در ساعات اوليه جنگ ، تصور اوليه رژيم صهيونيستي اين بود که با وجود شناسايي نقاط استقرار نيروهاي حزب الله و رهبري آن و بمباران سنگين و پي در پي اين نقاط توسط اسکادران هاي نيروي هوايي ، مي تواند به حيات سياسي حزب الله پايان دهد. اما ناچار شد در پايان روز چهارم و پس از آنکه حزب الله ناوچه مدرن ساعر 5 اسرائيل را در سواحل بيروت غرق کرد اذعان کند که با بمباران هوايي کاري از پيش نمي رود.



به گل نشستن هواپيماهاي فوق مدرن براي رژيم صهيونيستي غيرقابل باور بود. ولي واقعيت داشت و آنها را وادار کرد که اعتراف کنند چهارمين قدرت هوايي جهان ، در مقابله با چريک هاي حزب الله زانو زده است. درواقع پديدار شدن بن بست نظامي اسرائيل در جنگ هوايي و دريايي ، تنها يک هفته پس از آغاز جنگ اتفاق افتاد و اين در حالي بود که نيروي زميني رژيم صهيونيستي پيش از اين در دهه گذشته ، شکست در مقابل حزب الله لبنان را تجربه کرده بود. ولي به هر حال براي اسرائيل ، چاره اي جز تکيه بر نيروي زميني وجود نداشت. در اين ميان ژنرال هاي آمريکايي ، براي آنکه شکست فاحش هوايي و دريايي رژيم صهيونيستي را بپوشانند اعلام کردند:«سرنوشت اين جنگ در روي زمين تعيين مي شود.»



از هفته دوم جنگ ، عمليات زميني رژيم صهيونيستي با اعزام 30 هزار نيروي نظامي به مرز لبنان و فلسطين آغاز شد. ولي چند روز طول کشيد تا مهمترين يگان رزمي اسرائيل يعني تيپ ويژه «گولاني» ، ديواره مياني مرز لبنان را بشکافد و به يک تپه در مجاورت روستاي «مارون الرأس» دست يابد! متعاقبآ اسرائيلي ها به تبليغات فراروان در مورد نفوذ ارتش به منطقه «مارون الرأس» پرداختند و اين در حالي بود که تصرف يک روستا با 30 هزار نيروي نظامي اهميتي نداشت. با اين حال 3 روز بعد چريک هاي مقاومت اسلامي ، آنها را وادار کردند که به آنسوي مرز بگريرند. کماندوهاي صهيونيست اين بار به شرقي ترين نقطه مرز کوچ کرده و «الطيبه» روستايي ديگر در آن سوي مرز را به محاصره در آوردند. ولي بازهم ناچار شدند عقب بنشينند. آنان اين بار در نقطه ديگري در مرز روبروي روستاي «عيتاالشعب» ظاهر شدند. ولي بازهم عقب نشستند.
حالا ديگر همه تئوريسين هاي نظامي و حتي عناصر معمولي هم دريافته بودند که ژنرال ها و ساير نظاميان اسرائيلي ، از اينکه با چريک هاي حزب الله مواجه شوند به شدت هراس دارند. يکبار براي اينکه قفل جنگ شکسته شود ، يک هليکوپتر اسرائيل ، حدود 30 نيروي ويژه از تيپ گولاني را روي «تپه مسعود» واقع در 3 کيلومتري روستاي «بنت جليل» پياده کرد. ولي يک ساعت بعد ناچار شد بازگردد و اجساد نيمه جان و کشته هاي آنان را به آن طرف مرز حمل کند. در همان روز يک خبرنگار اسرائيلي ، با فرمانده آنان که مجروح شده بود مصاحبه کرد و از وي ، علت شکست ارتش اسرائيل را پرس و جو نمود. او ابهت حزب الله و ترس اسرائيلي ها از چريک هاي مقاومت اسلامي را اينگونه اعلام کرد:«ما با اشباح در حال جنگيم.»
اما بدون شک سخت ترين نبردها ميان کماندوهاي اسرائيلي و چريک هاي مقاومت اسلامي ، در روستاي «بنت جليل» اتفاق افتاد. ارتش صهيونيستي ، هيچگاه «کابوس جنگ در بنت جليل» را از ياد نخواهد برد. يکي از فرماندهان مقاومت در معرکه بنت جليل مي گويد:«از جمله دلايل حملات ددمنشانه و ويراني اين روستا توسط اسرائيل آن بود که سيد حسن نصرالله دبيرکل حزب الله پس از عقب نشيني اسرائيل در سال 2000 در سخنراني حماسي خود در اين روستا ، رژيم صهيونيستي را از خانه عنکبوت سست تر خوانده بود.» يکي از سربازان اسرائيلي که در عمليات بنت جليل حضور داشت ، در مصاحبه با يکي از روزنامه هاي اسرائيلي گفته است:«نام عمليات ما «تور فولادي» بود تا پاسخ محکمي به سخنان نصرالله بدهيم. اما رؤياي ما جهت سيطره بر اين روستا ، هرگز تحقق نيافت!» منابع اسرائيلي بارها ادعا کردند که موفق به تصرف کامل بنت جليل شده اند. اما به فاصله چند ساعت ناچار به اعتراف شدند که نبرد در اين روستا ادامه دارد و اشغال کامل آن عملي نشده است.



