نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: دشمن شناسي ، بررسي نقاظ ضعف دشمن

  1. #1

    Thumb دشمن شناسي ، بررسي نقاظ ضعف دشمن

    دشمن شناسى

    دشمن در لغت به معنى (بدنفس ) و(زشت طبع ) و در اصطلاح ، آن است كه نسبت به كسى گروه يا كشورى بدخواه ، كينه جو و يا در جنگ و ستيز باشد.
    براى تصميم گيرى و چگونگى واكنش در برابر دشمن بايد ابتدا او راشناخت به اهدافش پى بـرد و روش هـاى او را در ضـربـه زدن و رسـيـدن به اهدافش بازشناخت همچنان كه بايد نقاط ضـعـف و قـوت او را مـورد مـطـالعـه قـرار داد. بـه مجموع اين كارها دشمن شناسى گويند. اگر شـنـاسـايـى دشـمـن خـوب انـجـام نـگـيـرد آثـار مـنـفـى آن در مراحل تصميم گيرى و برخورد، خود را نشان مى دهد.

    امام خمينى (ره ) ضمن تاءييد دشمن شناسى ، به عنوان يك وظيفه مستمر مى فرمايد:
    برنامه ملت ما، برنامه قليل المدت ، اين است كه دشمن را شناختيد و از ميدان به در كرديد، حالا هـم دشـمـن را بـشـنـاسـيـد و از ميدان ردش كنيد. دشمن ما فقط محمدرضا نبود، هر كس مسيرش مسير اسلام نباشد، دشمن ما است .

    ايشان در مناسبت ديگرى در معرفى دشمنان چنين مى فرمايد:
    همه آن اشخاصى كه بر خلافِ مسيرِ ملت ما هستند، بر خلاف مسير قرآن و اسلام هستند، بر خلاف مـسـيـر پـيـغـمـبـر(ص ) و ائمـه اطـهـار: هـسـتـنـد، اين ها دارند با هم مجتمع مى شوند و توطئه مى كنند.
    بـديـهى است براى برنامه ريزى و تعيين و تدوين سياست دفاعى در جهت صيانت از كيان نظام اسـلامـى ، شـنـاسـايـى دشمن و تهديدهايى كه از ناحيه او موجوديت ملّى و دينى ما را تهديد مى كند، امرى واجب است

  2. #2

    Thumb

    اقسام دشمنان
    با توجه به ديدگاه هاى امام راحل ، مى توان در يك تقسيم بندى كلى ، دشمنان نظام اسلامى را به دو قسم دشمنان داخلى و دشمنان خارجى تقسيم كرد

    دشمنان داخلى
    از مـنـظـر امام خمينى (ره ) دشمن براى شكست نظام نوپاى اسلامى ، به ترفندهاى مختلفى دست زده است . از جمله اين ترفندها، سوء استفاده از نيروهاى داخلى است كه آگاهانه يا ناآگاهانه در مـسـيـر اهداف دشمنان قرار گرفته ، به نظام اسلامى خيانت مى كنند. امام امت در يكى از بيانات خـويـش ضـمـن تـاءيـيـد وجـود دشـمـنـان داخـلى بـر تـثـبـيـت نـظـام در مقابل ترفندهاى گوناگون دشمن تاءكيد ورزيده ، مى فرمايد:
    دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج بايد بدانند كه جمهورى اسلامى به كورى چشم ابرقدرت ها و به كورى چشم امثال منافقين و مخالفينِ با جمهورى اسلامى ، تثبيت شده است .

    اسـتـانـسـفـليـد تـرنر،رئيس سازمان سيا در زمان جيمى كارتر، در كتابى تحت عـنـوان (SecrecyandDemocracy) پرده از عمليات هاى پنهانى سازمان مخوف امنيتى سيا بـرمـى دارد.
    وى ضمن اعتراف به تاءثيرگذارى به روند حوادث در يك كشور خارجى ، بدون آن كه جاى پايى بماند، مى گويد: در دو دهه 1950 و 1960 سازمان سيا، با موافقت كنگره ، يـك سـوم كـشورهاى جهان را تحت پوششِ عمليات پنهانىِ خويش قرار داده بود كه يكى از روش هـاى فـعـّالِ سـازمان ، عوامل داخلى بوده است . او اضافه مى كند: احزاب سياسى ، اتحاديه هاى كـارگـرى ، گـروه هـاى دانشجويى و سازمان هاى فرهنگى و مطبوعاتى با دريافت كمك مالى ، بـدون آن كـه بـدانـنـد از كـجـا تـغـذيـه مـى شـونـد، مـورد بهره بردارى سازمان سيا قرار مى گرفتند.
    پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى نيز خشم دشمنان را برانگيخت و روند تكاملى آن ، بر كينه ديرينه آنـان افـزود؛ از ايـن رو طـرح مقابله با نظام اسلامى و براندازى آن ابعاد گسترده ترى يافت كه برجسته ترين آن را مى توان ، فعّال شدنِ عوامل داخلىِ دشمن برشمرد.
    تـرغـيـب گـروهـك هـاى وابـسـتـه (از جـمـله مـنـافـقـيـن ) و كـسـانـى كـه بـا نـظـام اسلامى از روز اول سـر سـازش نـداشـتـنـد بـر مـقـابـله بـا نظام از طريق جنگ مسلحانه ، ترور و توطئه ، نيز تـشويق ضد انقلاب ، سلطنت طلب ها و حاميان رژيم سابق و كلا كسانى كه به دليلِ تحقق نظام اسـلامـى ، خـسـارت فـراوانى را متحمل شده بودند، بر مقابله با نظام ، بخشى از راه كارهايى بـود كـه بـيـگـانـگـان بـراى عـوامـل داخـلى خـود طـرح ريـزى كـرده بـودنـد. هـمـچـنـيـن فـعـّال شـدن افـرادى كه امام از آن ها به عنوان (متحجّرين ) ياد مى كند، در همين راستا و در جهت اهداف بيگانگان تبلور پيدا مى كند.

    امام در خصوص متحجّرين مى فرمايد:
    امروز عده اى با ژست تقدس مابى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب مى زنند كه گويى وظيفه اى غـيـر از ايـن نـدارنـد! خـطـر تـحجّرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزه هاى علميه كم نيست . طـلاب عـزيـز لحـظـه اى از فـكـر ايـن مـارهـاى خـوش ‍ خـط و خـال كـوتـاهـى نـكـنـنـد ايـن هـا مـروج اسـلام آمـريـكـايـى انـد و دشـمـن رسـول اللّه ! در شـروع مبارزات اسلامى اگر مى خواستى بگويى شاه خائن است ، بلافاصله جواب مى شنيدى كه شاه شيعه است ! عده اى مقدس نماى واپس گرا همه چيز را حرام مى دانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. در مدرسه فيضيه فرزند خرد سالم ، مـرحـوم مـصـطـفى ، از كوزه اى آب نوشيد كوزه را آب كشيدند چرا كه من فلسفه مى گفتم ! خون دلى كـه پـدر پـيـرتـان از ايـن دسته متحجّر خورده است هرگز از فشارها و سختى هاى ديگران نـخـورده اسـت ... تـرديـدى ندارم اگر همين روند ادامه مى يافت وضع روحانيت و حوزه ها، وضع كليساهاى قرون وسطى مى شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزه ها را حفظ نمود.

    امـّا امـام خـمـيـنـى (ره ) هـوشـيـارانـه تـوجـّه مـلت را نـسـبـت بـه عوامل داخلى دشمن جلب نمود:
    توجه داشته باشيد كه شياطين در بين همه طبقات منتشر شده اند كه براى ارباب هاى خود راهى بـاز كـنـند. اين ها مى خواهند همان بساط را رواج بدهند، شما توجه داشته باشيد كه آن ها را در بـين خودتان راه ندهيد، دفع كنيد آنان را... اين ها دست نشاندگان آمريكا هستند و اين ها هستند كه مى خواهند باز ما را به آن اختناق و به آن وابستگى برگردانند.
    و در فراز ديگرى ، مى فرمايد:
    آن هـا هـمـيشه روى نقشه ، حساب مى كنند و اين طور كارها را مى كنند. قضيه دخالت نظامى اصلا مـطـرح نـيـسـت ، دخالت هاى توطئه گرىِ اين طورى ، يعنى از قواى خود ما استفاده مى كنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى كنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مى كنند، يك نفر سرباز آمـريـكـايى نمى آيد آن جا يك كارى بكند. آن ها با شيطنت استفاده مى كنند از خود افرادى كه يا وابسته هستند به آن ها يا اعوجاج دارند.

    دشمنان خارجى
    در راءس غارتگرانى كه از انقلاب اسلامى ايران ضربه خوردند، دولت متجاوز آمريكا بود، از ايـن رو بـا هـم پـيمانان خود و با نقشه هاى متعدد در صدد جلوگيرى از پيشرفت نظام اسلامى و براندازى آن برآمد.
    ادعـاهـاى صريح سردمداران آمريكا مبنى بر براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران گواه روشن بر اين مدعا است . طراحى كودتاى نوژه ، حمله به طبس ، تحريم اقتصادى ، جنگ تحميلى ، حمايت از گـروهـك هـاى ضـد انقلاب و... بخشى از اين توطئه ها به شمار مى رود كه توسط آمريكا و با كمك ساير ابرقدرت ها و بيگانگان شكل گرفت .

    امام خمينى (ره ) در خصوص دشمنى آمريكا و استمرار آن مى فرمايد:
    آمريكا از آن قدمِ اول با وضع ما مخالف بود؛ تا توانست براى حفظ شاه فعاليّت كرد، دست و پـا كـرد، بـراى مـن پيام فرستاد و بعد از اين كه شاه بيرون رفت و بختيار آمد، باز كوشش و تـعـقـيـب كـرد كـه بـخـتـيـار بـاقـى بـاشـد. بـعـد از ايـن كـه بـخـتـيـار رفـت ايـن هـا مـشـغـول شـدنـد بـراى ايـن كـه نـهـضـت مـا بـه ثـمـر نـرسـد و قـدم بـه قـدم دنـبـال كـردنـد، آن هـايـى كه دنبال او بودند، از عُمّال آمريكا بودند، از ريشه هاى فاسد رژيم سـابـق بـودنـد، غائله به پا كردند كه از اول ، رفراندوم براى جمهورى اسلامى نشود و بعد كـه در ايـن قـدم شكست خوردند قدم دوم پيش آمد و براى انتخابات مجلس خبرگان باز كارشكنى كـردنـد، عـُمّال خبيث آمريكا كه در آن قضيه هم شكست خوردند راجع به رفراندوم قانون اساسى مـشـغول شدند به كارشكنى ، صندوق ها را شكستند، مردم را از راءى دادن باز داشتند. ولى مردم ايـران بـحـمـداللّه در ايـن قـدم فـاتـح شدند و راءى قريبِ صد در صد به اين قانون اساسى دادند... مع ذالك آمريكا از پا ننشسته و غائله ها به پا مى كند.
    گرچه آمريكا، دشمن اصلى نظام اسلامى به شمار مى رود، ولى در امر مبارزه با انقلاب و نظام اسـلامـى و پـيـش گـيـرى از بـه ثـمـر نـشـسـتن آن ، دولت هاى ديگرى هم سهيم بودند. اقدامات جـاسوسى شوروى در ايران ، همكارى برخى از كشورهاى اروپايى به ويژه دولت انگليس با آمـريـكـا در مـقابله با ايران و مواضع غير منطقى برخى از دولت هاى همسايه ، گوياى دشمنى اين كشورها با ايران مى باشد.

  3. #3

    Thumb

    علل دشمنى

    توجه به علل دشمنى بيگانگان ، كمك بسزايى در شناسايى آنها خواهد داشت

    گسترش اسلام در دنيا و به خطر افتادن منافع استعمارگران
    گـاه امـام خـمـينى (ره ) يكى از علل اصلى دشمنى اجانب ، هماناگسترش اسلامِ ناب در بين كـشورهاى جهان مى باشد، چرا كه آن ها پى برده بودند كه اگر اسلام و احكام اسلامى در ميان مـسـلمـانان جايگاه واقعى خود را پيدا كند و به ديگر كشورها برسد، منافع آنها به خطر خواهد افـتـاد. لذا از روز اول بـنـاى مـقـابـله و مـخـالفـت بـا اسلام و نظام اسلامى را گذاردند.
    امام مى فرمودند
    امـروز هـمه گروه هايى كه در خارج هستند چه تبليغات راديو و تلويزيون شان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند، با اسلام معارضه مى كنند.
    آن ها خوف اين را دارند كه اسلام آن طور كه هست گسترش پيدا كند و به همه كشورهاى اسلام و بـه هـمـه مـسـتـضـعـفـيـن جـهـان پـرتـو افـكـنـد. آن هـا خـوف ايـن را دارنـد، لهـذا از اسـلام مـى ترسند.
    در واقـع امـام امـت بـه ايـن نكته واقف بود كه دشمن ، گسترش اسلام را مساوى با نابودى خود و منافعش مى دانست . بدين جهت مى فرمود:
    نـقـشـه هـاى حـسـاب شـده در كـار اسـت بـراى شـكـسـتـن اسـلام ، مـقـصـد اصيل اين است كه اين ها چون از اسلام سيلى خوردند... لهذا [ براى آنان ] دشمن اصلى اسلام است .
    آنچه كه سدّ بزرگ است از براى منافع آنها، و تشخيص دادند، همان اسلام است كه نمى گذارد اجانب استفاده خودشان را بكنند.
    از ديـد امـام راحـل ، آشـنايى ملت ها با اصول مقدسه اسلام منتهى به قطعِ دستِ دشمنان از منافع ملت ها و كشورهاى استعمار شده مى باشد
    عـوامـل و ايـادى اسـتـعـمـار كـه مـى دانـنـد بـا آشـنـايـى مـلت هـا (بـه خـصـوص نـسـلِ جـوانـِ تـحـصـيـل كـرده ) بـه اصـول مقدسه اسلام ، سقوط و نابودى استعمارگران و قطع دستشان از مـنـافـع مـلت ها و كشورهاى استعمار شده قطعى خواهد بود، به كارشكنى پرداخته و مى كوشند كه با سم پاشى ها و مشوب ساختن اذهان و افكار جوانان از جلوه گر شدن چهره تابناك اسلام جلوگيرى نمايند.
    گفتنى است ، اسلامى را كه امام مطرح مى نمود، اسلام ناب محمدى (ص ) بود
    اسـلامـى كه غرب و در راءس آن ، آمريكاى جهانخوار و شرق ، در راءس آن شوروىِ جنايت كار را به خاك مذلت نشاند اسلام ناب بود، اسلامى كه پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومين و فقراى جـهـان انـد و دشـمـنـان آن مـلحـدان و كـافـران و سـرمـايـه داران و پـول پـرسـتـان انـد، اسـلامـى اسـت كـه طـرفـداران واقـعـى آن هـمـيـشـه از مال و قدرت بى بهره بوده اند و دشمنان حقيقى آن زراندوزان حيله گر و قدرتمندان بازيگر و مقدس نمايان بى هنرند.
    مقام معظم رهبرى نيز در اين باره مى فرمايد
    دو چـيز به نام اسلام است كه شايد بعضى از ظواهر اين دو باهم شباهت داشته باشد، امّا روح و لُبّ و جهت گيرى اين دو چيز يكسان نيست . اسلام حقيقى ، اسلام قرآنى و اسلام ناب محمدى 9، آن اسـلامـى اسـت كـه پيروان خود را به وضع جديدى از زندگى دعوت مى كند و در خدمت صاحبان قـدرت و رؤ ساى شرق و غرب قرار نمى گيرد. يك اسلام هم ، همان اسلامى است كه اسم اسلام و ظـواهـر اسـلام را دارد، امـا بـه آسانى در خدمت آمريكا و غرب و شرق قرار مى گيرد؛ مثلِ اسلامِ هـمـيـن قـلدرهايى كه در بعضى از كشورهاى اسلامى ، مسلط هستند. آنها هم از اسلام دَم مى زنند اما اسـلام بـراى آنـان يـك دكـان و وسـيـله حيات و يك وسيله قدرت است والاّ اسلام ، اگر همان اسلام قـرآنـى بـاشـد تسلط آمريكا بر سرنوشت مسلمين و يا بر مخازن نفتى مسلمين را صريحا رد مى كند.
    چـطور ممكن است كسى هم مسلمان باشد و هم مطيع و منقاد آمريكا؟!... هم مسلمان باشد و هم در راءس قـدرت ظـالمـانـه اى قـرار بـگـيـرد؟! آنـچـه امـروز در دل هـا و در جـوامـع بـشـرى در حال نفوذ است ، اسلام حقيقى و اسلام ناب و اسلام سازش ناپذير اسـت . ايـن يـك حـقـيـقـتى است كه امروز اسلام در حال پيشروى است و اين يكى از معجزات اسلام و قـرآن اسـت ، زيـرا آن قـدر كـه عـليـه اسـلام بـه خـصـوص در طـول ده سـال گـذشـتـه تبليغ شده و پول خرج كردند شايد عليه هيچ فكر و عقيده ديگرى در طول مدت مشابه ، اين همه تبليغِ ضديّت و خصومت انجام نگرفته است .
    نفى سلطه سياسى ، اقتصادى ، نظامى و فرهنگى دشمنان
    پـيـروزى شـكـوهـمـنـد انـقـلاب اسـلامـى بـه رهـبـرى امـام راحـل (ره )دسـتاوردهاى فراوانى به همراه داشت كه از جمله آنها نفى سلطه سياسى ، اقتصادى ، نظامى و فرهنگى بيگانگان بود كه به شرح آنها مى پردازيم .
    نفى سلطه سياسى : سرنگونى رژيم پهلوى كه همه قدرت هاى ستمگر جهانى در دفاع از آن مـصـمـّم بـودنـد، و حـاكـميت اسلام و قوانينِ اسلامى از بزرگ ترين دستاوردهاى سياسى انقلاب مـحـسـوب مـى شـود. شـعـار نـه شـرقـى ، نـه غـربـى كـه بـه فـرمـوده امـام راحـل (ره ) تـرسـيـم كـنـنـده سياست واقعى نظام بود، با قرار گرفتن در قانون اساسى ، خط بطلان بر سلطه سياسى بيگانگان كشيد. در قانون اساسى آمده است
    سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران ، بر اساس نفى هرگونه سلطه جويى و سلطه پذيرى ، حـفـظ اسـتـقـلالِ هـمـه جـانبه و تماميت ارضى كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در بـرابـر قـدرت هـاى سـلطـه گـر و روابـط صـلح آمـيـز متقابل با دُوَل غير محارب استوار است .
    قطع رابطه با رژيم صهيونيستى ، تسخير لانه جاسوسى آمريكا و... نويدبخشِ رفعِ سلطه بـيـگـانـگان بود. به همين دليل ، دشمن براى حفظ سلطه سياسى و تداوم دشمنى خود، توطئه چـيـنـى را آغـاز نـمـود. كـه بـه عـنـايـات الهـى و رهـبـرى هـاى امـام راحـل تـمام نقشه هاى آنان از بين رفت . بى گمان ، دشمنى كه همه منافع را از دست بدهد، آرام نمى نشيند. و هر روز دست به توطئه جديدى مى زند.
    امام خمينى (ره ) دليل مخالفت دشمنان را چنين بيان مى دارند
    مـلت مـا بـايـد ايـن را هـمـيـشـه تـوجـه داشـتـه بـاشـنـد كـه شـمـا در مـقـابـل هـمه قدرت ها ايستاديد. تمام قدرت ها و... و تمام وابستگان آن ها، امروز با اين جمهورى اسلامى به اعتبار اين كه برنامه اين جمهورى اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه ظلم ها، سـتـم هـا، تـعـدّى هـا و چـپـاول هـا آمـده اسـت ، تـمـام ايـن هـا بـا مـلت مـا مـخـالفـنـد و شـمـا در مـقـابـل هـمـه آنـهـا ايـسـتـاديـد و مـشـت خـودتـان را گـره كـرديـد و از اوّل گفتيد: نه شرقى ، نه غربى !
    الان دشمنى ها براى اين است كه ما براى اسلام كار مى كنيم .
    و اسـلام يـك خـار بـزرگـى شـده اسـت در چـشـم اشـخـاصـى كـه از اوّل نـمـى تـوانـسـتند اسلام را ببينند... آن هايى كه نمى توانند بشنوند اسمِ اسلام را؛ حالا مى بـيـنـنـد كه اسلام پيش آمده است و ان شاءاللّه با محتواى خودش تحقق پيدا مى كند. آن ها را خوف برداشته است كه اگر اين حقيقت تحقّق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد.
    سرانجام آن كه امام بر اين باور است كه
    (با سلطه خارجى همه چيز از ميان خواهد رفت .)به اعتقاد امام (ره ) خوشبختى و سعادت راستين آن گاه حاصل مى شود كه سلطه استعمارگران شرق و غرب ، به ويژه آمريكاى جهانخوار از سر مسلمانان برداشته شود.
    نـفـى سـلطـه اقـتـصـادى : نظام اسلامى با بسيارى از وابستگى هاى اقتصادى از جمله : صنايع مونتاژ، مصرف زدگى ، وابستگى انحصارى به نفت ، برقرارى جشن هاى تجمّلى و دربارى و ريـخـت و پاش هاى غير اخلاقى مخالفت نمود و زمينه سلطه اقتصادى بيگانگان را از بين برد و عـزم دشـمـن را در دشـمـنى خود در جهت اعاده سلطه اقتصادى دو چندان نمود. در ايران اسلامى ، با وجود جنگ تحميلى و خسارت هاى ناشى از آن كه يكى از توطئه هاى دشمن براى ايجادِ وابستگى هـاى مـخـتـلف و حـفـظ سـلطـه اقـتـصـادى بـود ـ دوره بـازسـازى و اجـراى طـرح هـاى اوّل ، دوّم و سـوّمِ تـوسـعـه اقـتـصـادى كـشـور، ايـجـاد صـنـايع مادر و ساخت سدّها، حركت در جهت خـودكفايى كشاورزى و... همه نويد رهايى از سلطه اقتصادى دشمنان به خصوص آمريكا را مى داد.
    دربـاره مـنـابـع اقـتـصـادى ، امـام بـر ايـن بـاور بـود كـه بـيـگـانـگـان بـراى چپاول مستضعفان دست در دست يكديگر داده اند؛ چنان كه مى فرمايد:
    قـدرت هـاى شـيـطـانـى در سطح جهانى ، براى غارت ملّت ضعيف دست در دست يكديگر گذاشته اند.
    ايشان معتقد بودند كه كشورهاى مسلمان بايد از امكانات خود، از جمله نيروى انسانى و مخازن نفت ، براى زدودن سلطه اقتصادى دشمن سود جويند.
    (در شـرق چـون مـخـازن زيـاد اسـت ، مـخـازن نـفـت در شـرق هـسـت ، مثل كويت ، حجاز، ايران . در اين جا، اين طور مخازن است . آن خارجى ها تمام چشمشان به مخازن ما دوخـتـه شـده اسـت .) (مـسلمين قريب يك ميليارد جمعيت دارند و مخازن بزرگ هم در اختيار آن هاست .)((اگر ممالك اسلامى با جمعيتى كه [يك ميليارد] تقربيا هست ، و مخازن بزرگى كه دارند اين ها، اگر چنان چه به يك نحو، اتّحادى با هم پيدا كنند، بزرگ ترين قدرت هستند.)
    امام خمينى (ره ) رهايى از وابستگى فكرى را شرط رهايى از وابستگى اقتصادى مى دانست و مى فرمود
    اسـلام وابـسـتـگى شما را و خودمان را به ديگران منكر است ، مى گويد: نبايد صنعت ما وابسته بـاشـد، نـبـايـد زراعت ما وابسته باشد، نبايد ادارات ما وابسته باشد، نبايد اقتصاد ما وابسته بـاشـد، نـبايد فرهنگ ما وابسته به غير باشد، نبايد مستشارها بيايند ما را اداره كنند، خودمان ، خودمان را اداره مى كنيم . نبايد نظام ما را مستشارهاى آمريكايى بيايند درست بكنند؛ آن ها كه نمى خـواهـند درست كنند، آن ها مى خواهند خراب كنند. مستشارهاى آمريكايى نمى خواهند كه ما را تعليم بـدهـنـد، مـى خـواهـند نگذارند ما تعليم بگيريم . ما را متوقف كنند. نمى گذارند، دانشگاه هاى ما درسـت ، طورى كه بايد، اداره شود، دانشگاه وابسته است ، دانشگاه وقتى وابسته شد، بايد تا آخـر هـمـيـن بـاشـد كه هِىْ دستش دراز باشد. وابستگى فكرى را بيرون بياوريم ، خودمان را از وابـسـتـگى فكرى بيرون بياوريم ، كه فكرهايمان اين نباشد كه ما چيزى خودمان نداريم ، هر چه هست آنجاست .
    نـفى سلطه نظامى : تحولات سياسى قبل از انقلاب به گونه اى پيش ‍ مى رفت كه زمينه نفوذ فـراگـيـر آمـريـكـا را در عرصه نظامى بيشتر مى نمود. حضور روزافزون مستشاران نظامى در ايران گواه خوبى بر اين مدعا بود. اين حضور گسترده نظاميان در راستاى حفظ منافع آمريكا، صورت مى گرفت هر گونه آزادى عمل را از ارتش سلب مى كرد. امام در اين رابطه مى فرمود
    بـيـش از چـهـل هـزار مـسـتـشـار نـظـامـى آمـريـكـايـى را بـر مـا تـحـمـيـل كـرده انـد. عـلاوه بـر ايـن كـه در هـر سـال بـابـت حـقـوق آنـان هـزيـنـه اى كـمـرشـكـن تـحـمـيـل مـى شـود، تـمـام اوضـاع كـشـور را بـراى حـفـظ مـنـافـع آمـريـكـا كنترل كرده و قدرت هرگونه آزادى عمل را از ارتش ايران سلب كرده اند.
    همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى آمريكاييان از ايران خارج شدند و سلطه نظامى آنان خاتمه پـيـدا كـرد. امّا آنان براى اعاده سلطه خود تلاش هاى فراوان كردند و به اقدامات مختلفى دست زدند. امام در اين مورد مى فرمايد:
    تحميل بيش از چهل هزار مستشار نظامى با هزينه هاى سرسام آور، گذشته از اين كه ارتش ما را از حـيثيت انداخته ، تمامى تعهدات كشور را به دست آنان سپرد... ايران را پايگاه نظامى آمريكا كـرد و با پول همين ملت ، شاه را ماءمور و ژاندارم منطقه در خليج فارس كرد. اين ها همه بخشى از ظـلم هـايـى است كه آمريكا به ملت ما كرد، بنابراين چرا واشنگتن بر ضد انقلاب ملت ايران فعاليت نكند؟
    تحميل جنگ توسط عُمّال اجانب از جمله نقشه هاى دشمن در جهت اعاده سلطه بود، امام خمينى (ره ) در اين باره مى فرمايد:
    قـدرت هـاى بـزرگ كـه دسـتشان از مخازن بزرگ ايران كوتاه شد و سلطه و قدرتشان با همت مـلت ايـران و قواى مسلح آن قطع گرديد، اكنون به دست و پا افتادند تا با جنگ افروزى بين برادران سلطه خود را اعاده دهند و چپاولگرى را از سر گيرند.
    نـفى سلطه فرهنگى : از آن جا كه انقلاب اسلامى ، انقلابى فرهنگى بود و فرهنگ دينى ـ ملّى را بر اساس آرمان ها و ارزش هاى اسلامى برپا كرد، دشمنان را در جهت مسخ فرهنگ دينى و ملّى و اعاده سلطه فرهنگى خود برانگيخت . از سياست هايى كه دشمن براى مسخ فرهنگ دينى ملت ما به كار گرفت ، سياستِ نفوذ و استحاله فرهنگى بود.
    از ديـدگـاه امـام خـمـيـنـى (ره ) فـرهـنـگ اسـلامـى ، هـويـت و مـوجـوديـّت جـامـعـه مـا را تشكيل مى دهد و انحرافِ فرهنگى ، موجب انحرافِ ابعاد ديگر جامعه خواهد شد كه نتيجه آن سلطه فرهنگى بيگانگان را به همراه خواهد داشت .
    بى شك ، بالاترين و والاترين عنصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جـامـعـه اسـت . اسـاسـا فـرهـنـگ هـر جـامـعـه هـويـت و مـوجـوديـت آن جـامـعـه را تـشـكـيـل مـى دهـد و بـا انـحـراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى ، سياسى ، صنعتى و نظامى ، قدرتمند و قوى باشد، پوچ و پوك و ميان تهى است . اگر فرهنگ جامعه اى وابسته و مـرتـزق از فـرهـنـگ مخالف باشد ناچار ديگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرايش پيدا مى كند و بالاخره در آن مستهلك مى شود و موجوديت خود را در تمام ابعاد از دست مى دهد.
    اسـتـقـلال و مـوجـوديـت هـر جـامعه از استقلال فرهنگ آن نشاءت مى گيرد و ساده انديشى است كه گمان شود با وابستگى فرهنگى استقلال در ابعاد ديگر، يا يكى از آن ها امكان پذير است .
    بى جهت و من باب اتفاق نيست كه هدف اصلى استعمارگران كه در راءس تمام اهداف آنان است ، هجوم به فرهنگ جوامع زير سلطه است .
    امـام خـمـيـنـى (ره ) مـعـتـقد است كه خودباورى در استقلالِ فرهنگى و مقابله با فرهنگ بيگانه از جايگاه خاصى برخوردار است .
    مى فرماي
    بايد شرق سرِ پاى خودش بايستد و خودش را بيابد، تبليغات زياد، اسباب اين شده است كه شـرق ، خـودش را گـم كرده است ما خودمان را گم كرده ايم . هر چيز صحبت مى شود، مى گويد. بايد شما ببينيد اسم هايى كه در اين جا متعارف بود، داروخانه اسمش اروپايى باشد، خيابان هـم بـايـد اسـم يـكـى از اروپـايـى هـا يا آمريكايى ها باشد، هر جا مى رفتى بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مى كردند همين طور، خود ايران جنس مى بافت ، بايد اين كنارش خط انگليسى بـاشـد، يـا خـط لاتين باشد و بگويند از انگلستان آمده است اين ... . گم كرده ايم ما خودمان را، بايد پيدا كنيم خودمان را، بايد از همه خيابان ها، از همه اين داروخانه ها، از همه اين مؤ سسات ، ايـن اَسـماءِ نحس خارجى ها زدوده شود، تا اين كه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم .
    ايـنـجا فرهنگ دارد. شرق فرهنگ غنى دارد. كسى كه فرهنگ غنى دارد، چرا برود سراغ ديگران و از ديـگـران بـخـواهـد فـرهـنگ را بگيرد؟... گم كرده ايم ما خودمان را، بايد از اين غرب زدگى بـيـرون بـرويـم ، خـيـال نـكـنـيـم . هـمـه چـيـز آن جاست و ما هيچ نداريم ! خير ما همه چيز داريم و فرهنگمان ، فرهنگ غنى است . بايد پيدايش كنيم اين فرهنگ را.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •