-
مدیر بازنشسته
فلسفه بحث پیرامون وجود خداوند(قسمت دوم)
- فطرت علت شناسی
حس كنجكاوی یكی از حسهای نیرومند آدمی است، بحث و جستجو از علت حوادث و پدیدهها از مظاهر آشكار این حس فطری است. به مقتضای این تمایل فطری، انسان هر حادثهای را كه میبیند، از علل اسباب و پیدایش آن میپرسد. این حس فطری انسان را بر میانگیزد تا درباره علت یا علل مجموعه حوادث هستی نیز به جستجو بپردازد. آیا همان گونه كه هر یك از حوادث و پدیدههای طبیعی یا غیرطبیعی دارای علت یا علتهایی است، مجموعه حوادث و پدیدههای هستی نیز علت یا علتهای ماوراء طبیعی دارند؟ از این جهت بحث از وجود آفریدگار جهان، پاسخگویی به یك نیاز و احساس فطری، یعنی فطرت علت شناسی است. اگر اثبات این موضوع را فطری بشر ندانیم (با این كه فطری است) اصل بحث از آفریدگار جهان فطری است، زیرا بشر، جهان را در حال اجتماع دیده، و به صورت یك واحد مشاهده مینماید، و میخواهد بفهمد كه آیا علتی كه با غریزه فطری خود در مورد هر پدیدهای از پدیدههای جهان اثبات میكند، در مورد مجموعه جهان نیز ثابت میباشد؟
فواید خداشناسی
در پاسخ به پرسش دوم باید گفت: اولاً: وقتی كه یك بحث در قلمرو كاوشهای عقلانی و فطری بشر قرار گرفت، پرسش از فایده درباره آن روا نیست، زیرا چنین بحثی، خود فایده است، بشر در جهانی زندگی میكند كه نه از ابتدای آن آگاه است و نه از انتهای آن و نه از منشأ آن. طبعاً مایل است از ابتدا و انتها و منشأ آن آگاه گردد، خود این آگاهی قطع نظر از هر فایده دیگر برای او مطلوب است. لزومی ندارد كه هر مسئله علمی و نظری یك فائده علمی داشته باشد. ثانیاً: اعتقاد و ایمان به خدا از مفیدترین و لازمترین معتقدات بشر در زندگی است. اعتقاد و ایمان به خدا از نظر فردی آرامش دهنده روح و روان و پشتوانه فضایل اخلاقی است، و از نظر اجتماعی ضامن قدرت قانون و عدالت و حقوق افراد در برابر یكدیگر است. خداشناسی سرآمد همه معرفتهاست. پیشوایان معصوم خداشناسی را سرآمد همه معرفتها دانستهاند.
روزی فردی نزد پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله آمد و از او خواست تا از شگفتیهای دانش (غرائب العلم) برای او بگوید. پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله از او پرسید درباره آنچه سرآمد دانشهاست (رأس العلم) چه میدانی، كه از شگفتیهای آن میپرسی. آن فرد گفت: سرآمد علم چیست؟ (ما رأس العلم؟) پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله پاسخ داد: شناخت خداوند آن گونه كه سزاوار اوست. امام علی علیه السلام درباره جایگاه خداشناسی فرموده است: «معرفه الله اعلی المعارف؛ خداشناسی برترین معرفتهاست». امام صادق علیه السلام فرموده است: «إن أفضل الفرائض و أوجبها علی الإنسان معرفه الرب و الإقرار له بالعبودیه؛ برترین فرائض، و واجبترین آنها شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست».
شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض کرد: به چه دلیل من به وجود خدا اعتقاد پیدا کنم؟ امام از راه تحلیل وجدانی وارد شد، فرمود: هیچ اتفاق افتاده که سوار کشتی شده باشی؟ گفت: بله. فرمود: و هیچ اتفاق افتاده که باد تندی بوزد و دریا فوق العاده متلاطم بشود (و شاید این تعبیر هم باشد که کشتی شکسته باشد) به طوری که از همه چیز مأیوس شده باشی؟ گفت: اتفاقا پیش آمده است. فرمود: در همان وقت هیچ احساس کردی که قدرتی وجود دارد که اگر بخواهد، تو را نجات می دهد؟ گفت: بله. فرمود: او همان خداست. آن وقتی که تو از تمام اسباب و علل و عوامل بریده شوی، این وجدان توست که خواه ناخواه نمی گذارد تو مأیوس باشی؛ چون واقعا چنین چیزی در وجدان تو هست، حکم می کند که هست و وقتی مشیتش بر انجام کاری تعلق بگیرد، سلسله اسباب و مسببات در مقابل آن چیزی نیست.
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن