شهرستان بهشهر از شهرستان‌های استان مازندرانایران است.
از نامهاي قديم بهشهر می‌توان به خرگوران-پنجهزاره-تميشه و اشرف البلاد نام برد. اين شهر از شرق به شهر گلوگاه و از غرب به شهر رستم كلا محدود است. فاصله تقريبي آن به درياچه خزر 30 كيلومتر است. به شبه جزيره ميانكاله بسيار نزديك است به طوري كه ميشود با 20 دقيقه پياده روي به ان رسيد.


مردم بهشهر به مازندرانی و فارسی گفتگو می‌کنند در روستاهای آن به ویژه در گرجی‌محله مردمی از تبار گرجی نیز ساکنند. گرجی‌های این منطقه در زمان شیخ صفی‌الدین اردبیلی از گرجستان به کرانه‌های جنوبی دریای خزر کوچانده شدند و تا زمان قاجار پیشهٔ ایشان بیشتر مرزداری بود. انار شیرین، ترش، نارنگی، پرتقال، برنج دانهای روغنی آفتابگردان، کلزای بهشهر معروف بوده بهشهر از مراکز تولید تخمه، روغن نباتی و صابون در ایران است و کارخانه چیت‌سازی آن قدمت زیادی دارد. که بخاطر بی عرضگی مسئولین شهر به ورشکستگی کشیده شد. صابون ریکای بهشهر در ایران معروف است. ریکا در گویش مازندرانی به معنی پسر است.





بهشهر در قديم خرگوران ، تميشه ، ثاميه و ... نام داشت و جزء ولايت اسپهبدان کبود جامه گان بود در زمان اسپهبدان کبود جامه به پنجهزاره و در اوايل صفويه به آسيابسر موسوم و در زمان شاه عباس اول به اشرف البلاد و خلاصه در سال 1316 هجری شمسی به بهشهر نامگذاری شد ، اوج شکوفايی بهشهر در زمان سلطنت شاه عباس اول بود که دليلش اين بود که خيرالنساء مرعشی مادر شاه عباس ، بهشهری بود ، از اينرو ايشان توجه خاصی به اين شهر داشته و کاخهای مجللی از جمله کاخ صفی آباد ، سد عباس آباد ، باغشاه و بنای چشمه عمارت و محلهای تاريخی ديگر به فرمان او در اين منطقه بنا گرديد. قبل از ورود آريايی ها به سرزمين ايران ، اقوامی بنام ديـو يا ديـوان در اين ناحيـه زندگی مي کردند مطابق کاوشهای باستـان شناسی که از تپـه های شمال غرب بهشهر ( نزديک رستمکلا ) به عمل آمد يک قطعه هاون سنگ سفيد را کشف نموده و که به 2000 سال قبل از ميلاد بر می گردد ، يا اينکه غارهای هـوتـو و کمـر بنـد آثار حيات در دورانهای فرو ليتيک ( ميانه سنگی) 6000 تا 8000 سال قبل از ميلاد و نئـوليتيک ( پارينه ) سنگی را در محدوده بهشهر بيان دارد .
هشهر در دوران ما قبل تاريخ

با توجه به اين مسئله که که تاريخ هر ملت مجموعه سرگذشت هاي افراد و اقوام آن ملت است . بايد قبول کرد که سرگذشت اقوامي که در مازندران مي زيستند جزئي از تاريخ کشور ما محسوب مي شود از جمله آن اقوام مردماني بودندکه از زمان هاي قبل از تاريخ در شهرستان بهشهر مي زيستند و به عقيده بعضي از محققين از جمله بنياد گذاران تمدن بشري شناخته شده اند .

بهشهر در قرون باستان (هخامنشيان)
هنگام جهان گشايي و کشور گشايي کوروش کبير چندين هزار در فتح بابل در سال 539ق.م 20 هزار پياده و 4هزار سواره جريک سواره و پياده از مردم تبري و مردمي در سپاه او بودند و همچنين در جنگهاي بين ايران و يونان در زمان خشايار شاه بطوريکه هردوت مورخ يوناني مينويسد دسته اي از جوانان و چريک هاي مردمي و تبري با ساز و برگ هاي آراسته از کمان از چوب خيزران و پوشش هاي خيره کننده به سپهسالاري آريا همراه شاهنشاه ايران بودند .
در حمله اسکندر مقدوني و در جنگ گوگمل وظيفه بزرگي را در دست داشته و نگهباني داريوش سوم و خاندان سلطنتي ايران بعهده دلاوران مردي و تبري بوده و بحدي که بلندي قامت ودلاوري آنان جلب توجه يونانيها را مي کرد مذهب آنان پس از ظهور دين زرتشت يکتا پرستي شده که تا قرن سوم و چهارم بعد از کوهستاننات مازندران از جمله هزار جريب استوار است .

