نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: اشعار شل سیلور استاین

  1. #1
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    Smile اشعار شل سیلور استاین

    پرنده عجیب:

    وقتی که همه پرنده ها برای زمستون
    به سوی جنوب حرکت می کنن.
    یه پرنده ی عجیب و غریب راهشو کج کرده به سمت شمال
    بال بال زنون و جیک جیک کنون٬
    توی سرما به سرعت به سمت شمال پرواز می کنه.
    پرنده می گه٬"دلیل به شمال رفتن من این نیست که
    یخ با سوز باد و زمین پر از برف رو دوست دارم.
    به خاطر این به شمال می رم
    که تنها پرنده ی شهر بودن خیلی خوب و باحاله."

    من دوست دارم

    خدا هر کسی رو که مثله من خوب باشه دوست داره

    اما هر کسی رو که مثله تو بد باشه دوست نداره

    اما من تو را با همه بدی هات دوست دارم

    چون دلم واست میسوزه وقتی میبینم هیچکس دوست نداره


    شیرینی مساله ساز

    اگر فقط یک شیریتی دیگه بخورم میمیرم

    اگر نتونم یک شیرینی دیگه هم بخورم باز میمیرم

    با این حساب معلومه که در هر حالی میمیرم

    پس بهتره خوش باشم و یک شیرینی دیگه هم بخورم

    هوم .... وای .....بده

    ملچ........ ملوچ .......و

    خداحافظ.......................

  2. #2
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    Smile

    قورباغه و كانگورو


    قورباغه به كانگورو گفت:
    من هم مي توانم بپرم تو هم.
    پس اگر با هم ازدواج كنيم
    بچه مان مي تواند از روي كوهها بپرد، يك فرسنگ بپرد،
    و ما مي توانيم اسمش را «قورگورو» بگذاريم.
    كانگورو گفت: «عزيزم»
    چه فكر جالبي
    من با خوشحالي با تو ازدواج مي كنم
    اما درباره قورگورو
    بهتره اسمش را بگذاريم «كانباغه»
    هر دو سر «قورگورو» و «كانباغه»
    بحث كردند و بحث كردند.
    آخرش قورباغه گفت:
    براي من نه «قورگورو» مهمه نه «كانباغه»

    اصلا من دلم نمي خواهد با تو ازدواج كنم.
    كانگورو گفت: «بهتر»
    قورباغه ديگر چيزي نگفت
    كانگورو جست زد و رفت.
    آنها هيچوقت ازدواج نكردند، بچه اي هم نداشتند
    كه بتواند از كوه ها بجهد يا يك فرسنگ بپرد.
    چه بد، چه حيف
    كه نتوانستند فقط سر يك اسم توافق كنند

  3. #3
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    Smile

    چيزهايي كه نگفتم


    وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،
    نگفتم عزيزم ، اين كار را نكن .)
    نگفتم برگرد
    و يك بار ديگر به من فرصت بده .)
    وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ،
    رويم را برگرداندم.
    حالا او رفته ، و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    نگفتم عزيزم متاسفم ،
    چون من هم مقّصر بودم.)
    نگفتم اختلاف ها را كنار بگذاريم ،
    چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.)
    گفتم اگر راهت را انتخاب كرده اي ،
    من آن را سد نخواهم كرد.)
    حالا او رفته ،
    حالا او رفته ، و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
    نگفتم اگر تو نباشي
    زندگي ام بي معني خواهد بود.)
    فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد.
    اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم
    گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم.
    نگفتم باراني ات را درآر...
    قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم.)
    نگفتم جاده بيرون خانه
    طولاني و خلوت و بي انتهاست.)
    گفتم خدانگهدار ، موفق باشي ،
    خدا به همراهت .) او رفت
    و مرا تنها گذاشت
    تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •