نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: چند حکایت از سرگذشت ناپلئون(خواندنی و جالب)

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/17
    سن
    12
    نوشته ها
    6
    سپاس ها
    44
    سپاس شده 13 در 7 پست

    Thumb چند حکایت از سرگذشت ناپلئون(خواندنی و جالب)

    تو چاقتری یا من؟؟؟؟؟

    در وندیمار چهاردهم ناپلئون ماموریت یافت برای حفظ نظم بین مردمیکه جیره های خود را میگرفتند با عده ای سرباز در خیابان های پاریس گردش کند

    یک روز چون جیره نان به همه نرسید یک زن فربه با عصبانیت تمام بسوی ناپلئون امد و با اشاره ای

    به او و افسرانیکه همراهش بودند با عتاب و خطاب چنین گفت:این اقایان که دارای سر دوشی

    هستند هیچ به فکر ما نیستند.برای انها هیچ اهمیت ندارد مردم از گرسنگی بمیرند بشرطیکه

    خودشان زنده بمانند و روز به روز چاقتر شوند.ناپلئون با خونسردی گفت:خانم عزیز ترا به خدا

    بگوببینم تو چاقتری یا من؟مردمیکه در انجا بودند همه زدند زیر خنده زیرا ناپلئون در ان زمان خیلی

    لاغر بود....چند حکایت از سرگذشت ناپلئون(خواندنی و جالب)

  2. 2 کاربر از پست مفید ْْShah Sanam سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/17
    سن
    12
    نوشته ها
    6
    سپاس ها
    44
    سپاس شده 13 در 7 پست

    پیش فرض

    شجاعت ناپلئون

    در جنگ مونترو ناپلئون شخصا نزدیک توپ ها ایستاد.سربازان چون دیدند چند توپچی به قتل رسیده اند از او با التماس تقاضا کردند که خود را در

    معرض خطر قرار ندهد.ناپلئون از ان محل نرفت و فریاد زد:گلوله ای که مرا از پای دراورد هنوز اختراع نشده است

  4. کاربر روبرو از پست مفید ْْShah Sanam سپاس کرده است .


  5. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/17
    سن
    12
    نوشته ها
    6
    سپاس ها
    44
    سپاس شده 13 در 7 پست

    پیش فرض

    من یک مرد هستم!!!!

    روزی در ایام طفولیت در مباحثه با یکی از معلمین سخت ایستادگی کرد معلم براشفت و گفت:با این همه ادعا تو مگر کیستی؟ ناپلئون فورا جواب داد :من یک مرد هستم

  6. کاربر روبرو از پست مفید ْْShah Sanam سپاس کرده است .


  7. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/17
    سن
    12
    نوشته ها
    6
    سپاس ها
    44
    سپاس شده 13 در 7 پست

    پیش فرض

    من هنوز گرتری هستم!!!

    ناپلئون به ندرت اسمی را به خاطر می سپرد از اینرو نخستین سوالی که از اشخاص در موقع ملاقاتشان میکرد این بود:ممکن است بگویی

    اسمت چیست؟ گرتری اهنگ پرداز معروف غالبا در مجالس روز یکشنبه مرتب حضور می یافت.یکروز از این سوال مکرر ناپلئون خسته شد و

    چنین جواب داد: اقا من هنوز گرتری هستم!!!!!چند حکایت از سرگذشت ناپلئون(خواندنی و جالب)

  8. کاربر روبرو از پست مفید ْْShah Sanam سپاس کرده است .


  9. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/17
    سن
    12
    نوشته ها
    6
    سپاس ها
    44
    سپاس شده 13 در 7 پست

    پیش فرض

    پول و افتخار

    یکی از نمایندگان سیاسی اطریش در طی مصاحبه ای به ناپلئون گفت:ما برای کسب افتخار می جنگیم و فرانسه برای تحصیل پول جنگ میکند

    ناپلئون گفت:هر کس طالب چیزی است که فاقد انست!چند حکایت از سرگذشت ناپلئون(خواندنی و جالب)

  10. کاربر روبرو از پست مفید ْْShah Sanam سپاس کرده است .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •