-
مدیریت کل سایت
نگاهي به برنامههاي هستهاي رژيم صهيونيستي
تفكر رژيم صهيونيستي در خصوص امنيت ملي با اين مفروض آغاز ميگردد كه اين رژيم درگير نبرد براي بقاست. بدين منظور مقامات اسرائيلي با توجه به چنين بهانهاي در صدد توليد و انباشت بيرويه جنگافزارهاي نظامي اعم از متعارف و نامتعارف برآمده و موضوع امنيت ملي به نوعي مبدل به دستمايهاي جهت پيشبرد سياستهاي ميليتاريستي رژيم صهيونيستي در خاورميانه گرديده است. اين مسئله در كنار مخاطرهآميز بودن فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران براي صلح و امنيت بينالمللي، بارز ميشود. جمهوري اسلامي در حالي از سوي سازمان بينالمللي انرژي اتمي تحت فشار قرار ميگيرد كه دو كشور هند و پاكستان علناً در حال آزمايش موشكهاي هستهاي خود هستند و نيز اسرائيل، كه از ديرباز تهديد كننده عمده صلح و امنيت در منطقه خاورميانه بوده است. حمله به كانال سوئز در سال 1956، سياستهاي مخاصمه آميز خانم گلدماير در 1981 و بسترسازي جهت آغاز جنگ با دولت مصر،[1] حمله به پايگاه ازيراك عراق در سال 1981 و دامن زدن به تنشهاي موجود موجود ميان هند و پاكستان، جملگي گوشههايي از تاريخچه اقدامات جنگ طلبانه رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه بوده است.
اگر بخواهيم استراتژي سياسي ـ نظامي دولت تلآويو را از بدو تاسيس دولت يهودي تا كنون مورد ارزيابي قرار دهيم، در وهله نخست با دو فاكتور اساسي روبه رو خواهيم شد: فاكتور اول عبارت است از عدم پايبندي به قطعنامههاي سازمان ملل متحد و فاكتور دوم، نظاميگرايي و تلاش براي كسب و حفظ تفوق نظامي همه جانبه در منطقه.[2]
فاكتورهاي موثر بر استراتژي نظامي رژيم صهيونيستي
مقامات اسرائيلي بر اين باورند كه اين رژيم به دليل عدم برخورداري از عمق استراتژيك و نيروي انساني كافي، ناگزير از دنبال كردن سياستهاي نظاميگرايانه در منطقه خاورميانه است. در واقع ميتوان گفت كه يكي از دلايل عمده روي آوردن دولت اسرائيل به برنامههاي گسترده نظامي، اين است كه بسياري از نخبگان سياسي اين كشور را نظاميان حرفهاي تشكيل دادهاند. از سال 1967 به بعد تعداد قابل ملاحظهاي از اعضاي كابينه و نمايندگان پارلمان (Knesset) را نظاميان تشكيل دادهاند.[3] طي اين سالها افرادي چون موشه دايان، ازر وايزمن، آريل شارون و اسحاق رابين به چهرههاي سرشناس دو تصميمسازي دولت اسرائيل مبدل شدند. از منظر نظاميان دولت يهود، عدم توازن ميان موقعيت جغرافيايي اسرائيل و همسايگان عربش، تاثير مستقيمي بر افزايش نقش نيروهاي نظامي در اين كشور بر جاي گذاشته است. مساحت اسرائيل بدون احتساب نوار غزه، حدود 20322 كيلومتر مربع است.[4] از اين رو به علت مساحت، اسرائيل فاقد عمق استراتژيك ميباشد. به عنوان مثال تمامي فرودگاههاي اسرائيل در فاصله 3 تا 5 دقيقهاي سوريه قرار دارد.
مسألهي تهديد امنيت چنان در اسرائيل پررنگ جلوه كرده است كه موشه دايان، وزير دفاع پيشين اسرائيل طي سخناني اعلام كرده بود: «اسرائيل سياست خارجي ندارد، آنچه وجود دارد، صرفاً يك سياست دفاعي است».[5] نكته ديگري كه سببساز تشديد نگراني اسرائيل شده است، جمعيت اندك اين كشور در مقايسه با جمعيت همسايگانش ميباشد. جمعيت اسرائيل در 1996 چيزي معادل 5 ميليون و 813 هزار نفر برآورد شده است. در حال حاضر طبق پيشبينيهاي بعمل آمده جمعيت اين كشور حدود 8 ميليون نفر است،[6] كه اين تعداد در برابر جمعيت كشورهاي عربي بسيار ناچيز است.
يكي از اصول بنيادين استراتژي نظامي اسرائيل، استراتژي جنگ پيشدستانه است، كه بر مبناي آن استراتژيهاي يهودي معتقدند ارتش اسرائيل با در دست گرفتن ابتكار جنگ و تهاجم بر دشمن، بايستي تمام جنگها را در خارج از مرزهاي خود به انجام رساند. به عنوان مثال، به زعم مقامات اسرائيلي هر گونه تحرك عمده سربازان مصري به داخل صحراي سينا، دليلي بر آغاز جنگ تلقي ميشود.[7] به طور كلي ميتوان اصول اساسي دكترين امنيتي اسرائيل را به شرح زير تعيين نمود:
چشماندازي بر توانمنديهاي نظامي اسرائيل
اسرائيل به عنوان تنها كشوري كه در منطقه خاورميانه از توانمنديهاي اتمي برخوردار است، به نوعي مسبب اصلي به راه افتادن مسابقه تسليحاتي در منطقه به شمار ميرود. در سپتامبر سال 1986 ميلادي، مورد خاي وانونو، تكنسين سايت اتمي ديمونا براي روزنامه ساندي تايمز فاش كرد كه طبق برنامه نظامي هستهاي كه در اين مكان در حال اجراست، حدود 200 كلاهك هستهاي توليد شده است.[9] بر اساس تخمين بولتن دانشمندان هستهاي، اسرائيل از لحاظ ذخاير كلاهك هستهاي در جهان رتبه پنجم را داراست كه اين تعداد بيشتر از ذخاير انگلستان كه داراي 185 كلاهك هستهاي است، ميباشد.[10]
آغاز فعاليتهاي اسرائيل در بخش تسليحات نظامي به اواخر دهه 40 ميلادي باز ميگردد. در اين مقطع شاهد گسترش چندين كارخانه نظامي تحت نظارت وزارت دفاع اسرائيل به رياست بن گوريون و ارتش اين كشور هستيم. در دهه 50 مقامات اسرائيلي موفق به توليد و مونتاژ يك سري جنگ افزارهاي نظامي در داخل خاك اسرائيل گرديدند:
به دنبال برنامهريزيهاي فشرده و گسترده اسرائيل در بخش نظامي، ديري نگذشت كه اين كشور در سال 1973 توانست اولين مدل هواپيماي جنگنده كفير (Kafir) را به بازارهاي خارجي عرضه كند.[12]
در همين راستا طي سالهاي 1970 ـ 1967، بازده صنايع نظامي اسرائيل به چهار برابر رسيد. از اين دوره به بعد، اين كشور علاوه بر تجهيزات سبك نظامي، سرمايهگذاري گستردهاي را در زمينه هواپيماسازي انجام و توانست نوع اسرائيلي هواپيماي ميراژ، موسوم به نشر (Necher) را توليد كند. از سوي ديگر صنايع نظامي اسرائيل توانست با استفاده از تكنولوژي موشكهاي ام.دي 660 فرانسوي، سري موشكهاي لوز (luz) و سپس جريكو (Jericho) را با قابليت حمل كلاهكهاي هستهاي، طراحي و توليد كند.[13] از آنجايي كه نيروي هوايي همواره در اسرائيل به عنوان محور اساسي در استراتژي نظامي مد نظر قرار داشته است. و از منظر مقامات اين كشور قدرت مانور هوايي، به عنوان يكي از ابزارهاي كليدي استراتژي بازدارندگي به شمار ميرفته است، اين كشور برنامههاي مجزايي را در بخش نيروي هوايي طراحي و به مورد اجرا درآورده است.
طبق گزارشهاي موسسه بينالمللي مطالعات استراتژيك لندن، تلآويو بيش از 600 هواپيماي جنگنده از نوع بمبافكن اف 16 سي ـ دين فانتوم و اسكاي هوك در اختيار دارد.[14]
اسرائيل همچنين حدود يك ميليارد دلار در پروژه توليد موشكهاي بالستيك سرمايهگذاري كرده است. در حال حاضر اسرائيل در طرح توليد موشكهاي ضد بالستيك تير ـ 2 با آمريكا همكاري ميكند.[15] همچنين اين كشور داراي تعدادي موشك ميانبرد با قابليت حمل كلاهك اتمي موسوم به جريكو ـ آ است كه در سال 1987پيش از سرنگوني آپارتايد با همكاري آفريقاي جنوبي ساخته شد.[16] علاوه بر آن اسرائيل دو طرح موشكي مشترك براي توليد موشكهاي هوايي باراك و آرو را با همكاري ايالات متحده دنبال نمود. آمارها حاكي از آن است كه اين كشور داراي بيش از 109 سكوي پرتاب لانس آمريكايي، 150 سكوي پرتاب موشك اريحا ـ 1 و 150 سكوي پرتاب موشك اريحا ـ 2 ميباشد.[17]
در سال 1990 و 1995 اسرائيل به ترتيب دو ماهواره نظامي خود را با نامهاي افق ـ 2 و افق ـ 3 به فضا پرتاب كرد، تا از اين طريق اطلاعات لازم را جهت هدايت و پرتاب موشكهاي خود كسب كند. اين كشور با فرستادن ماهوار افق ـ 3، اولين مرحله از طرح خود را جهت ايجاد يك سيستم هشدار دهندة بالستيكي به مرحله اجرا درآورد.
بخش ديگر برنامههاي تسليحاتي اسرائيل، به پروژههاي هستهاي اين كشور باز ميگردد. سردمداران يهودي با تكيه بر تئوري بازدارندگي همه جانبه، به دستيابي سلاحهاي اتمي مبادرت ورزيدند. اولين برنامه هستهاي اسرائيل به اوايل دهه 50 ميلادي و تحت نظارت شخص بن گوريون به مرحله اجرا درآمد. در سال 1952 دانشمندان يهودي اقدام به استخراج اورانيوم از ذخيرههاي فسفات، واقع در صحراي نقب كردند. در سال 1957 اسرائيل توانست با همكاري فرانسه يك رآكتور هستهاي با قدرت تخريبي 26 مگاوات موسوم به نيروگاه ديمونا (Dimona) را در صحراي نقب تأسيس كند.[18]
ارنست ديويد برگمن، اولين رئيس كميسيون انرژي اتمي اسرائيل IAEC)) معتقد است كه «اسرائيل به اين علت بايد به سلاح هستهاي مجهز شود تا ديگر مانند بره به سلاحخانه برده نشود».[19] در واقع تصميم اسرائيل براي راهاندازي ديمونا به جنگ 1956 سوئز و روبرو شدن اين كشور با خطر تحريمهاي تسليحاتي از سوي آمريكا باز ميگردد. به همين منظور در سوم اكتبر 1957، اسرائيل قرارداد محرمانهاي را با فرانسه داير بر خريد يك نيروگاه هستهاي با ظرفيت حدود 26 مگاوات منعقد ساخت. 4 زمينه همكاري در اين موافقتنامه سري عبارت بودند از: انتقال نيروگاه به اسرائيل، تأمين امكانات لازم براي تفكيك پلوتونيوم، همكاري در زمينه توسعه موشكهاي زمين به زمين با كلاهكهاي هستهاي با كمك تكنولوژيك اسرائيل به برنامه اتمي فرانسه.[20] سرانجام نيروگاه اتمي ديمونا در سال 1962 با ظرفيت 70 مگاوات به مرحله بهرهبرداري رسيد. در سال 1963 اسرائيل طي قراردادي 100 ميليون دلاري با يك شركت خصوصي فرانسوي در صنعت هواپيماسازي دسالت (Dessualt) اقدام به توسعه و توليد 25 موشك دوربرد با قابليت حمل كلاهكهاي اتمي نمود.
در حال حاضر، مراكز اتمي اسرائيل در منطقهاي حد فاصل سواحل مديترانه و بيتالمقدس قرار دارد، علاوه برديمونا تشكيلات هستهاي اسرائيل عبارتند از: دو كارخانه تسليحات، يكي ديگر حيفا واقع در شمال و ديگري در يودفات؛ (Yodefat) انباري براي سلاحهاي اتمي تاكتيكي در ايلابون؛ (eilabun) كارخانهاي در بئر ياكوو (Beer Yakov) جهت ساخت موشكهاي جريكو ـ 2؛ نيروگاه اتمي 5 مگاواتي تحقيقاتي در نهال سورق (Nahal soreg) در كنار ساحل در جنوب شهر تل آويو و يك مركز آزمايش موشكهاي اتمي در پالميكين (Palmikin) در نزديكي مجموعه نهال سورق در جنوب تلآويو.[21] در فوريه سال 2000 ميلادي، ايسام ماهول، عضو كنست گفت اسرائيل حدود 200 تا 300 كلاهك هستهاي در اختيار دارد.[22]
جدول تأسيسات هستهاي رژيم صهيونيستي[23]
منطقه جغرافيايي
نوع عملكرد
ايلابون (Eilabun). (انبار اسلحه گاليله در گاليله شرقي)
محل انبار سلاحهاي اتمي تاكتيكي
بئر ياكوو (Beer Yakov)
محل ساخت موشكهاي جريكو ـ 2 با قابليت حمل كلاهكهاي اتمي
پالميكين (Palmikin). (جنوب تلآويو)
محل آزمايش موشكهاي با توانايي اتمي
حيفا
دو كارخانه اسيد فسفريك قادر به توليد كيك زرد (Yellow cake)
ديمونا (Dimona). (نيروگاه اتمي در نقب)
توليد كننده پلوتونيوم غني شده براي ساخت بمب اتمي
ريهورت
مركز توليد آب سنگين در جنوب تلآويو
كفار زاخاريا (Kefar Zakharya)
انبار تسليحات و محل نگهداري حداقل 50 موشك جريكو ـ 2 با كلاهكهاي اتمي
نهال سورق (Nahal soreg)
نيروگاه اتمي تحقيقاتي واقع در جنوب تلآويو جهت طراحي تسليحات اتمي
يودفات (Yodefat)
كارخانه تسليحاتي جهت سوار و پياده كردن قطعات سلاحهاي اتمي
جمعبندي:
با توجه به ارزيابي گوشههايي از توانمندي نظامي اسرائلي و استراتژي نظامي اين كشور در سطح خاورميانه بايد گفت كه سياست نظامي اسرائيل در سطح منطقه عبارت است از كسب برتري نظامي نسبت به كشورهاي عربي و بازدارندگي نظامي. به همين منظور اين كشور براي حفظ موجوديت دولت صهيونيست و حفظ امنيت ملي، خود انحصارطلبي اتمي را در رأس سياستهاي نظامي خود قرار داده است. حمايت از حمله آمريكا به عراق به اين دليل صورت پذيرفت كه عراق يكي از تهديد كنندگان عمده امنيت اسرائيل به شمار ميرفت و ترس از دستيابي اين كشور به سلاحهاي اتمي، نگراني عميق مقامات تل آويو را برانگيخته بود. در همين راستا پس از جنگ عراق، اسرائيل از طرح متوقف كردن برنامههاي هستهاي ايران توسط سازمان بينالمللي انرژي اتمي و امريكا، به شدت حمايت ميكند. چرا كه ايران نيز همچون عراق، يكي از دشمنان مهم اسرائيل در منطقه به شمار ميآيد. نكته اساسياي كه در اينجا بايستي بدان توجه نمود اينكه، انحصار اتمي، لزوماً براي اسرائيل امنيت به ارمغان نخواهد آورد. از سوي ديگر، بازدارندگي نظامي نه تنها مطمئنترين استراتژي براي حفظ ثبات و امنيت داخلي نيست، بلكه خود زمينهساز ايجاد مسابقه تسليحاتي در سطح منطقه است. بنابراين رآكتورهاي اتمي اسرائيل به هيچ وجه تضميني براي حفظ امنيت اين كشور در منطقه خاورميانه ايجاد نخواهد كرد. اسرائيل از جمله واحدهاي سياسي است كه در عرصه نظام بينالملل با حمايتهاي ايالات متحده امريكا به يكهتازي ميپردازد. همين امر باعث شد تا بسياري از كشورهاي رقيب اسرائيل در خاورميانه تلاشهايي را جهت دستيابي به سلاحهاي هستهاي به عمل آورند تا از اين طريق، اهرم هستهاي اسرائيل را خنثي كنند. مهمترين تلاش از اين دست، به عراق سالهاي دهه 70 و 80 باز ميگردد، كه طي آن بغداد تلاشهاي خود را براي دستيابي به فناوري هستهاي آغاز نمود.
اسرائيل با اطلاع از رآكتورهاي هستهاي ازيراك، اقدام به نابودي آن نمود تا از اين طريق برتري هستهاي خود را در منطقه همچنان پايدار نگاه دارد. نه رآكتور ازيراك عراق و نه رآكتور هستهاي بوشهر، هيچكدام تهديدي عليه امنيت اسرائيل در منطقه نبوده و نيستند. اما نكته حايز اهميت اين است كه تلآويو تحت هيچ شرايطي حاضر نيست تا انحصار اتمي خود را در منطقه از دست بدهد. چرا كه آن را ضامن تداوم حيات و امنيت اسرائيل در منطقه در مواجهه با ديگر واحدهاي سياسي مسلمان تلقي ميكند. اگر چه تخليه زبالههاي اتمي در درياي مديترانه ميرود تا در آيندهاي نزديك خاورميانه را با فاجعهاي زيست محيطي همراه كند و اگر چه سرائيل با عدم پيوستن به پيماننامههاي NPT و پروتكل الحاقي 2+93، همچنان بي مهابا به فعاليتهاي هستهاي خود ادامه ميدهد و زمينهساز آغاز يك مسابقه تسليحاتي فراگير در سطح منطقه شده است، اما همچنان جامعه بينالمللي به خطري كه از جانب برنامههاي هستهاي اسرائيل، كشورهاي منطقه را تهديد ميكند، توجه جدي مبذول نميدارد.
1. نداشتن تاب تحمل شكست در هيچ جنگي. 2. موضع دفاعي در سطح استراتژيك، فاقد جاهطلبيهاي قلمروئي. 3. در سطح عملياتي، استراتژي دفاعي ـتاكتيكهاي تهاجمي. 4. با استفاده از ابزارهاي سياسي، تمايل براي پرهيز از جنگ و حفظ حالت بازدارندگي قابل قبول. 5. جلوگيري از اوجگيري برخورد و بحران. 6. برآورد پيامدهاي هر جنگ با سرعت و قاطعيت. 7. مبارزه با تروريسم.[8] 1. طرح مسسل يوزي (UZI) در 1952. 2. كارگاه ساخت جت Bedek در 1956. 3. آغاز تاكيد و تمركز بر ابزار و لوازم الكترونيكي در 1959. 4. كار بر روي موشكهاي دريا به درياي گابريل (Gabriel) در 1959. 5. مونتاژ هواپيماي فوگا (Fouga)[11]
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن