مقدمه و بیوگرافی
دریاسالار دونیتز در طی جنگ جهانی دوم به عنوان فرمانده نیروی زیر دریایی آلمان کار خود را آغاز کرد . نیروهای زیر دریایی تحت اداره او که در نبرد آتلانتیک میجنگیدند تلاش میکردند که بریتانیا را از محموله های حیاتی اش که از آمریکا و دیگر نقاط امپراتوری می آمد محروم کنند . بعد ها او به مقام فرماندهی کل نیروری دریایی رایش سوم نایل شد . او همچنین در یک برهه ی زمانی کوتاه پس از مرگ آدولف هیتلر با سمت صدارت عظمی رایش سوم خدمت کرد .
پیش از زمان آغاز جنگ ، دونیتز اصرار داشت که ناوگان آلمان باید تمام تلاش خود را در پی یک امر قرار دهد و آن ساخت زیر دریایی های مجهز ، با فناوری بالا که بتوانند مسافت زیادی را بدون احتیاج به سوختگیری مجدد طی کنند . او در زمینه جنگ دریایی استراتژی خاص خود را داشت و آن این بود که ناوگان جنگی آلمان تنها باید در پی از میان بردن کشتیهای تجاری و باری بریتانیا باشد ، هدفهایی که نسبتا برای حمله کردن بی خطر و آسان هستند . او به این نکته اشاره داشت که از بین بردن نفتکشهای عظیم و به تعداد زیاد انگلستان که حامل سوخت مورد نیاز جهت به حرکت در آوردن رزمناو ها و کشتیهای جنگی بریتانیا است به اندازه از بین بردن خود ناوگان جنگی بریتانیا موثر است . در واقع وی از تاکتیک نبرد غیر مستقیم برای مقابله با ناوگان بریتانیا که به مراتب قوی تر از حریف آلمانیش بود و نه برخورد مستقیم استفاده میکرد . او ادعا میکرد که آلمان با ناوگانی متشکل از 300 فروند زیر دریایی جدید و پیشرفته از نوع “ V 2 ” بریتانیا را به زانو در خواهد آورد .
بنا به فرمان شخص او به منظور مقابله با دسته های محافظ کاروان تجاری بریتانیا ، زیر دریایی های آلمان ملزم به اطاعت از روش حمله موسوم به " گله گرگ " یا “ WOLF PACK “ که مبتکر آن در دنیا خود دونیتز بود شدند . روشی که دفاع در مقابل آن برای انگلیسی ها به مراتب دشوار تر از حمله های انفرادی است . روش گله گرگ روشی است که در آن تعدادی زیر دریایی به طور هماهنگ با هم و ناگهانی به یک هدف مثل یک کاروان کشتی یا یک بندر حمله ور میشوند .






بخش نخست :
پیش از آغاز جنگ

کارل دونیتز در شب سوم اکتبر سال 1918 در پی یک حمله انفرادی به یک کاروان از کشتیهای تجاری انگلیسی اسیر شد . در آن شب وی به تنهایی توانست دو فروند از کشتیهای کاروان را غرق کند . شب سوم اکتبر اگر چه آخرین پیکارش در جنگ جهانی اول بود ، ولی این درس بزرگ را به او آموخت که بهترین نتیجه برای شکست دادن دشمن در یک جنگ زیر دریایی این است که کاروانها در شب و از سطح آب به سوی کاروان دشمن اژدر پرتاب کنند .
در آن زمان وقتی اسیر شد و فعالیت نظامیش به پایان رسید فهمید که سیستم کاروان که در سال 1917 به وسیله انگلیسیها ابداع شده بود ارزش زیر دریاییها را از لحاظ آسیب زدن به ناوگان بریتانیا خیلی کم کرده و برای اینکه زیر دریایی بتواند در مصاف با کشتی ها توفیق حاصل کند بهتر است که به هیئت اجتماع به هدف حمله ور شوند .
دونیتز در ماه ژوئیه 1919 میلادی ، یعنی همان سال پایان جنگ جهانی اول از اسارت آزاد شد و به بندر کیل در آلمان مراجعه نمود . در آن زمان نیروی دریایی امپراتوری آلمان از بین رفته بود و نیروی دریایی جدید در حال پی ریزی بود که از او در خواست پیوستن یه آن را کردند . او ابتدا به این خاطر که آلمان طبق قرار داد ورسای از داشتن زیر دریایی محرو است و او نیز یک افسر زیز دریایی است از پیوستن به نیروی دریایی سر باز زد ولی مسئولان آن موقع ارتش آلمان به وی کفتند که شما خواهید دید که آلمان بعد از دو سال دوباره دارای زیر دریایی خواهد شد . بدین ترتیب دونیتز وارد نیروی دریایی شد ولی خواهیم دید که آلمان تا سال 1935 صاحب هیچ زیر دریایی نشد و او تا آن موقع یک ملوان کشتی های جنگی به شمار میامد . تا ان سال وی بدوا به آموختن تاکتیکهای جنگ در سطح آب پرداخت و بالاخره ناخدای رزمناو امدن شد .
در آن سالها که آلمانی ها اجازه داشتن کشتی های جنگی با ظرفیت بیش از 10000 تن را نداشتند سعی کردند این نقص کمیت را با کیفیت هر چه عالی تر که ما حصل تمرین و ممارست زیاد بود جبران کنند . آنها شب و روز در دریا درحال تمرین بودند و شایان ذکر است که در مانور های شبانه برجسته ترین ملوانان جهان بودند . خدمت طولانی دونیتز از 1919 تا 1935 در سطح دریا و در ناوهای رزمی برای وی یک توفیق اجباری بود زیرا که به این وسیله وی فنون هجوم و دفاع کشتیهای جنگی را آموخت و به وی این مجال را داد که بتواند نقشه های آینده خود در نیروی زیر دریایی لمان با احتساب به همین دانش اندوخته طرح ، اجرا و عملی سازد .

در ماه ژوئیه سال 1935 دونیتز که فرمانده رزمناو امدن بود بعد از سفری در اطراف آفریقا و اقیانوس هند به آلمان مراجعت کرد . در آن حین ریدر فرمانده وقت نیروی دریایی آلمان به کشتی آنها رفت و به دونیتز گفت که از این پس شغل شما تغییر خواهد کرد و شما باید از این پس نیروی زیر دریایی ما را بوجود آورید زیرا آلمان پیمان پورسای را دور انداخت و از قیود آن آزاد شد و بعد از این میتواند سلاح زیر دریایی داشته باشد . بدین ترتیب دونیتز بدون اینکه راهنما و ناصح و یا اینکه کسی را به عنوان مشلور و کمک داشته باشد مامور شد نیروی جدید زیر دریایی رایش را بوجود بیاورد .
برای اینکه موقعیت آلمان در زمینه تولید سلاح اعم از زمینی و در یایی روشن شود ، مجبور به تشریح مختصر وضع اروپا در طی سالهای 1930 تا 1939 هستیم . چون انگلستان مستعمرات و همه ی موقعیت تجاری خود را با توسل به نیروی دریایی خویش بدست آورده بود و حفظ میکرد روی قوای دریایی کشورهای دیگر از جمله کشورهای استعمار گر رقیب بسیار حساس بود .
دولت آلمان برای اینکه به دولت انگلستان اطمینان بدهد که قصد ندارد مستعمراتش را از او بگیرد و بازرگانی آن کشور را دچار مشکل نماید موافقت کرد که نیروی در یایی آلمان 35 درصد نیروی دریایی انگلستان باشد ، یعنی در هر یک از طبقات کشتیهای جنگی آلمان به قدر 35 درصد همان طبقه در نیروی دریایی انگلستان کشتی بسازد . فقط زیر دریایی را مستثنی کردند به خاطر اینکه احتیاج انگلیسی ها نسبت به زیر دریایی کم بود . بنابراین دولت مزبور موافقت کرد که استثنائا ظرفیت زیر دریایی های آلمان 40 در صد زیردریایی های انگلستان باشد .
دونیتز میگوید : " روزی که من مامور شدم نیروی جدید زیر دریایی انگلستان را بوجود بیاورم ، علاوه بر اینکه ظرفیت ساختمان زیر دریایی محدود بود ، یک محدودیت دیگر هم برای بکار بردن زیر دریایی بوجود آمد و آن امضای قرارداد استفاده از زیر دریایی از سوی حکومت آلمان در سال 1936 بود . "
طبق این قرار داد هنگام جنگ اگر زیر دریایی به یک کشتی بازرگانی حمله کند ( ولو اینکه کشتی
مزبور مسلح به توپ باشد ) باید اول ملوانان کشتی بازرگانی مزبور را نجات دهند و بعد آن را غرق

نمایند . این شرط در مورد بکار بردن زیر دریایی خیلی از ارزش آن میکاست چون زیر دریایی وقتی میتواند یک سلاح موثر باشد که بتواند ناگهان مبادرت به حمله نماید و از غافلگیری استفاده کند .
دونیتز میگوید : " علاوه بر این ، مشکل دیگر هم بود و آن اینکه به عقیده انگلیسی ها آسدیک ارزش
زیر دریایی را از بین برده است زیرا یک زیر دریایی برای این که بتواند یک کشتی را غرق نماید باید از زیر آب خود را لااقل به فاصله 1500 یا 1000 متری هدف برساند و در این فاصله دستگاه آسدیک کشتی بازرگانی ، زیر دریایی را زیر آب کشف میکند و مانور زیر دریایی خنثی میشود . "
به این دلایل وقتی دولت آلمان مجاز شد که زیر دریایی بسازد عده ای از کارشناسان میگفتند که ساختن زیردریایی فایده ندارد چون در صورت بروز جنگ نخواهد توانست کاری از پیش ببرد و بهتر است که دولت آلمان به کلی از ساخت سلاح زیر دریایی منصرف شود .
ولی دریا سالار ریدر و چند تن از افسران نیروی دریایی که در گذشته ، در زیر دریایی خدمت میکردند عقیده ای دیگر داشتند و خود دونیتز هم معتقد بود که اگر زیر دریایی به خوبی استفاده شود برای یک دولت که نیروی دریایی قوی ندارد و میخواهد به دشمن آسیبهای بزرگ بزند خیلی مفید است . نظری که در سالهای جنگ صحت آن به اثبات رسید .
تا ماه مه 1938 دولت آلمان پیش بینی نمیکرد که با دولت انگلستان خواهد جنگید . در آواخر ماه مه 1938 هیتلر به فرمانده نیروی دریایی ریدر دستور داد که احتمال جنگ با دولت انگلستان را در نظر بگیرد و نقشه خود را برای جنگ با نیروی دریایی انگلستان به وی تسلیم کند . ریدر کمسیونی برای مطالعه جنگ با انگلستان تشکیل داد و آدمیرال دونیتز هم در آن شرکت داشت .
بعد از مذاکرات کمسیون مذکور ، برای جنگ احتمالی با انگلستان ، نقشه ای جهت ساختن ناوگان جدید جنگی تدوین شد که از این قرار بود :

تا سال 1948 میلادی ( یعنی ده سال دیگر ) دولت آلمان باید کشتیهای جنگی زیر را بسازد :
1) شش نبرد ناو ، هر یک به ظرفیت پنجاه هزار تن
2) هشت رزمناو هر یک به ظرفیت بست هزار تن
3) چهار ناو هواپیما بر هر یک به ظرفیت بیست هزار تن
4) تعداد زیادی رزمناو های سبک و کشتی های گشتی
5) 233 زیر دریایی
این نقشه که به نام نقشه زد “ z “ خوانده میشد در ماه ژانویه سال 1939 به تصویب آدولف هیتلر رسید و وی گفت که بکوشید این نقشه را در شش سال عملی سازید .
آنطور که از شواهد این طرح آشکار است ، این است که آلمانیها تا سال 1939 احتمال و قوع با انگلستان را ضعیف میدانستند و فقط از این سال است که شروع به طرح ریزی و آماده سازی خود برای نبرد احتمالی میکنند . سال 1939 سالیست که طرح زد تازه تصویب و آماده اجرا میشود که بدبختانه آلمان ناخواسته وارد جنگ با انگلستان میشود .
در آغاز جنگ تنها 52 زیر دریایی از 233 زیر دریایی که قرار بود طبق طرح زد در اختیار دونیتس قرار گیرد آماده نبرد بود . در این موقع آلمان دو نوع زیر دریایی در خدمت داشت :
1) در حدود 32 زیر دریایی که هر کدام 200 تن ظرفیت داشتند و مخصوص دفاع از سواحل بودند .
2) در حدود 28 زیر دریایی که هر یک دارای ظرفیت از 500 تن تا 750 تن که شعاع عمل آنها به حدی بود که میتوان آنها را زیر دریایی اقیانوس پیما نامید .
موقعی که کمسیون نیروی دریایی مشغول مطالعه طرح زد بود ، دونیتز نواقص طرح مزبور را به طور خلاصه در چهار مورد آشکار نمود :
 اول : اجرای این طرح 10 سال طول میکشد حتی بعد از آن که پیشوا گفت در اجرای آن تسریع کنید باز اجرای آن 6 سال طول میکشد . در این شش سال به دلیل تیرگی اوضاع بین الملل ممکن است که جنگ شروع شود و نیروی دریایی آلمان وارد جنگ گردد . ولی نیروی دریایی آلمان بدون وسایل جنگی وارد کارزار خواهد شد . بنا بر این باید کاری کرد که نیروی دریایی آلمان در مقابل انگلستان ضعیف نباشد .
 دوم : دوم ساختن ناو های بزرگ جنگی امری است که پنهان نمودن آن غیر ممکن است . وقتی انگلستان دید که آلمان در حال ساختن کشتی های بزرگ جنگی است و تناسب 35 % را کنار گذاشته او هم در صدد تقویت و ساخت کشتی های جنگی بزرگ و کوچک بر خواهد آمد . و چون در آغاز کشتی های جنگی بزرگ او خیلی بیشتر از آلمان بوده ، آلمان هر چه بکوشد به انگلستان نخواهد رسید و آنها پیوسته بیش تر از آلمان کشتی خواهند داشت .
 سوم : کشتی های جنگی 50 و 20 هزار تنی یک زورق نیست که به راحتی بتوان آن را استتار نمود و آلمان ناچار خواهد بود آنها را در بنادر خود جا بدهد که همگی در تیر رس و برد هواپیماهای انگلیسی هستند و آنها به راحتی میتوانند بنادر آلمان را بمباران کنند .


 و بالاخره چهارم : در جنگ با انگلستان توجه به وضع جغرافیایی آن کشور بسیار لازم است . انگلستان به مشرق کشور خود یعنی اروپا احتیاج آنچنانی ندارد ولی در عوض شدیدا محتاج راه های آبی غربی خود یعنی اقیانوس اطلس میباشد و در صورت بروز جنگ تمام مایحتاج خود را از آمریکا و مستعمرات آفریقای خود در یافت خواهد نمود . و متاسفانه نقشه زد طوری طراحی شده که آلمان نخواهد توانست با نیروی دریایی خود جلوی کشتی های جنگی خود در اقیاوس اطلس را بگیریم به این دلیل که رزمناو و ناو های هواپیما بر در اختیار نداریم ! . در نتیجه فقط به وسیله زیر دریایی است که دولت آلمان خواهد توانست که کشتی های تجاری انگلیس در اقیانوس اطلس را غرق سازد و ناوگان بازرگانی آن را از بین ببرد .


ادامه دارد ...