نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: معارفي پيرامون قرآن

  1. #1
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض معارفي پيرامون قرآن

    سراسر عالم آفرينش و جهان هستى جلوه رحمت تكوينى حق تعالى است و كتاب هاى آسمانى و پيامبران و امامان نيز تفضّلات و رحمت تشريعى او محسوب مى شوند .
    همه سو و همه جا و همه صادر شده هاى از رحمت حضرت او است و قرآن كامل ترين و مَظهر تام و مُظهر حقيقى رحمت تشريعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
    بر اساس اين آيه شريفه بايد به سوى آثار رحمت حق نظر كرد تا بصيرت يافت ، با اين همه بهرهورى بيشتر از تفضلات الهى زمينه هايى دارد ، از جمله خود را در مسير وزش نسيم رحمت الهى قرار دادن است به طورى كه عقل و قلب و جان و روح از آن نسيم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ايمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
    حضرت امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : « ألا وَإنَّ فى أيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسيم هاى رحمت ويژه مىوزد ، مواظب باشيد خود را در معرض وزش آن نسيم ها قرار دهيد و استفاده كنيد» .
    بهرهورى از رحمت تام حق كه قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنيا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرايطى دارد از جمله : «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى كه قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهيد و سكوت كنيد تا مشمول رحمت شويد».
    پس استماع كامل و سكوت تام ، زمينه اى است كه انسان مورد رحمت حق قرار گيرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنايى به كتاب خدا بر خود ستم ورزد زمينه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است ، نازل مى كنيم وستمكاران را جز خسارت نمى افزايد» .
    و اين كه قرآنِ شفابخش براى بيمار دلان زيان آور است نظير ميوه هاى رسيده و پرآب و شيرين است كه براى كسى كه مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زيان آور است . يا قند شيرين كه براى مبتلايان به بيمارى قند خسارت بار است .
    اين كتاب بزرگ الهى كه از عالم غيب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانيان سجن طبيعت و مغلولان زنجيرهاى پيچ در پيچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و كلام در آمده از بزرگ ترين مظاهر رحمت مطلقه الهيه است كه ما كور و كرها از آن به هيچ وجه استفاده نكرديم و نمى كنيم.

  2. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  3. #2
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    عظمت قرآن
    چنانكه دانستى فهم عظمت قرآن خارج از طوق و توان ادراك است ، لكن اشاره اى اجماليّه به عظمت همين كتاب متنزل كه در دسترس همه بشر است موجب فوائد كثيره است .
    بدان اى عزيز ! كه عظمت هر كلام و كتابى يا به عظمت متكلّم و كاتب آن است و يا به عظمت مطالب و مقاصد آن و يا به عظمت نتايج و ثمرات آن است و يا به عظمت رسول و واسطه آن است و يا به عظمت مرسل اليه و حاصلِ آن است و يا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و يا به عظمت شارح و مبين آن است و يا به عظمت وقت ارسال و كيفيت آن است و بعضى از اين امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخيل است و بعضى عرضاً و بالواسطه و بعضى كاشف از عظمت است و جميع اين امور كه ذكر شد در اين صحيفه نورانيه به وجه اعلى و اوفى موجود ، بلكه از مختصات آن است كه كتاب ديگرى را در آن يا اصلا شركت نيست و يا به جميع مراتب نيست

