در اوايل دهه 80ميلادي، نيروي هوايي سوريه يک تيپ ازهليکوپترهاي غزال و يک وينگ از هليوکوپترهاي هيند را راه اندازي کرد. تيپ هليکوپترهاي اس آ 342 غزال فرانسوي شامل 4 اسکادران مي شد؛ اسکادرانهاي 976،977،988 و اسکادران ديگري به شماره احتمالي 989. وينگ هليکوپترهاي ميل مي25 هيند ساخت شوروي نيز شامل 3 اسکادران بود؛ اسکادرانهاي 765،766 و 767. هر دو واحد در فرودگاه هاي مارج السلطان و الجديده مستقر شده بودند اما تعدادي از هيندها را به صورت دائم به پايگاه هوايي سودا فرستاده بودند.

سوريه به تازگي شروع به بهره گيري از هليکوپترهاي جنگي کرده بود و 18 فروند غزال را -در برابر کبراهاي اسرائيل- در سال 1977 از فرانسه تحويل گرفته بود. اين هليکوپترها در اسکادران هجومي 976 سازماندهي شدند. آنها در الجديده مستقر شدند و به موشکهاي آ اي12 ضدتانک مسلح بودند. بعدها، تعداد بيشتري غزال خريداري شد و سوريه قادر شد 3 اسکادران تشکيل دهد. يک اسکادران ديگر نيز براي کمک به پليس تشکيل شده بود. همچنين فرانسه شروع به فروختن موشکهاي ضدتانک هات به سوريه کرد. هات در اصل يک موشک فرانسوي-آلماني بود که همآورد موشک آمريکايي تاو به حساب مي آمد. هات موشک مافوق صوتي است که از يک لوله شليک شده و توسط سيم هدايت مي شود. در آن زمان، هات يکي از پيشرفته ترين موشکهاي ضدتانک جهان محسوب مي شد و ادعا شده بود که مي تواند يک ورقه فولادي به قطر 700 ميليمتر را در زاويه صفر درجه سوراخ کند. هات در لوله هاي مخصوص پرتاب عرضه مي شد و هر غزال مي توانست بر روي بالچه هاي پشت کابينش 4 فروند موشک هات حمل کند.

اينکه سوريه از اواخر دهه 50 هيچ هليکوپتر يا هواپيمايي از کشورهاي غربي نخريده بود و حال به خريداري غزالهاي فرانسوي روي آورده بود کاملا ناظران غربي را حيرت زده کرد.در حقيقت، اين معامله حاصل کوششهاي سعودي بود که مصمم بود کشورهاي عرب را تا حد ممکن به سوي اردوگاه غرب سوق دهد، علاوه بر اينکه، شوروي خود را در تغذيه هيندهاي مورد نياز سوري ها را ناتوان نشان داده بود. شوروي به تمام هيندهايش نياز داشت تا آنها را در آلمان شرقي مستقر کند. با اين وجود، هنگامي که فرانسه ارسال غزالها را به سوريه آغازکرد، شوروي به تکاپو افتاد و در بهار 1981 اولين اسکادران هيند را به سوريه فرستاد. اولين محموله شامل 4فروند هيند بود که بعد تا 12 فروند افزايش يافت. هيندهاي سوريه از نوع ميل مي25 بودند. ميل مي25، نمونه ضعيفتر ميل مي24 بود که شوروي براي متحدان دست دومش مي ساخت. سلاح اصلي اين هليکوپتر موشک 9ام17 اسکورپيون -از خانواده آتي2- بود. اين موشک نسبتا قديمي اما ساده بود و به صورت بيسيم هدايت مي شد. هر فروند هيند مي توانست 4 فروند از آنها را در زير بالچه هاي خود حمل کند. آتي2 داراي چند نمونه بود که نمونه بي آن به سوريه ارسال شد. اين نمونه 3500 متر برد داشت و ادعا شده بود که مي تواند در يک ورقه فولاد به قطر 500 ميليمتر در زاويه صفر درجه نفوذکند. خلبانان عرب هيند عموما ادعا مي کردند که اين موشکها بلااستفاده هستند چرا که در درجه نخست قابل اعتماد نبودند. به علاوه، هيند به يک قبضه مسلسل ياک بي 12.7 مسلح شده بود که در برجکي در زير دماغه هليکوپتر جاي گرفته بود و همچنين راکت اندازهاي يوبي32-57 نيز بر روي هليکوپتر قابل نصب بودند.

