صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 34 , از مجموع 34

موضوع: تفسیر سوره بقره

  1. #31

    پیش فرض

    آيه 31 :


    وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَىالْمَلَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِى بِأَسْمَآءِ هَؤُلَا ءِ إِن كُنْتُمْصَدِقِينَ‏


    ترجمه:

    و خداوند همه‏ى اسماء (حقائق و اسرار هستى) را به آدم آموخت، سپس آنها رابه فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مى‏گوييد، از اسامى اينها به منخبر دهيد؟


    تفسیر:

    خداوند متعال اسماء [271] و اسرار عالم هستى را، از نام اولياى خود [272]تاجمادات را به آدم تعليم داد. به تعبير امام صادق عليه السلام كه در تفسيرمجمع‏البيان آمده است: تمام زمين‏ها، كوهها، دره‏ها، بستر رودخانه‏ها وحتّى همين فرشى كه در زير پاى ماست، به آدم شناسانده شد.
    271)اسم« در عرف ما فقط به معنى نام و نشان است، ولى در فرهنگ قرآنى نامِهمراه با محتواست. چنانكه »فله الاسماء الحسنى« يعنى خداوند صفات عاليهدارد.
    272) تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 54 و اكمال الدين صدوق، ج 1، ص 14.


    نکته ها:

    1- معلّم واقعى خداست وقلم، بيان، استاد وكتاب، زمينه‏هاى تعليم هستند.«عَلّم»
    2- برترى انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است. «وعلّم آدم...»
    3- انسان براى دريافت تمام علوم، استعداد و لياقت دارد. «كلّها»
    4- فرشتگان عبادت بيشترى داشتند و آدم، علم بيشترى داشت. رابطه مقام خلافتبا علم، بيشتر از عبادت است. «نسبّح بحمدك... علّم آدم الاسماء»
    5 - براى روشن كردن ديگران، بهترين راه، برگزارى امتحان و به نمايش گذاشتنتفاوت‏ها و لياقت‏هاست. «علّم... ثم عرضهم... فقال انبئونى»
    6- فرشتگان، خود را به مقام خليفةاللهى لايق‏تر مى‏دانستند. «ان كنتم صادقين» [273]
    273)در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: »ان كنتمصادقين« يعنى اگر شما فرشتگان در ادّعاى لايق‏تر بودن خود، صادق هستيد.تفسير نورالثقلين.


  2. #32

    پیش فرض

    آيه 32:


    قَالُواْ سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ‏


    ترجمه:
    فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاك و منزهى، ما چيزى جز آنچه تو به ما آموخته‏اى نمى‏دانيم، همانا تو داناى حكيمى.

    تفسیر:

    ابليس و ملائكه هر كدام به نوعى خود را برتر از آدم مى‏ديدند؛ ابليس بهواسطه‏ى خلقت؛ «انا خير منه» و فرشتگان به واسطه‏ى عبادت؛ «نحن نسبحبحمدك» امّا ابليس در برابر فرمان سجده خداوند، ايستادگى كرد، ولى فرشتگانچون حقيقت را فهميدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار كردند. «سبحانك لاعلم لنا»


    نکته ها:

    1- عذرخواهى از سؤال بدون علم، يك ارزش است. «سبحانك»
    2- اوج گرفتن‏ها و خود برتر ديدن‏ها بايد تنظيم شود. گويندگان سخن «نسبّح و نقدّس» گفتند: «لا علم لنا»
    3- به جهل خود اقرار كنيم. «لا علم لنا» فرشتگان عالى‏ترين نوع ادب را بهنمايش گذاشتند. كلمات: «سبحانك، لاعلم لنا، علّمتنا، انّك، انت العليمالحكيم»، همه نشانه‏ى ادب است.
    4- علم فرشتگان، محدود است. «لا علم لنا»
    5 - علم خداوند، ذاتى است؛ «انّك انت العليم» ولى علم ديگران، اكتسابى است. «علّمتنا»
    6- امور عالم را تصادفى نپنداريم. «انت العليم الحكيم»



  3. #33

    پیش فرض

    آيه 33 :

    قَالَ يَادَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّآ أَنبَأَهُمْبِأَسْمَآئِهِم ْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَالسَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْتَكْتُمُونَ‏

    ترجمه:

    (خداوند) فرمود: اى آدم فرشتگان را از نام‏هاى آنان خبر ده. پس چون آدمآنها را از نام‏هايشان خبر داد، خداوند فرمود: كه آيا به شما نگفتم كهاسرار آسمان‏ها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد و آنچه راپنهان مى‏داشتيد (نيز) مى‏دانم.


    نکته ها:


    1- به استعدادهاى لايق، فرصت شكوفايى و بروز بدهيد. «انبئهم باسمائهم»
    2- در آزمون علمى كه خداوند برگزار نمود، آدم بر فرشتگان برترى يافت. «فلمّا انبئهم باسمائهم»
    3- ملائكه علاوه بر آنچه گفتند، مسائلى را هم كتمان مى‏داشتند. «كنتم تكتمون»



  4. #34

    پیش فرض

    آيه 34:

    وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئِكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَفِرينَ

    ترجمه:

    و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد، همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد و تكبّر كرد، و از كافران گرديد.

    تفسیر:

    به فرموده قرآن، ابليس از نژاد جنّ بود كه در جمع فرشتگان عبادت مى‏كرد. «كان من الجنّ» [274]
    سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگى و عبوديت خداست. [275]زيرا عبادت واقعى، عملى است كه خداوند بخواهد، نه آنكه طبق ميل ما باشد. ابليس حاضر بود قرن‏ها سجده كند، ولى به آدم سجده نكند.
    ابليس مرتكب دو انحراف و خلاف شد:
    الف: خلاف عقيدتى؛ «أبى‏» كه سبب فسق او شد. [276]
    ب: خلاف اخلاقى؛ «استكبر» كه سبب دوزخى شدن او گرديد. [277]
    سجده براى آدم نه تنها به خاطر شخص او، بلكه به خاطر نسل و اولاد او نيزبوده است. چنانكه در جاى ديگر مى‏فرمايد: «خلقناكم ثمّ صوّرناكم ثمّ قلناللملائكة اسجدوا لأدم» [278] امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد: رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: سجده بر آدم به خاطر ذرّيه و نسل او بود. [279]
    سجده فرشتگان موقّتى بود، امّا نزول آنها بر مؤمنان و استغفارشان براىآنان دائمى است. «الّذين قالوا ربّنا اللّه ثم استقاموا تتنزّل عليهمالملائكة» [280]
    سجده بر آدم نه به خاطر جسم او، بلكه به خاطر روح الهى اوست. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين» [281]
    بى‏انصافى است كه تمام فرشتگان بر انسان سجده كنند، ولى انسان براى خدا سجده نكند.
    274) كهف، 50.
    275) عيون اخبارالرضا.
    276) ففسق عن امر ربّه« كهف، 50.
    277) فبئس مَثوى المتكبّرين« زمر، 72.
    278) اعراف، 11.
    279) تفسير صافى، ذيل آيه.
    280) كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست و در اين عقيده پايدار بودندفرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند. فصّلت، 30. و در جاى ديگر مى‏فرمايد:»ويستغفرون للّذين آمنوا« يعنى فرشتگان براى اهل ايمان دائماً در حالاستغفارند. غافر، 7.
    281) حجر، 29.


    نکته ها:

    1- فرشتگان نيز مانند انسان، مورد خطاب وامر ونهى قرار دارند. «أسجدوا لادم»
    2- لياقت، از سابقه مهمتر است. فرشتگان قديمى بايد براى انسان تازه به دوران رسيده امّا لايق، سجده كنند. «أسجدوالادم»
    3- خطرناك‏تر از نافرمانى در عمل، بى‏اعتقادى به فرمان است.«ابى‏ و استكبر»
    4- تكبّر وجسارت ابليس، سرچشمه‏ى بدبختى‏هاى او شد. «كان من الكافرين»

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •