اين پرسش براي سروان «ولاديمير ايوانف» ناگوارترين پرسش به حساب مي آيد. اين آجودان فرمانده نيروهاي حافظ صلح روسي مستقر در اوستياي جنوبي در وهله اول اصلاً نمي خواهد به اين پرسش پاسخي بدهد و به جاي آن به ساختمان هاي سوراخ سوراخ و سوخته پادگانش اشاره مي کند. پرسش اين است؛ يگان هاي روسي ظرف چه مدت به کمک شما آمدند؟

ساعت 30/23 روز هفتم آگوست باران راکت ها و گلوله هاي توپ و تانک گرجستان آغاز شد. در آن زمان نيروهاي حافظ صلح با آن سنگرهاي بتني و تيربارهاي خود کاملاً زمينگير بودند. آنها حتي ارتباط راديويي هم نداشتند تا بتوانند نيروي هوايي را براي پشتيباني از نيروهاي خودي به سوي دشمن فراخوانند. هيچ جنگنده يي به کمک آنها نيامد. در همان حال که حمله واحدهاي روسي به تسخينوالي به تعويق مي افتاد، سربازان نيروهاي حافظ صلح در زيرزمين ها نشسته بودند و نامه هاي خداحافظي مي نوشتند. اگرچه آن سنگرهاي بتني در خيابان هاي مارپيچ اين سرزمين کوهستاني تا اندازه يي جان سربازان را حفظ مي کرد اما روس ها در اولين حمله بي برنامه خود به تسخينوالي، يک گردان را از دست دادند. تازه سه روز بعد از آن بود که لشگر 58 روسيه توانست نيروهاي حافظ صلح را از محاصره درآورد و البته آن نيروها ظرف اين مدت 19 نفر از سربازان شان را از دست داده بودند.چيزي نگذشت که ارتش گرجستان درهم شکست و در تلويزيون هاي روسيه پيروزي بر اين همسايه کوچک به عنوان پيروزي ارتش خودي جشن گرفته شد. اما لشگرکشي روسيه به قفقاز بسياري از کمبودها و نقايص اين ارتش را نمايان ساخت. طرح هاي گرجستان براي حمله به اوستياي جنوبي از مدت ها پيش براي فرماندهي ارتش روسيه کاملاً آشکار بود و با اين حال يگان هاي روسي ناآماده نشان دادند. به ويژه نيروي هوايي اين کشور خسارات زيادي را متحمل شد. آيا نيروهاي مسلح روسي به همان اندازه که ادعا مي شود، قدرتمند هستند؟

«ولاديمير پوتين» در آغاز رياست جمهوري اش در سال 1999 از وضعيت ارتش روسيه به شدت احساس نگراني مي کرد. اين چهارمين ارتش دنيا با يک ميليون سرباز در آن زمان توانايي تجهيز فقط 50 هزار سرباز در جنگ چچن را داشت. به همين خاطر پوتين به ژنرال هايش همواره وعده پول و اسلحه مي داد. دو سال پيش اولين زيردريايي استراتژيک اتمي روسيه پس از فروپاشي شوروي به آب افتاد و يک ناوگان دريايي عازم درياي مديترانه شد. بمب افکن هاي دورپرواز هم بار ديگر پس از 15 سال به گشت زني بر فراز درياهاي جهان پرداختند و در نزديکي سکوهاي نفتي نروژ و ناوهاي هواپيمابر امريکا، اقدام به انجام مانورهاي تهاجمي کردند. پوتين وانمود مي کرد از يک ارتش قراضه با زيردريايي هاي فرسوده و جنگنده هاي از رده خارج شده، ارتشي مدرن و قدرتمند ساخته است که مي تواند در مقابل غرب قد علم کند.

در نگاه اول، بودجه دفاعي روسيه در دهه گذشته افزايشي چشمگير را نشان مي دهد. اين بودجه از سال 1999 تا 2008 تقريباً هفت برابر شده است. پوتين اين برنامه تسليحاتي را «عالي» توصيف مي کند؛ برنامه يي که طبق آن تا سال 2015 ، 200 ميليارد دلار براي تشکيل گردان هاي استراتژيک هواپيماهاي جنگنده، ناوگان دريايي اتمي و يگان هاي موشکي هزينه مي شود.

با اين حال جايگاه روسيه به عنوان يک ابرقدرت نظامي تنها بر واحدهاي هسته يي اين کشور استوار است؛ واحدهايي که در عمل کهنه و فرسوده شده اند. عمر مفيد راکت هاي «آراس 20» روسيه بالغ بر 20 سال است و اگرچه شايد اين مدت کمي تمديد شده باشد اما روسيه به تدريج اقدام به خلع سلاح خود کرده است زيرا پوتين به هيچ عنوان بودجه کافي براي يگان هاي موشکي در نظر نگرفت. کارشناسان غربي هنوز هم تعداد کلاهک هاي اتمي روسيه را بيش از پنج هزار عدد تخمين مي زنند و اين تعداد همان تعداد دوران «بوريس يلتسين» است. اما بر پايه برآوردهاي انستيتوي استراتژي ملي (واقع در مسکو) اين عدد در دوران پوتين به 3344 کلاهک کاهش يافته است. اين زرادخانه نظامي اگرچه هنوز هم براي ايجاد وحشت اتمي کفايت مي کند اما برخلاف روياي بسياري از نظاميان روسي، به هيچ عنوان با امريکا برابري نمي کند. بر پايه برآوردهاي کارشناسان، ايالات متحده امريکا دو هزار کلاهک اتمي بيشتر از روسيه دارد.آن بخش غيراتمي ارتش روسيه هم فقط به صورت مشروط قابليت عملياتي دارد. اين بخش بر پايه آن برنامه تسليحاتي فعلاً چندان تغييري را شاهد نخواهد بود. صنايع نظامي داخلي روسيه حتي به صورت تقريبي هم توانايي محقق کردن ليست هاي سفارش وزارت دفاع را ندارند. انستيتوي استراتژي ملي در خلاصه گزارش خود آورده است که بر پايه برآوردهاي مشاوران امر تجديد تسليحات، نيروهاي مسلح متعارف روسيه ظرف هشت تا 10 سال آينده در حد ابعاد يک کشور متوسط اروپايي کوچک خواهد شد. صرف نظر از فعاليت هاي نيروي دريايي روسيه در درياي مديترانه، اين نيرو با کمبود مواد سوختي به ويژه با کمبود لجستيک ساحلي روبه رو است. روسيه در حال حاضر به غير از آن کارگاه عظيم تعمير کشتي در سوريه، ديگر پايگاه هاي دريايي خود از ويتنام تا يمن را تعطيل کرده است و در همان حال نيروي دريايي امريکا 50 پايگاه دريايي در سطح جهان دارد.