پس از بررسي دقيق تجربيات عراق در استفاده از هيندهايش، سوريه به سرعت استفاده از آتي2 ها را کنارگذاشت و تنها به استفاده از مسلسل و راکت اندازها و بمبهاي هيندها بسنده کرد. به خاطر چند دليل که به هم مربوط نبودند غزالها و هيندها تا بهار 82 به صورت کامل وارد خدمت نشدند. در حقيقت، هيندهاي سوريه در هيچ عمليات رزمي در طي نبرد با اسرائيل در آن سال ديده نشدند.

در نتيجه، اگرچه گزارشهاي مخالفي –خصوصا از طرف روسها و اکرايني ها- وجوددارد اما همچنين در گزارشهاي غربي هيچ اثري از پروازهاي جنگي هيندهاي سوري در درگيريهاي سال 82 وجود ندارد. هنگامي که درگيرهاي شروع شدند غزالها به تنهايي جنگيدند.

تاکتيکهاي شکارچي-قاتل

در ابتداي سال 82، سوريها منتظر نوع جديدي از عمليات اسرائيل در جنوب لبنان بودند. فرماندهان آنها محاسبه کرده بودند که نيروهاي نظامي اسرائيل دست به عملياتي شبيه به آنچه در سال 78 انجام داده بودند بزنند. در آن سال اسرائيل در حدود 40 کيلومتر -تا رودخانه ليتاني- در خاک لبنان پيشروي کرد تا به جستجوي مبارزان فلسطيني بپردازد. به هرحال، آنها مي دانستند که اگر اسرائيل نخواهد که در رودخانه ليتاني متوقف شود يک رويارويي با اسرائيل گريز ناپذيرخواهد بود. هنوز اما، با توجه به استقرار بيشترين واحدهاي مهم نيروي زميني سوريه در جولان يا دمشق و نگهداري پرهزينه نيروهاي قابل اعتنايي در داخل لبنان از سال 76 به بعد، دمشق توان مالي و فضاي کافي براي ايجاد يک جبهه قوي در عرض لبنان نداشت. در حقيقت، در ابتداي ژوئن 82 بيشتر واحدهاي سوريه در لبنان در مرکز لبنان -مابين بيروت و زهله- مستقرشده بودند و بيشتر مواضع دفاعي در نقاط مورد علاقه سوريه مانند شاهراه بيروت-دمشق و مخصوصا در اطراف روستاي سلطان يعقوب در تنتا متمرکز شده بودند.

با مطالعه عوارض زميني، جاده ها، روستاهاي جنوب لبنان و مسيرهاي احتمالي -که اسرائيل مي توانست از آنها استفاده کند- سوريه تاکتيکهاي ساده اما بسيار موثري را توسعه داد. اين تاکتيک، يک همکاري نزديک بين غزالهاي نيروي هوايي و تيمهاي شکارچي-قاتل نيروي زميني سوريه بود. هدف اين بود که با کمين، نيروهاي مکانيزه اسرائيل توسط نيروي زميني -ترجيحا از فاصله کوتاه و در مناطق شهري- زمينگيرشود و سپس آنها را توسط هليکوپترهايي که از ميان تپه ها هجوم مي آورند نابود کنند.


تيمهاي ضدتانک نيروي زميني سوريه به همراه سلاح اصلي خود يعني راکت انداز آرپي جي7

در ابتداي ژوئن82، نيروي زميني سوريه گردان کماندويي 20 -که مجموعا 50 تيم شکارچي-قاتل در اختيار داشت- در جنوب و غرب بيروت و حومه شرقي و جنوبي حومه شهر در اختيار داشت. هر تيم شامل 4 تا 6 سرباز مي شد. اين تيمها به بهترين سلاح هاي ضدتانک بلوک غرب و شرق -مانند راکت اندازهاي آرپي جي7 ، آرپي جي18، موشکهاي ضدتانک آتي4 و موشک ميلان- مسلح بودند. معمولا در هر تيم 2 نفر تيرانداز و 2 نفر کمک تيرانداز وجود داشت. هر تيم 6 نفره داراي 2 عضو اضافي بودند که به موشکهاي شانه پرتاب سام7 مسلح بودند. نيروهاي ضدتانک سوريه از قديمي ترين و با تجربه ترين سربازان نيروي زميني سوريه بودند و توانايي ها و عزم خود براي نبرد را نشان داده بودند. آنها بعدتر توسط اسرائيل به عنوان حرفه اي ترين سربازان طرف مقابل توصيف شدند. آنها ترجيح مي دادند که در خيابانهاي باريک شهرها و روستاهاي لبنان به شکار تانکهاي دشمن بروند.

نيروهاي اصلي متعارف سوريه در لبنان لشکرهاي دهم و سوم زرهي بودند. لشکر دهم زرهي در جنوب شاهراه بيروت-دمشق و داخل بيروت مستقر بود. اين لشکر شامل تيپهاي 76 و 91 زرهي -مسلح به تانکهاي تي62 و زرهپوشهاي بي پي ام1- و تيپ 85 مکانيزه -مسلح به تانکهاي تي55 و زرهپوشهاي بي تي آر60- بود. به علاوه گردان 20کماندويي در اختيار اين لشکر بود. لشکر سوم زرهي شامل تيپ 58 و تيپ 62 مکانيزه به علاوه 2 تيپ زرهي مسلح به تانکهاي تي62 بود. اين لشکر يک گردان کماندويي اضافي را در اختيار داشت و از جاده بيروت-دمشق به علاوه 3 سايت موشک ضدهوايي بهمراه 19 سايت -که بيشتر در نواحيه زهله در طول مرز سوريه قرارداشتند- دفاع مي کرد.

نبرد 3 روزه: روز اول، 8 ژوئن

جنگ در حقيقت قبلا در روز اول ژوئن با حملات هوايي اسرائيل به پايگاه ها و انبارهاي مهمات سازمان آزاديبخش فلسطين شروع شده بود. به هرحال، اسرائيل حرکت خود به داخل لبنان را در حدود ساعت 11:00 روز ششم ژوئن آغاز کرد.

براي نيروهاي سوري جنگ دو روز بعد، در حوالي جزين -در مرکز لبنان- آغاز شد. در آنجا نيروهاي اسرائيلي تحت فرمان سرتيپ داني واردي وظيفه داشتند تا جزين را گرفته و در طول ساحل شرقي درياچه قارون به سمت شمال -و شاهراه بيروت-دمشق- فشار آورده و به مواضع تيپ76 زرهي سوريه حمله کنند.
مواضع سوريها به خوبي برپانشده بودند. بيشتر واحدها در بعد از ظهر روز ششم ژوئن در جنوب دره بقاع به خدمت گرفته شدند و زماني به آنجا رسيدند که تانکهاي اسرائيل از مرز به سمت شمال جاري شده بودند. 2 تيپ زرهي از لشکر دهم زرهي دستورگرفتند تا در جنوب درياچه قارون موضع گيري کنند و کوشش کنند تا اسرائيلي ها را از رسيدن به موقعيت استراتژيک زهله بازدارند.

درحاليکه نيروهاي سرتيپ واردي به تيپ76 زرهي حمله کردند در پشت او نيروهاي سرتيپ مناخيم عينان در طول جاده هاي باريک از جنوب به جنوب غربي حرکت مي کردند و از جزين گذشتند تا به بيت اندين در کوه هاي شوف برسند. با اختلالهايي که از موانع ترافيکي و کمبود ساخت ناشي شدند، عينان سختي هاي زيادي را در سازمان دادن به حرکت نيروهايش تجربه کرد و حال با مشکلات در حال افزايشي روبرو بود. کمي پس از ساعت 00 :14 دو ستون جلودار واحدهايش که در دو جاده موازي حرکت مي کردند در اثر اشتباه در شناسايي يکديگر به سوي هم آتش گشودند. نتايج اين درگيري ناشناخته ماندند اما عينان حداقل 1 ساعت وقت را براي حل اين اغتشاش از دست داد.

در حدود ساعت 15:30 که نيروهاي 162 حرکت خود را از سرگرفتند، ناگهان تعدادي از وسايل نقليه آن به سختي آسيب ديدند. 4 فروند غزال اسکادران 977 -درحاليکه بين تپه ها و درختان پرواز مي کردند- به ستونهاي عينان نزديک شدند و قبل ازاينکه حضورشان توسط اسرائيلي ها کشف شود موشکهاي هات خود را به سمت تانکها شليک کردند. تعداد نامعلومي از تانکها و نفربرهاي زرهي اسرائيل در اثر اين حمله از بين رفتند اما اسرائيل متعاقبا گزارش کرد که تنها تلفات سبکي -4 مجروح-به نيروهايش واردشده است. در حدود 1 ساعت بعد، نيروهاي واردي نيز تحت حمله جنگنده-بمب افکنهاي سوري قرارگرفتند. خلبانهاي سوري گزارش کردند:" چند تانک را در آتش رهاکرديم."


پيشروي در طول جاده هاي باريک -همانطور که درعکس ديده مي شود- به صورت ستوني باعث شد تا طلايه داران اسرائيل اهداف آساني براي کمين سوريها و فلسطيني ها شوند. سوريها کمينهايشان را با هماهنگي کماندوها و هليکوپترهايشان انجام دادند و ظاهرا به موفقيتهاي قابل ملاحظه اي رسيدند.

در حقيقت نيروهاي عينان تنها توسط دومين واحد هليکوپترهاي سوريه که در آن روز با دشمن تصادم پيداکردند مورد حمله قرارگرفتند. اولين واحد قبلا در ساعت 14 در لبنان فعال شد. آنها به صورت پنهاني در ارتفاع پايين و در طول دره هاي شمال غربي کوهستان حرمون -جبل الشيخ حرکت مي کردند و سپس به ستونهاي تحت فرمان سرتيپ يوسي پلد حمله مي کردند. اين نيروها شامل دو تيپ چترباز و پياده بودند که براي عمليات ضدتانک در نظر گرفته شده بودند و وظيفه داشتند تا در طول مرز سوريه و لبنان حرکت کرده تا به شاهراه بيروت-دمشق برسند تا مواضع سوريه در دره بقاع را محاصره کنند. هليکوپترهاي سوري حملات خود را هنگامي که اسرائيلي ها توسط عناصري از تيپ 91 زرهي -در جاده ايي که از حسيبيه به سمت رشايا مي رفت- متوقف شدند آغاز کردند اما نتيجه اين حمله نامعلوم است.

آخرين حمله غزالها در آن روز، در حدود 17:30 توسط 2 جفت غزال انجام شد که يک حمله گازانبري را بر عليه واحدهاي اسرائيل بر روي جاده اي که از شعبا به رشايا و از بيروت به عين دارا مي رفت انجام دادند. نتيجه اين حمله نيز نامعوم باقي مانده است اما عموما در اسرائيل هيچ تلفاتي را تاييد نمي کنند.

نویسندگان: تام کوپر و ياسر العابد؛سپتامبر2003
مترجم:رضاکیانی موحد
منبع: مجله جنگ افزار