اسرائيلي ها قبل از هجوم ، در ميان درختان زيتون اطراف بنت جليل پنهان شدند. اما نمي دانستند که اين درخت ها ، متعلق به اهالي روستا بوده و از وضعيت آن آگاهي کامل دارند. لذا همين درختان زيتون ، تبديل به کمين هاي مرگباري عليه سربازان ارتش رژيم صهيونيستي شد. طبق اعتراف رژيم صهيونيستي ، 35 تن از نيروهاي اسرائيلي در معرکه بنت جليل به هلاکت رسيده و 20 تانک منهدم شد. يکي از فرماندهان ارتش اسرائيل مي گويد:«ما عمليات زميني را از روستاي مارون الرأس در نقطه مرزي آغاز کرديم و پس از اشغال اين روستا ، به سمت بنت جليل حرکت کرديم. اما بعدها فهميديم که مارون الرأس براي ما ، تنها يک تله بود و عناصر حزب الله در قتلگاه بنت جليل انتظار ما را مي کشيدند و طولي نکشيد که در مثلث عيناتا - بنت جليل - مارون الرأس گرفتار شديم.
بنت جليل در طول جنگ ، طي سه مرحله مورد حملات و بمباران وحشيانه ارتش اسرائيل قرار گرفت که مرحله سوم ، کاملآ صبغه انتقامي داشت و روستا تبديل به ويرانه شد. حمله زميني در 24 جولاي با پيشروي يک گردان پياده ارتش اسرائيل آغاز شد که مورد حمايت يگان زرهي و تانک بود. در همان ابتداي درگيري ها ، 2 سرباز اسرائيلي کشته و چند تن ديگر مجروح شدند و اهالي بنت جليل شاهد بودند که نيروهاي اسرائيلي در حالي که مي گريستند ، جنازه ها و مجروهان را به عقب مي کشيدند. در مرحله دوم ، کماندوهاي اسرائيلي شبانه از جنوب عيناتا به سوي بنت جليل يورش بردند. اما طولي نکشيد که در کمين نيروهاي مقاومت افتادند و نبرد تن به تن آغاز شد. در اين معرکه ، 8 تن از کماندوهاي اسرائيلي کشته و 31 نفر مجروح شده و در نهايت مجبور به عقب نشيني شدند. حمله سوم اسرائيل ، از تپه مسعود شکل گرفت. اما اين حمله نيز ناکام ماند و سربازان اسرائيلي ، در خانه هاي اطراف تپه مسعود سنگر گرفتند. ولي با پاتک روز بعد حزب الله ناچار به عقب نشيني شدند. بالاخره در 29 جولاي ، اسرائيل مجبور به ترک بنت جليل شد و آرامش نسبي بر منطقه حاکم گشت. اما بمباران ها همچنان ادامه داشت. در 9 اوت اسرائيل تلاش کرد بار ديگر با 200 نيرو ، به بنت جليل حمله کند. اما اين نيروها ، بلافاصله در معرض آتش عناصر حزب الله قرار گرفتند. يکي از سربازاني که از اين معرکه جان سالم به در برد ، گفته است:«احساس مي کرديم درختان زيتون به ما شليک مي کنند و در هر گوشه ، کميني هولناک نهاده شده بود!»



آخرين مرحله هجوم اسرائيل به بنت جليل زماني بود که با بمباران سنگين منطقه ، نيروهاي اسرائيلي تصور کردند که هيچ موجود زنده اي در بنت جليل باقي نمانده است. لذا از منطقه «صف الهوا» شروع به پيشروي کردند. اما دوباره در کمين نيروها مقاومت اسلامي افتاند که به شکل غيرقابل تصوري خود را استتار کرده بودند. ارتش رژيم صهيونيستي تلاش زيادي کرد تا حداقل بتواند پرچم خود را بر فراز محل سخنراني تاريخي سيدحسن نصرالله در سال 2000 برافراشته کند. اما موفق به اين کار هم نشد. يکي از فرماندهان حزب الله مي گويد:«اکثر شهداي معرکه بنت جليل ، در اثر بمباران به شهادت رسيدند و تعداد اندکي نيز در معرکه نبرد زميني جان باختند. چون غلبه ميداني با بچه هاي ما بود و ضمن شجاعت وصف ناپذير ، با منطقه آشنايي کامل داشتند و اسرائيل تنها با بمباران سنگين ، موفق به حذف برخي از آنان شد. نسبت رزمندگان حزب الله در معرکه بنت جليل در برابر نيروهاي اسرائيلي ، 5 تا 10 درصد بود. تعداد شهدا 18 تن از اهالي بنت جليل و 14 تن از رزمندگان حزب الله بود که 2 تن از آنها ، از فرماندهان برجسته مقاومت بودند. نام اين شهدا بر تارک لبنان مي درخشد و روزهاي پر التهاب حماسه و پايداري را در معرکه نابرابر بنت جليل ، به ياد لبناني ها و جهانيان مي آورند. روحشان شاد و راهشان مستدام باد...