بهشهر در دوره اشکانيان
وضع حکومت مازندران از جمله شهرستان بهشهر فعلي در دوره اشکانيان تاريک است. و گمان ميرود بازماندگان فرهاد (فراتات و ساتراپ ) دوره اسکندر يکي پس از ديگري حکومت آنجا را در دست داشته اند . ولي طبق تحقيقات دانشمند فقيد آقاي طاهري شهاب سارويي در تاريخ کبود جامگان در عصر اشکانيان ذکر کرده اند که منطقه کوهستاني از جمله هزار جريب به سبب نزديک بودن به پايتخت دوم اشکانيان شهر صددروازه نزديک دامغان کنوني مورد توجه پادشاهان اشکاني براي شکار وتفريح حتي به مدت 6ماه در اين منطقه به سر مي بردند و به واسطه معاشرت و آميزش مردها وتبريها با پادشاههاي احتمال اخلاق و زبان آنها تغييراتي حاصل شده باشد .

بهشهر در دوره ساسانيان
در اين زمان آنچه مسلم است حکومت شرقي مازندران ( شهرستان فعلي بهشهر چه جلگه چه هزار جريب) با خانواده کشنسف بوده است اين خاندان تا سال 528 م در مازندران حکومت داشته اند و در اين سال چون حکومت طبرستان بفرمان قباد (487-531 ) ساساني به پسر بزرگش کاوس که يکي از سر سپردگان و طرفداران سر سخت مزدک بود ظاهرا برچيده شد و کيوس رسما پادشاه طبرستان گرديد و پايتخت او هزار جريب و کياسر بود .
از کيوس فرزندي ماند به نام شاهپور که در نزد عمويش انو شيروان بسيار عزيز بود و در دربار مي زيست و پس از مرگ انو شيروان به طبرستان رفته و در اتشگاه کوسان (کوهستان امروزه غرب بهشهر ) و يا در اتشکده پيرامون کياسر دشت هزار جريب بهسر برده و مردم طبرستان علاقه زيادي به او پيدا کردند .
هنگام حمله اعراب به ايران و فرار يزدگرد سوم به خراسان به مازندران آمده و مثل پدر در اتشکده کوسان بهشهر (مغرب بهشهر ) معتکف شد و به عبارت مشغول گرديد .

سابقه تاريخي بهشهر بعد از اسلام
بطور کلي ناحيه جنوبي درياي مازندران از گذشته بسيار دور از اهميت سياسي تاريخي و نظامي فوق العاده بر خوردار بوده است ، بررسي و کاوشهايي که در سواحل درياي خزر در مکان هايي مانند غار هوتو و غار کمربند انجام گرفته است قدمت اين دوره را به دوره غارنشيني بشر رسانده است . تحقيقات ديگر مويد اينست که در ادوار باستاني اين منطقه يکي از حوزه هاي مهم تمدن قبل و بعد از تاريخ ايران بوده است ، تحقيقات بعمل آمده از متون تاريخي نشان مي دهد که در اواسط قرن سوم هجري قمري دين اسلام در شکل علويان در اين ناحيه نفوذ يافته است .
در سال 250 هـ عموم مازندرانيها باتفاق بهشهر با راهنمايي داعي کبير علوي ، اجنبي ها را از بهشهر خارج ساختند .
در سال 617 مغولان براي دستگيري سلطان محمد خوارزمشاه به مازندران و بهشهر يورش برده به قتل و غارت عمومي پرداختند .
در سال 794 امير تيمور گورکاني براي سلطه به مازندران و بهشهر سلسله مرعشي ها را منقرض کرد و به قتل و غارت پرداخت .
در سال 872–867 سادات بابلکاني در بهشهر کنوني که در آن زمان به نام "طاحونه سر " مي خواندند ، استيلا يافتند . در سال 905 قواي نظامي شاه اسماعيل صفوي مازندران و بهشهر را تحت سلطه خود در آورد .
در سال 1054 روسها به حومه بهشهر و شهر بهشهر حمله بردند و چشمه عمارت و ساير تاسيسات صفويه را طعمه آتش ساختند و شاه عباس دوم آنها را از ايران خارج ساخت . در سال 1169 هـ محمد حسن خان قاجار بر استان کبود جامه استيلا يافت و پس از جنگهاي تن به تن منجر به شکست وي گرديد . در سال 1198 هـ بواسطه مرض طاعون مردم بهشهر و مازندران تلفات جاني سنگيني ديدند .
در سال 1223 هـ زلزله مهيبي در بهشهر روي داد که منجر به صدمات و خسارات مالي و جاني مردم گرديد . در سال 1269 بواسطه بروز مرض وبا مردم بهشهر اکثرا تلف شدند و بقيه به ساير نقاط مازندران کوچ کردند.
در سنوات 1308 و 1320 و 1335 و 1336 و در شهرستان بهشهر مرض وبا و مشمشه بروز نمود که منجر به تلفات عديده زيادي از مردم بهشهر گرديد .
شهرستان بهشهر پس از انقلاب مشروطه بعد از ناصرالدين شاه تا انقراض سلسله قاجار به ترتيب مظفرالدين شاه ( 1324-1313 قمري ) و محمد علي شاه و احمد شاه به پادشاهي رسيد . در زمان سلطنت اين پادشاهان جز هرج و مرج و اختلاف محلي و ناامني و خرابي در همه جا از جمله شهرستان بهشهر چيز ديگري به چشم نمي خوردو کوچکترين اقدام عمراني صورت نگرفت بلکه طبق منابع موجود از آن زمان وضع روز به روز بدتر و وخيم تر مي شد. واقعه انقلاب مشروطه در اين نواحي چيزي جز ايجاد پادشاه مخلوع محمد علي شاه پس از خلع سلطنت شهري به بار نياورد و لطمات زيادي به مردم شهرستان بهشهر زد که قابل جبران نبود .
در سال 1314 خورشيدي زلزله در بهشهر و حومه خسارات زيادي وارد نمود . در سال 1316 خورشيدي رضاشاه دست به اصلاحات اساسي و عمليات عمراني و شهرسازي در بهشهر زد .
در سال 1337 خورشيدي کاخ صفي آباد به دستگاه هواشناسي اختصاص داده شد .در زمان محمد رضا شاه شبيخون ارتش شوروي و انگليس در سوم شهريور 1320 به ايران از جمله ورود سپاهيان شوروي به شهرستان بهشهر کليه اصلاحات رضاشاه را متوقف ساخت و حتي بعضي از آنها را از بين برد .
بعد از انقلاب اسلامي اين شهر به همت مردم و مسئولين به رونق هايي دست يافته که به اميد خدا و تلاش مسئولين و مردم به پيشرفتهاي بيشتري دست يابد .

شهرستان بهشهر دارای سه شهر به نامهای بهشهر ، گلوگاه و رستمکلا و دارای سه بخش به نامهای بخش مرکزی با دو دهستان ميانکاله و کوهستان ، بخش گلوگاه با دو دهستان کلباد و پنجهزاره ، بخش يانه سر با دو دهستان شهداء و عشرستاق .
روستای علمدارمحله
در استان مازندران شهرستان بهشهر دهستان پنجهزاره روستای علمدارمحله واقع می باشد .
روستایی که دارای مردمان خونگرم و صمیمی و مهربان که شغل اصلی آنها کشاورزی می باشد . این روستا در مرکز دهستان واقع شده که دارای چندین کارخانه ( کارخانه نئوپان ۲۲بهمن - کارخانه اکریلتاب - کارخانه سفال سازی - کارخانه پنیر که درحال ساخت می باشد - کارخانه ارد و دو کارخانه شالیکوبی ) و ضمنا دانشگاه پیام نور بهشهر در آن واقع شده است . این روستا از نظر موقعیت جغرافیائی در جنب جاده بهشهر گلوگاه واقع شده است از طرف جنوب به روستاهای رباط و خلیل محله و ازشمال به روستاهای کلاک و رکاوند و از سمت شرق به روستای مهدیرجه و از غرب به روستای باسند همسایه می باشد .

مراکز تاريخي و باستاني
كاخ صفي آباد

كاخ صفي آباد در بالاي كوهي مشرف به بهشهر قرار دارد. اين كاخ از جمله ابنيه‎ تاريخي و باشكوه دوره‎ صفويه است كه در دوران قاجار به علت بي توجهي به كلي ويران گرديد، ولي در عهد پهلوي به دستور رضاشاه، باهمان اسلوب و ويژگي معماري عصر صفوي دوباره سازي شد. در اين دوره همچنين محراب قديمي آن كه به مرور زمان خراب و مسدود شده بود، مجدداً بازسازي شد.

عمارت و باغ صفوي ” باغشاه “

باغ مصفا و دلفريبي كه امروزه محل شهرداري بهشهر است، همان باغشاه معروف به اشرف البلاد دوره‎ صفوي است كه به گفته سياحان و جهانگردان پر از درختان سرو صد ساله و گلهاي آراسته بوده است. عمارت فوق در اثر بي توجهي از بين رفت و عمارت بهتري روي خرابه هاي آن احداث گرديد كه به ديوانخانه معروف شد. اين عمارت وسط باغ قرار دارد. طول آن سه برابر عرض آن است. جلو اين عمارت كاملا باز ولي در پشت و طرفين آن ديواري قرار دارد كه به وسيله‎ پنجره هاي متعدد مستور شده است. كاخ عباس آباد نيز از آثار دوره صفوي است كه در نزديكي بهشهر قسمت هايي ازآن بجا مانده است .

جاذبه هاي طبيعي

درياچه عباس آباد

اين درياچه در ارتفاع 400 متري از سطح دريا در جنوب شرقي بهشهر ميان جنگل قرار گرفته است و به دليل ساخت و سازهايي كه شاه عباس در اطراف آن انجام داد، به نام عباس آباد معروف گشته است. وسعت آن حدود 10 هكتار و عمق آن نزديك به ده متر است. اين درياچه به دليل دسترسي مناسب سواره، محوطه اتراق، آثار باستاني، شيريني، آب و هواي مناسب، قابليت هاي توريستي فراوان دارد.