  4. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  5. #3
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    نور مبين
    در آيات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً ؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل كرديم» .
    و نيز : «قَدْ جَاءَكُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ؛ بى ترديد از سوى خدا براى شما نور و كتابى روشنگر آمده است» .
    و نيز مى فرمايد : ما قرآن را نور قرار داديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم: « وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن كتاب را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم ; بى ترديد تو مردم را به راهى راست هدايت مى نمايى» .
    و در آيه اى از ما مى خواهد كه به خدا و رسول و نورى كه نازل فرموده ايمان آوريم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پيامبرش و نورى كه نازل كرديم ، ايمان آوريد».
    در اين چهار آيه به زبان هاى گوناگون نور بودن اين نعمت گوشزد شده است .
    نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سايه چيزها را روشن و نمايان مى كند و اگر نور نبود هيچ چيزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غير مهتابى انسان چيزى را مى بيند و تشخيص مى دهد بر اثر نور اندك ستارگان است .
    ظريفى مى گفت : قرآن كريم تنها بر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) نازل نشده است بلكه بر امت ايشان هم نازل شده است و اين حقيقتى است كه نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بيشتر نمايان مى كند ، او اين ظرافت را از مضمون تعبير حق در بخشى از آيات كريمه استفاده كرده بود ، مثلا آنجا كه مى فرمايد : «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ؛ و قرآن را هم به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى هدايتشان به سويشان نازل شده بيان كنى» .
    كسيكه بتواند مخاطب قرآن قرار گيرد و از قرآن جدا نباشد مى يابد كه نه تنها قرآن براى هدايت او نازل شده ، بلكه به سوى او نيز نازل شده است ، با اين تفاوت كه پيامبر عزيز اسلام (صلى الله عليه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طريق ايشان دريافت مى كنند . خداى مهربان كه صادق ترين صادقان است مى فرمايد : « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل كرديم» .
    يعنى آنچه كه به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پايانى و نازله قرآن و وحى الهى است كه خدا با آن سخن مى گويد نه اينكه اين نور تا قلب پيامبر (صلى الله عليه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
    قلب پاك رسول اسلام (صلى الله عليه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چيزى را كتمان مى كند چون : «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِين؛ و او نسبت به ابلاغ و تعليم آنچه به او وحى مى شود ، بخيل نيست { تا وحى را كتمان كند} ».
    و نه جز وحى چيزى مى گويد : « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گويد» .
    و آنچه تلاوت مى كند همان است كه نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى؛ گفتار او چيزى جز وحى كه به او نازل مى شود ، نيست» .
    هنگام شنيدن خطاب « يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا» مستحب است بگوييم : لبيك ، براى آنكه خطاب خداى مهربان خطابى فعلى است و هم اكنون خدا با ما سخن مى گويد و اگر هم اكنون تكلم حضرت او نباشد ديگر لبيك گفتن براى چيست ؟ چگونه مى شود كه كسى با قصد جدى جواب متكلم را كه درگذشته سخن گفته بگويد ، هنگامى انسان لبيك مى گويد كه گوينده اى حاضر باشد و دستورى به او داده باشند و خطابى متوجه او نموده باشند .
    گاهى امكان دارد خطاب منتفى شده گذشته را كه حكمش هنوز باقى و نافذ است در ذهن ترسيم كنيم و هنگام تلفظ آن لبيك گوييم ، ولى چنين توجيه و تكلفى نيازمند به عنايت زايد و مجاز است و اگر بدون چنين عنايتى به طور جد جريان لبيك گويى مطرح باشد معلوم مى شود آن خطاب هم اكنون زنده است و جواب ويژه مى طلبد.

  6. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  7. #4
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    كتاب هدايت و رحمت
    اوصاف قرآن كريم بسيار زياد و الهام بخش است و اگر بنا شود همه را مطرح كنيم مثنوى هفتاد من كاغذ شود ، از اين رو به آياتى كه قرآن را به عنوان رحمت مطرح فرموده اشاره مى شود و براى آگاهى از ساير صفات به كتاب ها و مصادر مربوطه مراجعه نماييد .
    نه بار در آيات شريفه قرآنيه تذكر داده شده است كه اين كتاب آسمانى مايه هدايت و رحمت است ، در سوره مباركه انعام از آيه 154 تا آيه 157 به بحث صراط مستقيم الهى و كتاب آسمانى مى پردازد ، از جمله مى فرمايد : «سپس به موسى كتاب داديم براى اينكه نعمت خود را بر آنان كه نيكى كردند كامل كنيم ، و براى اينكه همه احكام و معارفى كه مورد نياز بنى اسرائيل بود ، تفصيل و توضيح دهيم و براى اينكه هدايت و رحمت بر آنان باشد تا به ديدار پاداش و مقام قرب پروردگارشان ايمان آورند * و اين قرآن كتابى پرفايده است كه ما آن را نازل كرديم پس آن را پيروى كنيد و از مخالفت با آن بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد * آرى ، قرآن را نازل كرديم تا شما مشركان نگوييد : كتاب آسمانى فقط بر دو گروه پيش از ما يهود و نصارى نازل شد و چون به لغت ما نبود از ياد گرفتن قرائت آنان و آموزششان بى خبر مانديم * يا نگوييد : اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مى شد ، مسلماً از آن دو گروه راه يافته تر بوديم ، اينك برهانى آشكار و هدايت و رحمتى از سوى پروردگارتان براى شما آمد ، پس ستمكارتر از كسى كه آيات خدا را تكذيب كند و از آن ها روى بگرداند كيست ؟ به زودى كسانى را كه از آيات ما روى مى گردانند ، به خاطرِ روى گرداندنشان به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد».
    نظير همين تعبير هدى و رحمة در اين آيات آمده است : اعراف ( 7 ) : 52 ; يونس ( 10 ) : 57 ; يوسف ( 12 ) : 111 ; نحل ( 16 ) : 64 و 89 ; نمل ( 27 ) : 77 ; لقمان ( 31 ) : 3 .



  8. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  9. #5
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    قرآن كريم سفره رحمت
    يكى از سوره هاى قرآن كه به عروس قرآن موسوم است سوره الرحمن است كه فهرستى گسترده از نعمت ها و موهبت هاى خداى رحمان را پيش چشم انسان مى گشايد ، در اين سوره شريفه از هر نعمتى از دنيا ، آخرت ، فرشته ، انسان ، جن ، سير كمالى موجودات سعادت ، بهشت ابدى و نعمت هاى ظاهرى و باطنى او سخن رفته است .
    در آغاز اين فهرست صف الرحمن و رحمت و تفضل خدا مطرح است و اولين نعمتى كه خود خدا از ميان رحمت هاى بى انتهايش مطرح مى‌فرمايد نعمت قرآن است .
    « الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ؛ خداى رحمان * قرآن را تعليم داد * انسان را آفريد * به او بيان آموخت» .
    اين آيات نورانى نشان مى دهد كه قرآن كريم آخرين كتاب آسمانى ، اولين و مهم ترين و پربارترين نعمت اوست ، در سايه عمل به اين برنامه است كه قابليت دريافت رحمت و تفضل الهى در مراحل بعدى به دست مى آيد و استعدادها شكوفا و هر خسى كسى مى گردد و به مقام انسانيت كه كمال نهايى است مى رسد ، خداى سبحان اين مائده رحمت را به عنوان تبيان به مردم شناسانيده است .
    « وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَىْء وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ؛ و اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى و هدايت و رحمت و مژده‌اى براى تسليم شدگان به فرمان هاى خداست» .
    هر چيزى كه در تأمين سعادت انسان ها سهم مؤثر دارد در اين كتاب الهى بيان شده است و اگر انجام كارى سعادت بشر را فراهم كند در قرآن آمده است ، همچنين اگر ارتكاب عملى باعث شقاوت و بدبختى انسان ها مى شود مطرح شده و فرمان آمده كه از آن بپرهيزند.
    قرآن مجيد براى جهان آفرينش آغازى قائل است به نام مبدأ كه فيض خلقت از آنجا شروع شده و انجامى به نام معاد كه نظام هستى به آن سمت مى رود و مسيرى به نام صراط مستقيم و دين كه با پيمودن اين مسير و راه صحيح بايد به آن مقصد رسيد همه معارف دين در همين سه بخش مبدأ و معاد و صراط آمده است.
    حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) براى اينكه ما را به اهميت اين سه حقيقت فراگير آگاه كند در روايتى مى فرمايد : « رَحِمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِنْ أيْنَ وَفِى أيْنَ وَ إلى أيْنَ ؟ ؛ خدا رحمت كند كسى را كه بشناسد از كجاست و در كجاست و به سوى كجا روان است».
    يعنى خدا رحمت كند انسانى را كه خداى خود را مى شناسد و آشناى به توحيد و مبدء شناس است و بفهمد كه اكنون در كجاست و در چه جهت و وضعيتى قرار دارد و بايد در چه راهى گام بردارد و صراط شناس باشد و تشخيص دهد به كدام مقصد در حركت است و معاد شناس باشد.

  10. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  11. #6
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    احسن الحديث
    پروردگار مهربان از قرآن مجيد به عنوان احسن الحديث ياد مى كند ، يعنى بهترين و نيكوترين و زيباترين سخن ، با اينكه حضرت حق كتاب هاى آسمانى متعدد و الهام ها و احاديث قدسيه دارد ولى درباره اين احسان و تفضل خاص خود بر بشر مى فرمايد : «اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ؛ خدا نيكوترين سخن را نازل كرد ، كتابى كه آياتش در نظم ، زيبايى ، فصاحت ، بلاغت و عمق محتوا شبيه يكديگر است ، مشتمل بر داستان هاى پندآموز و امر ، نهى ، وعده ، وعيد ، حلال و حرام است ; از شنيدن آياتش پوست كسانى كه از پروردگارشان مى هراسند به هم جمع مى شود».
    قرآن برترين كلامى است كه خدا نازل فرموده است ، چه از نظر الفاظ و عبارات و چه از نظر فصاحت و بلاغت و چه از نظر معنى و مضمونى كه غنى و انسان ساز است.
    اگر سخنى بهتر و عميق تر از اين امكان داشت بى ترديد خداى تعالى آن را براى پيامبر (صلى الله عليه وآله) كه خاتم پيامبران اوست نازل مى كرد.
    اگر كلام و پيامى بالاتر از قرآن قابل فرض بود ممكن نبود كه خداى مهربان آن را به دست آخرين پيامبرش ابلاغ نفرمايد ، زيرا نه خدا جاهل به حقايق يا ناتوان و عاجز است و نه بخيل، خدايى كه بر هر كارى و بر هر چيزى قادر است: « وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَىْء قَدِيرٌ ؛ و او بر هر كارى تواناست».
    از عطا كردن پيام بهتر و بالاتر به پيامبرش عاجز نيست و نيز خدا از هر عيب و نقصى از جمله بخل پاك و منزه است چنانكه مكرر در آيات قرآن به وسيله لغت تسبيح و مشتقاتش به پاكى او از هر عيب و نقصى اشاره شده است ، بنابراين قرآن كريم بهترين پيام و كامل ترين ره آوردِ جاودانى وبرترين نعمت الهى و سفره رحمت گسترده و واسعه حق است و كلامى برتر از آن ممكن نخواهد بود

  12. 2 کاربر از پست مفید SENATOR سپاس کرده اند .


  13. #7
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    مراتب قرآن
    قرآن كريم نظير كتاب هاى معمولى نيست كه سراسرش در اختيار خوانندگان باشد بلكه كتابى است الهى و داراى مرتبت ها و مرحله ها ، ظاهر و باطن دارد و باطنش نيز داراى بطونى است ، مرحله اعلاى آن ام الكتاب است چنانكه مى فرمايد : «وَإِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ ؛ و همانا كه آن در امّ الكتاب كه لوح محفوظ است نزد ما بلند مرتبه و حكيم است».
    اصل و ريشه و مادر آنكه عالى ترين مرحله و وجود حقيقى است نزد خدا و لدى الله است، همان مرتبه عاليه اى كه در دست فرشتگان مقرب و مورد اكرام الهى است: « بِأَيْدِى سَفَرَة * كِرَام بَرَرَة ؛ در دست سفيرانى * بزرگوار و نيكوكار» .
    و مرتبه پايين و نازل آن به دست مردم و به زبان عربى آشكار است: « إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ كه ما آن را به زبان عربى فصيح و گويا قرار داديم تا در آن تعقّل كنند».
    و در اين مرحله آن ، محتوا در قالب الفبايى در مى آيد ، شنيده مى شود ، ديده و نوشته مى شود ، تفسير و تأويل مى گردد ، تا زمينه فهم و تعقل و ترقى و تكامل انسان فراهم آيد ، در همين آيه يادآور شده كه قرآن را به صورت عربى فصيح درآورده ايم تا منشأ تعقل و فهم و انديشيدن شما باشد : «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ».



  14. کاربر روبرو از پست مفید SENATOR سپاس کرده است .


  15. #8
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    آشنايى با قرآن
    براى آشنايى اجمالى با قرآن مى توان از روزنه نام ها و صفاتى كه خداى متعال براى اين گنجينه حياتى در خود قرآن گشوده است نيم نگاهى انداخت .
    اين اوصاف به شصت عنوان بالغ مى شود و در يك نظر مى توان آنها را به ده دسته تقسيم كرد:

    اوصاف دهگانه قرآن
    1 ـ صفات كلى قرآن كه به منزله عنوان مشير يا معناى جنسى است مثل :« كتاب ، حديث ، قول » كه هيچگونه دلالتى بر اهداف نزول و ويژگيهاى قرآن ندارد.
    2 ـ اوصافى كه دلالت بر نحوه بيان قرآن دارد مثل : « عربى ، مبين ، متشابه ، مثانى ، تفصيل ، مفصل ».
    3 ـ اوصاف مدح آميزى كه اجمالا دلالت بر اهميت و وفور فايده و بركات آن دارد مثل : « عظيم ، ثقيل ، كريم ، مجيد ، مبارك ، احسن الحديث ، علىّ ، حكيم و عزيز».
    4 ـ صفت هايى كه موضع اين كتاب را نسبت به ساير كتاب هاى آسمانى بيان مى فرمايد مانند : « تصديق ، مصدق و مهيمن ».
    5 ـ عناوينى كه بر نزول آن از طرف خداى تعالى دلالت دارد مانند : « كلام الله، آيات الله، تنزيل و منزل» عنوان‌هاى حق، حق اليقين و صدق را نيز مى توان جزء اين دسته به حساب آورد و شايد ملحق به دسته ششم باشد.
    6 ـ عنوان هايى كه بر صحيح بودن محتوى و محكم و متقن بودن مضمون و روشنى مفاهيم آن دلالت دارد ، مفاهيمى كه قواى فكرى و عقلانى انسان را تغذيه مى نمايد و حق و باطل را از يكديگر جدا مى سازد مانند : « علم، برهان، تبيان، بيان، بينات، فرقان، فصل، قيم و غير ذى عوج ».
    7 ـ اوصافى كه دلالت بر نيروى انگيزنده قرآن دارد، نيرويى كه انسان را براى حركت تأمّلى به فعاليت وامى‌دارد مانند: «بشرى، بشير و نذير ».
    8 ـ اوصافى كه دلالت دارد قرآن دل را بيدار نموده و از غفلت و بى خبري خارج و براى پذيرش حق آماده مى‌سازد مثل « ذكرى، ذى الذكر، تذكر و موعظه».
    9 ـ عناوينى كه دلالت دارد قرآن امراض روحى را شفا مى دهد و موانع را برطرف مى سازد مانند: «شفا» .
    10 ـ اوصافى كه دلالت بر روشن گرى قرآن نسبت به همه مراحل كمال يا ابعاد انسان دارد يعنى هم در مرحله شناخت فكر و عقل را هدايت مى كند و بينش صحيح و يقين به انسان مى بخشد و هم به دل روشنى و آگاهى داده و آن را براى گرايش و پذيرش حق آماده مى سازد و هم روح را در سير صعودى قدم به قدم همراهى و راهنمايى مى كند تا درجات عاليه كمال را يكى پس از ديگرى طى كند و به هدف نهايى برسد: « يَهْدِى بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ ؛ خدا به وسيله آن نور و كتاب كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند به راه هاى سلامت راهنمايى مى كند» .

  16. کاربر روبرو از پست مفید SENATOR سپاس کرده است .


  17. #9
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    قرآن معرِّف مقام مقدس احديت
    اين كتاب شريف صورت احديت جمع جميع اسما و صفات و معرف مقام مقدس حق به تمام شؤون و تجليات است و به عبارت ديگر اين صحيفه نورانيه صورت « اسم اعظم » است چنانكه انسان كامل نيز صورت اسم اعظم است بلكه حقيقت اين دو در حضرت غيب يكى است و در عالم تفرقه از هم به حسب صورت متفرق گردند ولى باز به حسب معنا از هم متفرق نشوند و اين يكى از معانى« لَنْ يَفْتَرِقَا حتّى يَرِدَا عَلىَّ الحَوض » مى باشد .
    و چنانكه حق تعالى به يدى الجلال و الجمال تخمير طينت آدم اول و انسان كامل فرموده ، به يدى الجلال و الجمال تنزيل كتاب كامل و قرآن جامع نموده و شايد به همين جهت آن را قرآن نيز گويند چه كه مقام احديت جمع وحدت و كثرت است .
    و از اين جهت اين كتاب قابل نسخ و انقطاع نيست زيرا كه اسم اعظم و مظاهر او ازلى و ابدى است و تمام شرايع به همين دعوت ، به همين شريعت و ولايت محمديه است.
    آنچه صريحاً يا ظاهراً در قرآن كريم آمده در چند دسته است :
    الف : معارفى كه به اسماء و صفات الهى مربوط مى شود از قبيل : حيات، علم، قدرت، سمع، بصر، توحيد و ساير اوصاف كمالى كه به ذات خدا بستگى دارد .
    ب : معارفى كه مرتبط است به افعال الهى مانند: خلق و امر و اراده و مشيت، هدايت، قضا و قدر ، جبر و تفويض ، رضا و سخط و . . .
    ج : معارف مربوط به واسطه هاى فيضى مانند: لوح، قلم، بيت معمور و امثال آنكه واسطه فيضى بين خداى متعال و انسان ها هستند.
    د : مباحث مربوط به شناخت انسان و تبيين حقيقت وى در جهان چه انسانِ پيش از دنيا و چه انسان پس از دنيا و چه انسان در دنيا.
    و مباحثى كه در زمينه پيدايش انسان، معرفت انسان، معرفت اصول اجتماعى انسان، انسان هاى كامل و نمونه و كمال انسان به عنوان نبوت رسالت وحى، الهام، شريعت و نيز آنچه بيانگر آينده انسان يعنى برزخ و معاد است.
    و همچنين معارفى كه درباره اخلاق ، تهذيب ، تربيت و مقام هاى اولياى الهى است .
    در مجموع هر آنچه به سعادت بشر مربوط است از عقيده و اخلاق و عمل همه در قرآن بيان شده است و از آنجا كه عقيده و اصول دين زيربنا و پايه اخلاق و عمل است خداى سبحان نسبت به آن عنايت ويژه اى فرموده و مى توان گفت هيچ عقيده اى در جهان نيست كه قرآن درباره آن سخن نگفته باشد . قرآن حق را تأييد و باطل را نفى مى كند و اين امر شامل همه عقايد گذشته و آينده مى شود ، بايد همه مكتب هاى بشرى بر اين ميزان الهى عرضه شود و صحت و سقم آنها روشن گردد ، زيرا قرآن در اين باره اظهار نظر كرده است .

  18. کاربر روبرو از پست مفید SENATOR سپاس کرده است .


  19. #10
    مدیریت کل سایت
    تاریخ عضویت
    2008/04/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    11,836
    سپاس ها
    6,269
    سپاس شده 5,732 در 2,484 پست
    نوشته های وبلاگ
    16

    پیش فرض

    زمينه‌هاى راه‌يابى به قرآن
    راه يابى به باطن و اسرار اين كتاب شرايطى دارد ، بايد نردبان تقوا طى گردد تا انسان به معراج طهارت برسد زيرا ; « لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ؛ جز پاك شدگان از هر نوع آلودگى به حقايق و اسرار و لطايف آن دسترسى ندارند ».
    « رَسُولٌ مِنَ اللهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُّطَهَّرَةً ؛ آن دليل روشن فرستاده اى چون پيامبر اسلام از سوى خداست كه صحيفه هايى پاك را مى خواند ».
    گرچه تحصيل طهارت كار ساده اى نيست ولى ممكن و راهش باز است ، براى تحصيل طهارت باطنى بايد چند مرحله طى شود :

    شرائط راه يابى به قرآن
    1 ـ همه محرمات و گناهان برونى و درونى كاملا ترك شود ، يعنى درون آينه اى شود كه بتوان با آن حقايق ملكوتيه را مشاهده كرد كه اگر ذره اى از رذايل و خبائث معنوى چون حقد و حسد و حرص و بخل و كينه و ريا و غرور اعمال فاسد ظاهرى در انسان باشد مشاهده امور ملكوتيه ممكن نخواهد بود.
    2 ـ انجام همه فرايض و واجبات قلبيه و قالبيه و بدنيه و ماليه و حقوقيه است.
    3 ـ اتصال به ولايت اهل بيت (عليهم السلام) و عشقورزى به آنان و پيروى و اطاعت از دستورات حيات بخش آن بزرگواران.
    4 ـ مداومت بر عمل صالح و اخلاق حسنه و حفظ و رعايت تقوا در همه امور و شؤون زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى.



    منبع: كتاب جاوه‌هاي رحمت الهي



  20. کاربر روبرو از پست مفید SENATOR سپاس کرده است .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •