با انتخاب دیمیتری مدودیف به ریاست جمهوری روسیه و انتخاب پوتین به عنوان نخست وزیر، سوال هایی در زمینه تغییرات احتمالی در سیاست خارجی روسیه وجود دارد. به منظور روشن شدن هرچه بیشتر زوایای این مسئله، گفتگویی با «پی یر جولی کوئر» استاد کالج ارتش سلطنتی کانادا انجام داده ایم که توجه شما را به آن جلب می کنیم:



● آیا رییس جمهور جدید روسیه قصد دارد تا سیاستهای پوتین را تعقیب کند؟



بسیار زود است که انتخاب دمیتری مدودیف به عنوان رییس جمهور روسیه به ما اجازه تحلیل عمیق سیاست های او را بدهد. با این وجود، فاکتورهای مسلمی، از جمله نزدیکی وی به ولادیمیر پوتین، توزیع جدید قدرت و گازپروم، وجود دارند که به ما برای این تحلیل کمک می کنند.



● کمی در خصوص شخص مدودیف و سوابق وی توضیح دهید.



گرچه مدودیف نزد افکار عمومی کمتر شناخت شده است اما او از مدتها قبل به محفل پوتین نزدیک بوده است. در فاصله سالهای 1991- 1996 مدودیف به عنوان کارشناس حقوقی برای کمیته روابط بین الملل دفتر شهرداری سنت پترزبورگ که تحت ریاست پوتین قرار داشت کار می کرد. در سال 1999 به عنوان معاون امور کارمندان ریاست جمهوری منصوب شد. طی همان سال وی به یکی از سیاستمداران بسیار نزدیک پوتین تبدیل شد. در نوامبر 2005 از سوی پوتین به عنوان نخستین معاون نخست وزیر، نخستین معاون شورا برای اجرای اولویت طرح های ملی وابسته به رییس جمهور و رییس شورای ریاست جمهوری منصوب گردید.

مدودیف به عنوان یک لیبرال میانه روی عملگرا تلقی می شود اما در عین حال یک مجری کارا و مهمتر از آن، یکی از طرفداران پوتین است. وی همچنین به عنوان رهبر جماعت حقوقدانان سنت پترزبورگ، یکی از گروه های سیاسی که طی دوره ریاست جمهوری پوتین و پیرامون وی شکل گرفت، شناخته می شود. در حقیقت ارتقاء مدودیف به قدرت اساساً از قابل اطمینان بودن و نزدیکی وی به پوتین برآمده است.



● آیا قدرت در روسیه شخص محور است یا به مقام بستگی دارد؟



قانون اساسی روسیه قدرت عظیمی به رییس جمهور داده است اما نهادهای سیاسی روسیه به آن اندازه قوی نیستند که بتوانند همان خصوصیات را بدون توجه به شخص صاحب مقام حفظ کنند. بر اساس قانون اساسی روسیه، یک رییس جمهور قدرتمند به آسانی می تواند نخست وزیر را معزول کند؛ همانگونه که بوریس یلتسین شش بار این کار را طی دوره ریاست جمهور خود انجام داد. اما به طور کلی قدرت روسیه به شخص وابسته است نه به مقام و موقعیت.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که، استالین، یکی از قدرتمندترین رهبران تاریخ اخیر روسیه، هرگز به طور واقعی اتحاد جماهیر شوروی را رهبری نکرد؛ بلکه بیشتر اوقات نقش رسمی وی رهبری حزب کمونیست بود. نمونه اخیر این پدیده، در حالیکه این مقام از ریاست جمهوری به نخست وزیری تغییر کرده است، این است که پوتین با خود قدرت هایی را آورده که از نظر سنتی وفادار به رییس جمهور بوده و منجر به دولت جدید روسیه شده اند.



● نقش پوتین در سیاست های روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟



مدودیف، رییس جمهور منتخب روسیه که در هشتم ماه می برای معرفی پوتین در دومای دولتی روسیه حاضر شد گفت که با گذشت زمان با هم بودن آنها تقویت خواهد شد. بسیاری از ناظران بر این باورند که انتقال از پیش طراحی شده قدرت ریاست جمهوری از پوتین به مدودیف و ظهور مجدد پوتین به عنوان نخست وزیر ممکن است بیانگر آن باشد که وی برای سالهای آتی قدرتمندتر از رییس جمهور باقی بماند.

ترکیب این مساله با این حقیقت که پستهای بسیار مهم در محافل سیاسی روسیه توسط افراد منصوب شده از سوی پوتین طی دوره ریاست جمهوری وی پر شده اند، بیانگر آن است که رژیم پوتین سبب شده تا ریاست جمهوری پوتین پابرجا بماند.



● تا چه حد مدودیف در سیاست خارجی روسیه مستقل عمل خواهد کرد؟



وابستگی سیاسی مدودیف به پوتین به این معنا نیست که او از دستورات پوتین اطاعت خواهد کرد. ولادیمیر ریژکف، منتقد دائمی سیاستهای کرملین و معاون سابق مستقل دوما، در مصاحبه با موسکووسکی کومسومولتس، در 22 ژانویه گفت که معتقد است مدودیف یک دست نشانده کامل نخواهد بود. اما ریژکف افزود: «من نمی توانم تصور کنم افرادی را که طی 17 سال با هم همکاری داشته اند و دارای منافع مشترکی هستند که از سنت پترزبورگ شروع و در گازپروم خاتمه یافته است، ناگهان رفتاری مانند بوریس یلتسین و میخائیل گورباچف داشته باشد.»



● با انتخاب مدودیف چه تغییری در سیاست خارجی روسیه در قبال ایران صورت خواهد گرفت؟



روابط ایران و روسیه توجهات زیادی را در جامعه بین المللی بویژه در مورد برنامه هسته ای ایران برانگیخته است. روابط تهران – مسکو برای آنهایی که مخالف برنامه هسته ای ایران هستند، بویژه ایالات متحده آمریکا، به طور نگران کننده ای ادامه یافته است. اکثر تحلیل گران تمایل دارند که همکاری ایران – روسیه را به عنوان یک همکاری ژئواستراتژیک که هدف عمده آن متعادل کردن قدرت آمریکا با محوریت همکاره های تسلیحاتی و تکنولوژیکی است، توصیف کنند.



● زمینه های اختلافات روسیه و ایران کدامند؟



فراسوی این همکاری ها، تفاوتهای روشنی میان مواضع سیاسی ایران و روسیه وجود دارد. روسیه یک قدرت جهانی با شمار گسترده ای از منافع و تعهدات است. در حالیکه ایران یک قدرت منطقه ای با کانونهای سیاسی کوچکتر است. جدا از اختلافات سیاسی، اختلافات دیگری نیز میان آنها موجود است که ریشه در اختلافات اقتصادی آنها دارد. این موارد اختلاف، شامل اختلاف تهران – مسکو بر روی وضعیت حقوقی دریای خزر، تقسیم منابع انرژی دریایی خزر و مسیرهای خط لوله متفاوت می باشد. برخی تحلیل گران استدلال کرده اند که تغییر ژئوپولیتیک آینده در منطقه می تواند روابط ایجاد شده ایران و روسیه را به سرعت تضعیف کند. از اقداماتی که می تواند چنین تغییر شگرفی را در روابط تهران – مسکو ایجاد کند، همکاری افزایش یافته میان روسیه و آمریکا یا آشتی مجدد ایران و آمریکا است.

در کوتاه مدت این امر ممکن است محقق شود. به دهه گذشته نگاه کنید که روابط ایران و روسیه به طور چشمگیری باثبات بود. همانگونه که ذکر شد عامل بالقوه ای که می تواند این روابط را تغییر دهد همکاری نزدیک روسیه – آمریکا یا آشتی مجدد ایران و آمریکاست.



● احتمال آشتی مجدد آمریکا و ایران چه تاثیری بر روابط ایران و روسیه خواهد داشت؟



در 1997، انتخاب خاتمی و خیزش میانه روهای ایران حکایت از آشتی مجدد ایران و آمریکا داشت. سپس تراژدی 11 سپتامبر سطوح جدیدی از همکاری میان روسیه – آمریکا را باز کرد. با این وجود، جنگ عراق به سرعت هر دو امکان و احتمال را شکست و شانس اندک برای از سرگیری روابط ایران – آمریکا، با شروع بحران هسته ای ایران و متعاقب آن انتخاب احمدی نژاد از بین رفت.

به طور مسلم، فرصتهایی برای آشتی مجدد وجود دارد. این در حالی است که برخی رهبران ایران بر موضع خود مبنی بر مذاکره و روابط با آمریکا تاکید می کنند. تا حدی که ایجاد تعادل علیه قدرت آمریکا هدف دو جانبه این همکاری ایران و روسیه است، همکاری استراتژیک روسیه و ایران ممکن است تا زمانی که تعادل امنیت جهانی هرچه بیشتر چند قطبی گردد، ادامه یابد. تحلیل های نظامی و معاهدات تکنولوژیکی میان تهران و مسکو خاطرنشان می سازند که روابط آنها در این حوزه قوی است و به احتمال زیاد علیرغم فشارهای بین المللی ادامه خواهد یافت. در میان قدرتهای جهانی، در حال حاضر روسیه تقریبا به طور انحصاری از این وضعیت بهره می برد و این امر به سبب خودداری آمریکا و اتحادیه اروپا از انتقال تسلیحات و تکنولوژی به ایران است. اگر تحریم ها علیه ایران در آینده کاهش یابد، آمریکا و اتحادیه اروپا تکنولوژی پیشرفته ای دارند که بسیار جذاب تر از نوع روسی برای ایران است.



● ارزیابی شما از مناسبات دیپلماتیک تهران – مسکو چیست؟



استدلال مشابه ای می تواند در مورد روابط دیپلماتیک مسکو و تهران نیز مطرح شود. تاریخ روابط دیپلماتیک آنها نشان می دهد که روسیه علیرغم فشارهای بین المللی حمایت قابل ملاحظه ای در میان جامعه بین المللی و در میان سازمانهای بین المللی از ایران به عمل آورده است. برای رهبران ایران و روسیه انگیزه ای که ممکن است آنها را نزد مخاطبان داخلی مشروع سازد، مقاومت در برابر آمریکاست.



● همکاری های اقتصادی چه تاثیری بر روابط دو کشور خواهد داشت؟



این بعد اقتصادی است که بویژه برای روابط آینده ایران و روسیه مهم است. طی سالهای اخیر، تجارت روسیه با ایران درصد ثابتی از کل تجارت جهانی ایران را شامل بوده است. در حالیکه روابط آنها مشترک و جمعی باقی مانده است اما هیچ حرکت عمده ای برای همکاری اقتصادی آینده که بتواند به عنوان تعهدات اقتصادی طولانی مدت تفسیر و تعبیر شود، وجود ندارد. در نتیجه به نظر می رسد که همکاری ایران و روسیه به صورت استراتژیک از این حیث که هدف سیاست خارجی هر دو کشور ایجاد تعادلی علیه قدرت آمریکا است، ادامه یابد. با این وجود، فقدان هرگونه تعهدات طولانی مدت جدا از تمایل مشترک برای تعادل قوای آمریکا، زمینه ای برای درک بیشتر روابط آینده روسیه و تهران است.



● آینده روابط ایران و روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟



طی این مدت، روابط دو کشور باثبات باقی خواهد ماند. اظهارات اخیر یک سیاستمدار عالی رتبه روسی تداوم حمایت مسکو از تهران را نشان داده است. نمونه اخیر این اظهارات توسط سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه مطرح شد که با مخاطب قرار دادن اسرائیل در 20 ژوئن 2008 علیه هرگونه استفاده از قوه قهریه علیه ایران هشدار داد. در این راستا، با روی کار آمدن مدودیف هیچ تغییری در مواضع روسیه در قبال ایران صورت نخواهد گرفت.