نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: سوره مبارکه انبياء * ( ابتداي جـزء هفدهم )

  1. #1

    پیش فرض سوره مبارکه انبياء * ( ابتداي جـزء هفدهم )

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره مبارکه الأنبیاء


    ترتیب : سوره 21 ؛

    ( جزء هفدهم ؛ ص 322)

    محل نزول : مکه

    آیات : 112

    بصورت text نیز در ذیل آمده است :

  2. #2

    پیش فرض ترجمه سوره مبارکه انبيا

    به نام خداوند بخشنده بخشايشگر



    حساب مردم به آنان نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روى گردانند! (1)


    هيچ يادآورى تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنها نمى‏آيد، مگر آنكه با بازى (و شوخى) به آن گوش مى‏دهند! (2)


    اين در حالى است كه دلهايشان در لهو و بى‏خبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا كردند (و گفتند):


    «آيا جز اين است كه او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مى‏رويد، با اينكه (چشم داريد و) مى‏بينيد؟! (3)


    (پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مى‏داند; و او شنوا و داناست!» (4)


    آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحى نيست;) بلكه خوابهايى آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلكه او يك شاعر است!


    (اگر راست مى‏گويد) بايد معجزه‏اى براى ما بياورد; همان گونه كه پيامبران پيشين (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)


    تمام آباديهايى كه پيش از اينها هلاك كرديم (تقاضاى معجزات گوناگون كردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ايمان نياوردند; آيا اينها ايمان مى‏آورند؟! (6)


    ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مى‏كرديم، نفرستاديم! (همه انسان‏بودند، و از جنس بشر!) اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد. (7)


    آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند! (8)


    سپس وعده‏اى را كه به آنان داده بوديم، وفا كرديم! آنها و هر كس را كه مى‏خواستيم (از چنگ دشمنانشان) نجات داديم; و مسرفان را هلاك نموديم! (9)


    ما بر شما كتابى نازل كرديم كه وسيله تذكر (و بيدارى) شما در آن است! آيا نمى‏فهميد؟! (10)


    چه بسيار آباديهاى ستمگرى را در هم شكستيم; و بعد از آنها، قوم ديگرى روى كار آورديم! (11)


    هنگامى كه عذاب ما را احساس كردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)


    (گفتيم: ) فرار نكنيد; و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسكنهاى پر زرق و برقتان بازگرديد! شايد (سائلان بيايند و) از شما تقاضا كنند


    (شما هم آنان را محروم بازگردانيد)! (13)


    گفتند: «اى واى بر ما! به يقين ما ستمگر بوديم!» (14)


    و همچنان اين سخن را تكرار مى‏كردند، تا آنها را درو كرده و خاموش ساختيم! (15)


    ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم! (16)


    (بفرض محال) اگر مى‏خواستيم سرگرمى انتخاب كنيم، چيزى متناسب خود انتخاب‏مى‏كرديم! (17)


    بلكه ما حق را بر سر باطل مى‏كوبيم تا آن را هلاك سازد; و اين گونه، باطل محو و نابود مى‏شود! اما واى بر شما از توصيفى كه


    (درباره خدا و هدف آفرينش)مى‏كنيد! (18)


    از آن اوست آنان كه در آسمانها و زمينند! و آنها كه نزد اويند ( فرشتگان) هيچ گاه از عبادتش استكبار نمى‏ورزند، و هرگز خسته نمى‏شوند. (19)


    (تمام) شب و روز را تسبيح مى‏گويند; و سست نمى‏گردند. (20)


    آيا آنها خدايانى از زمين برگزيدند كه (خلق مى‏كنند و) منتشر مى‏سازند؟! (21)


    اگر در آسمان و زمين، جز «الله‏» خدايان ديگرى بود، فاسد مى‏شدند (و نظام جهان به هم مى‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش،


    از توصيفى كه آنها مى‏كنند! (22)


    هيچ كس نمى‏تواند بر كار او خرده بگيرد; ولى در كارهاى آنها، جاى سؤال و ايراد است! (23)


    آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن كسانى است كه با من هستند، و سخن كسانى ( پيامبرانى) است


    كه پيش از من بودند!» اما بيشتر آنها حق را نمى‏دانند; و به همين دليل (از آن) روى گردانند. (24)


    ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: «معبودى جز من نيست; پس تنها مرا پرستش كنيد.» (25)


    آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده است‏»! او منزه است (از اين عيب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شايسته اويند. (26)


    هرگز در سخن بر او پيشى نمى‏گيرند; و (پيوسته) به فرمان او عمل مى‏كنند. (27)


    او اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى‏داند; و آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏كنند; و از ترس او بيمناكند. (28)


    و هر كس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم‏»، كيفر او را جهنم مى‏دهيم! و ستمگران را اين گونه كيفر خواهيم داد. (29)


    آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر باز كرديم; و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمى‏آورند؟! (30)


    و در زمين، كوه‏هاى ثابت و پابرجايى قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‏ها و راه‏هايى قرار داديم تا هدايت شوند! (31)


    و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم; ولى آنها از آيات آن روى‏گردانند. (32)


    او كسي است كه شب و روز خورشيد و ماه را آفريد; هر يك در مداري در حركتند! (33)


    پيش از تو (نيز) براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم; (وانگهى آنها كه انتظار مرگ تو را مى‏كشند،) آيا اگر تو بميرى، آنان جاويد خواهند بود؟! (34)


    هر انسانى طعم مرگ را مى‏چشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى‏كنيم; و سرانجام بسوى ما بازگردانده مى‏شويد! (35)


    هنگامى كه كافران تو را مى‏بينند، كارى جز استهزا كردن تو ندارند; (و مى‏گويند: ) آيا اين همان كسى است كه سخن از خدايان شما مى‏گويد؟!


    در حالى كه خودشان ذكر خداوند رحمان را انكار مى‏كنند. (36)


    (آرى،) انسان از عجله آفريده شده; ولى عجله نكنيد; بزودى آياتم را به شما نشان خواهم داد! (37)


    آنها مى‏گويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مى‏رسد؟!» (38)


    ولى اگر كافران مى‏دانستند زمانى كه (فرا مى‏رسد) نمى‏توانند شعله‏هاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور كنند،


    و هيچ كس آنان را يارى نمى‏كند (اين قدر درباره قيامت شتاب نمى‏كردند)! (39)


    (آرى، اين مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان مى‏آيد و مبهوتشان مى‏كند; آنچنان كه توانايى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمى‏شود! (40)


    (اگر تو را استهزا كنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا كردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا مى‏كردند دامان مسخره‏كنندگان را گرفت


    (و مجازات الهى آنها را در هم كوبيد)! (41)


    بگو: «چه كسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه مى‏دارد؟!» ولى آنان از ياد پروردگارشان روى‏گردانند! (42)


    آيا آنها خدايانى دارند كه مى‏توانند در برابر ما از آنان دفاع كنند؟! (اين خدايان ساختگى، حتى) نمى‏توانند خودشان را يارى دهند


    (تا چه رسد به ديگران); و نه از ناحيه ما با نيرويى يارى مى‏شوند! (43)


    ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‏مند ساختيم، تا آنجا كه عمر طولانى پيدا كردند (و مايه غرور و طغيانشان شد);


    آيا نمى‏بينند كه ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مى‏كاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟! (44)


    بگو: «من تنها بوسيله وحى شما را انذار مى‏كنم!» ولى آنها كه گوشهايشان كر است، هنگامى كه انذار مى‏شوند، سخنان را نمى‏شنوند! (45)


    اگر كمترين عذاب پروردگارت به آنان برسد، فريادشان بلند مى‏شود كه: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بوديم!» (46)


    ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏كنيم; پس به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود; و اگر بمقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد،


    ما آن را حاضر مى‏كنيم; و كافى است كه ما حساب‏كننده باشيم! (47)


    ما به موسى و هارون، «فرقان‏» ( وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم. (48)


    همانان كه از پروردگارشان در نهان مى‏ترسند، و از قيامت بيم دارند! (49)


    و اين (قرآن) ذكر مباركى است كه (بر شما) نازل كرديم; آيا شما آن را انكار مى‏كنيد؟! (50)


    ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم; و از (شايستگى) او آگاه بوديم... (51)


    آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «اين مجسمه‏هاى بى‏روح چيست كه شما همواره آنها را پرستش مى‏كنيد؟!» (52)


    گفتند: «ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت مى‏كنند.» (53)


    گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشكارى بوده‏ايد!» (54)


    گفتند: «آيا مطلب حقى براى ما آورده‏اى، يا شوخى مى‏كنى؟!» (55)


    گفت: «(كاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده; و من بر اين امر، از گواهانم! (56)


    و به خدا سوگند، در غياب شما، نقشه‏اى براى نابودى بتهايتان مى‏كشم!» (57)


    سرانجام (با استفاده از يك فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه كرد; شايد سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو كند)! (58)


    (هنگامى كه منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر كس با خدايان ما چنين كرده، قطعا از ستمگران است (و بايد كيفر سخت ببيند)!» (59)


    (گروهى) گفتند: «شنيديم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن مى‏گفت كه او را ابراهيم مى‏گويند.» (60)


    (جمعيت) گفتند: «او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا گواهى دهند!» (61)


    (هنگامى كه ابراهيم را حاضر كردند،) گفتند: «تو اين كار را با خدايان ما كرده‏اى، اى ابراهيم؟! (62)


    گفت: «بلكه اين كار را بزرگشان كرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مى‏گويند!» (63)


    آنها به وجدان خويش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا كه شما ستمگريد!» (64)


    سپس بر سرهايشان واژگونه شدند; (و حكم وجدان را بكلى فراموش كردند و گفتند: ) تو مى‏دانى كه اينها سخن نمى‏گويند! (65)


    (ابراهيم) گفت: «آيا جز خدا چيزى را مى‏پرستيد كه نه كمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مى‏رساند!


    (نه اميدى به سودشان داريد، و نه ترسى از زيانشان!) (66)


    اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى‏پرستيد! آيا انديشه نمى‏كنيد (و عقل نداريد)؟! (67)


    گفتند: «او را بسوزانيد و خدايان خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است!» (68)


    (سرانجام او را به آتش افكندند; ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش!» (69)


    آنها مى‏خواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود كنند; ولى ما آنها را زيانكارترين مردم قرار داديم! (70)


    و او و لوط را به سرزمين (شام) -كه آن را براى همه جهانيان پربركت ساختيم- نجات داديم! (71)


    و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم; و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم! (72)


    و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‏كردند; و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم;


    و تنها ما را عبادت مى‏كردند. (73)


    و لوط را (به ياد آور) كه به او حكومت و علم داديم; و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف انجام مى‏دادند، رهايى بخشيديم; چرا كه آنها مردم بد و فاسقى بودند! (74)


    و او را در رحمت خود داخل كرديم; و او از صالحان بود. (75)


    و نوح را (به ياد آور) هنگامى كه پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب كرديم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم; (76)


    و او را در برابر جمعيتى كه آيات ما را تكذيب كرده بودند يارى داديم; چرا كه قوم بدى بودند; از اين رو همه آنها را غرق كرديم! (77)


    و داوود و سليمان را (به خاطر بياور) هنگامى كه درباره كشتزارى كه گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چريده (و آن را تباه كرده) بودند، داورى مى‏كردند;


    و ما بر حكم آنان شاهد بوديم. (78)


    ما (حكم واقعى) آن را به سليمان فهمانديم; و به هر يك از آنان (شايستگى) داورى، و علم فراوانى داديم;


    و كوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخر ساختيم، كه (همراه او) تسبيح (خدا) مى‏گفتند; و ما اين كار را انجام داديم! (79)


    و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ كند; آيا شكرگزار (اين نعمتهاى خدا) هستيد؟ (80)


    و تندباد را مسخر سليمان ساختيم، كه بفرمان او بسوى سرزمينى كه آن را پربركت كرده بوديم جريان مى‏يافت; و ما از همه چيز آگاه بوده‏ايم. (81)


    و گروهى از شياطين (را نيز مسخر او قرار داديم، كه در دريا) برايش غواصى مى‏كردند; و كارهايى غير از اين (نيز) براى او انجام مى‏دادند;


    و ما آنها را (از سركشى) حفظ مى‏كرديم! (82)


    و ايوب را (به ياد آور) هنگامى كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشكلات به من روى آورده; و تو مهربانترين مهربانانى!» (83)


    ما دعاى او را مستجاب كرديم; و ناراحتيهايى را كه داشت برطرف ساختيم; و خاندانش را به او بازگردانديم; و همانندشان را بر آنها افزوديم;


    تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى عبادت‏كنندگان باشد. (84)


    و اسماعيل و ادريس و ذاالكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. (85)


    و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم; چرا كه آنها از صالحان بودند. (86)


    و ذاالنون ( يونس) را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت; و چنين مى‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت;


    (اما موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراكم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزهى تو! من از ستمكاران بودم! » (87)


    ما دعاى او را به اجابت رسانديم; و از آن اندوه نجاتش بخشيديم; و اين گونه مؤمنان را نجات مى‏دهيم! (88)


    و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا كن); و تو بهترين وارثانى!» (89)


    ما هم دعاى او را پذيرفتيم، و يحيى را به او بخشيديم; و همسرش را (كه نازا بود) برايش آماده (باردارى) كرديم; چرا كه آنان (خاندانى بودند كه)


    همواره در كارهاى خير بسرعت اقدام مى‏كردند; و در حال بيم و اميد ما را مى‏خواندند; و پيوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)


    و به ياد آور زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت; و ما از روح خود در او دميديم; و او و فرزندش ( مسيح) را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم! (91)


    اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امت واحدى بودند (و پيرو يك هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش كنيد! (92)


    (گروهى از پيروان ناآگاه آنها) كار خود را به تفرقه در ميان خود كشاندند; (ولى سرانجام) همگى بسوى ما بازمى‏گردند! (93)


    و هر كس چيزى از اعمال شايسته بجا آورد، در حالى كه ايمان داشته باشد، كوشش او ناسپاسى نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (براى پاداش) مى‏نويسيم. (94)


    و حرام است بر شهرها و آباديهايى كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه به دنيا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)


    تا آن زمان كه «ياجوج‏» و «ماجوج‏» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعى بسرعت عبور مى‏كنند. (96)


    و وعده حق ( قيامت) نزديك مى‏شود; در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمى‏ماند;


    (مى‏گويند: ) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم; بلكه ما ستمكار بوديم! (97)


    شما و آنچه غير خدا مى‏پرستيد، هيزم جهنم خواهيد بود; و همگى در آن وارد مى‏شويد. (98)


    اگر اينها خدايانى بودند، هرگز وارد آن نمى‏شدند! در حالى كه همگى در آن جاودانه خواهند بود. (99)


    براى آنان در آن ( دوزخ) ناله‏هاى دردناكى است و چيزى نمى‏شنوند. (100)


    (اما) كسانى كه از قبل، وعده نيك از سوى ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته مى‏شوند. (101)


    آنها صداى آتش دوزخ را نمى‏شوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)


    وحشت بزرگ، آنها را اندوهگين نمى‏كند; و فرشتگان به استقبالشان مى‏آيند، (و مى‏گويند: ) اين همان روزى است كه به شما وعده داده مى‏شد! (103)


    در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مى‏پيچيم، (سپس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را بازمى‏گردانيم; اين وعده‏اى است بر ما،


    و قطعا آن را انجام خواهيم داد. (104)


    در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايسته‏ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد! (105)


    در اين، ابلاغ روشنى است براى جمعيت عبادت‏كنندگان! (106)


    ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم. (107)


    بگو: «تنها چيزى كه به من وحى مى‏شود اين است كه معبود شما خداى يگانه است; آيا (با اين حال) تسليم (حق) مى‏شويد؟ (و بتها را كنار مى‏گذاريد؟)» (108)


    اگر باز (روى گردان شوند، بگو: «من به همه شما يكسان اعلام خطر مى‏كنم; و نمى‏دانم آيا وعده (عذاب خدا) كه به شما داده مى‏شود نزديك است يا دور! (109)


    او سخنان آشكار را مى‏داند، و آنچه را كتمان مى‏كنيد (نيز) مى‏داند (و چيزى بر او پوشيده نيست)! (110)


    و من نمى‏دانم شايد اين آزمايشى براى شماست; و مايه بهره‏گيرى تا مدتى (معين)! (111)


    (و پيامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است كه در برابر نسبتهاى نارواى شما،


    از او استمداد مى‏طلبم!»(112)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •