر از شرایط اطراف خود متاثر نشود و خلق اثر نکند؟
شاید هم منظور ایشان این بوده که من مشغولیات دیگری دارم و در سنگر دیگری فعالیت می‌کنم و دیگر اصل قضه من و مشغولیت اول من شعر نیست.
* این خداحافظی خیلی غیرمنتظره بود
البته شاعران زیادی مثل بعضی از دوستان خودم را می‌شناسم که بعد از مدتی تصمیم گرفتند شعر نگفتند اما اینکه کسی رسما بیاید بگوید از این دنیا خداحافظی می‌کنم بی‌سابقه و خیلی غیرمنتظره بود.
باز خداحافظی در دنیا ورزش سابقه‌ای دارد اما در شعر نه. البته درباره کارهای بزرگ آدم‌های بزرگ باید به بزرگی آنها توجه کرد. حتما صلاحی بوده که ایشان چنین رفتاری داشتند.