چشمهای کنجکاو، گوشهای تیز، زبان سرخ زنگ آپارتمان بصدا درآمد، دختر برای پاسخ گویی به سمت درب حرکت کرد، پس از باز کردن چندین مامور پلیس به سرعت وارد خانه شدند:

"ما از پلیس امنیت هستیم برای تفتیش خانه حکم داریم، شما که هستید؟ رابطه تان با هم چیست؟ در این خانه چه میگذرد؟"
آپارتمان متعلق به خانمی بود ثروتمند، صاحب شرکتی مشهور و خوشنام. او با تلاش و پشتکار خود توانسته بود بعد از سالها در تجارت فردی موفق و سرشناس گردد. شوهری جوان داشت و دو دختر که آنها نیز با شوهرانشان همگی در آن آپارتمان زندگی میکردند.
خانم مدیر وضعیت مالی خوبی داشت؛ مسافرت های آخر هفته، ماشین های لوکس برای خود و دخترانش، دکوراسیون شیک منزل، میهمانی های خانوادگی، لباسهای زیبا.
مامورین پلیس شروع به تفتیش منزل کردند و مدارک محرمیت خانم و دو دخترش با شوهرانشان را بازدید کردند و با تعجب گفتند که به ما چیزهای دیگری از خانه گزارش کرده بودند. آنها مدارک شناسایی افراد منزل را گرفتند و با احترام اظهار کردند که چون در رابطه با شما پرونده ای تشکیل شده است باید به دادگاه مراجعه کنید.
مامورین پلیس وقتی از ساختمان خارج می شدند افرادی از واحدهای دیگر ساختمان با کنجکاوی پشت پنجره نظاره گر ماجرا بودند و متعجب از اینکه چرا مامورین دست خالی در حال خارج شدن از محل هستند!
فردای آن روز خانم صاحبخانه به همراه دو دختر و شوهرانشان به دادگاه مراجعه میکنند و قاضی پس از بررسی پرونده و شنیدن دفاع متهمان، آنها را تبرئه و آزاد می نماید.
موضوع از این قرار بود که چند تن از همسایگان ساختمان تصور کرده بودند که این محل یک "خانه فساد!" است و با دروغ پردازی های بی اساس و اتهامات بی مورد اقدام به پرونده سازی علیه این خانواده کرده بودند. متن شکایت نامه قابل تامل بود، بخشهایی از آن:
"خانمی که با کسب مال نامشروع اقدام به خرید آپارتمان 900 میلیون تومانی نموده... ماشینهای وی و دخترانش چندین میلیون ارزش دارند و مرتب اقدام به تعویض آنها میکند... افرادی مشکوک مرتب به این خانه مراجعه میکنند... مردی بدنساز و عضلانی (شوهر یکی از دخترهای آن خانم) باعث رعب و وحشت میشود... صدای روابط جنسی آنها بگوش میرسد!... اقدام به مصرف مشروبات الکلی و قرصهای روانگردان میکنند... دختران او برای آفتاب گرفتن با مایو به پشت بام مراجعه میکنند...
پس از تبرئه این خانواده از کلیه اتهامات، آن همسایگان دست از کار نکشیدند و با نصب دوربین های مختلف در گذرگاه و راه روها شروع به ایجاد مزاحمت برای آنها نمودند و این سرآغاز درگیریهای فراوان بین همسایگان و آن خانواده شد که به دو سال مراجعه به دادگاه های مختلف انجامید. خانم صاحب خانه و افراد خانواده وی در این مدت متحمل آزار بسیار، استرس، جنگ اعصاب و نگرانیهای عدیده ای شدند و خانه آنها بجای اینکه محلی امن برای آرامش و استراحت باشد تبدیل به محلی شده بود که جز ناامنی و ترس در آن یافت نمیشد.
کنجکاوی، تجسس های بی مورد در امور خصوصی دیگران و حدس های بی اساس آمیخته با حس حسادت، تنگ نظری و غرض ورزی باعث شده بود برخی از همسایگان زندگی خانمی که با شرافت و تلاش به شرایط مطلوبی دست یافته بود را برنتابند و با دسیسه و توطئه چینی زمینه گرفتاری او و خانواده اش را فراهم آورند.
جامعه شناسان از تجسس و کنجکاوی در زندگی و امور خصوصی دیگران به عنوان بزرگترین آفت اجتماعی یاد میکنند و افراد را به شدت از واکاوی در اینگونه موارد منع میکنند. دلیل آن نیز واضح است: وقتی بدون اجازه و فقط به صرف آگاهی یافتن از امور شخصی و خصوصی افراد وارد حریم آنها می شویم، به خود اجازه میدهیم به هر وسیله و روشی به آن مسائل دست بیابیم و قضاوتی یک طرفه از اطلاعات بدست آمده داشته باشیم که به هیچ وجه مورد رضایت طرف مقابل نیست. همین قضاوتهای بی اساس باعث بوجود آمدن بدبینی، تهمت، توهین، افترا، غیبت، سخن چینی در مورد سوژه مورد نظر خواهد شد و آبروی وی در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.
همه افراد در زمینه حریم خصوصی و زندگی شخصی خود حق دارند اسراری داشته باشند که فقط خود به آنها واقف باشند و لاغیر. بدیهی است که کنجکاوی دیگران و تجسس برای آگاه شدن از این اسرار نقض آشکار حریم خصوصی بشمار میرود و زمینه ساز مشکلات و معضلات اجتماعی بسیار بزرگ خواهد شد.
در محل کار، دانشگاه، ساختمان محل سکونت و در اماکن عمومی معمولاً افرادی هستند که بطور مداوم مشغول تجسس و کنجکاوی در امور دیگران می باشند، آنها مرتب رفت و آمد و اعمال سوژه های خود را زیر زره بین دارند و تمامی حرکات آنها را رصد میکنند، حرف های آنها را می شنوند و مجموعه یافته های خود را با دیگران بازگو میکنند. نتیجه این اعمال برهم خوردن احساس امنیت و آرامش قربانیان است، در پاره ای از موارد آبروی اشخاص زیر سوال رفته و ممکن است منجر به صدمات غیر قابل جبران مادی و معنوی گردد.
براستی چرا باید مردم در امور خصوصی یکدیگر دخالت و تجسس کنند، چرا باید بی جهت زندگی دیگران را زیره زره بین ببرند و به کنجکاوی بپردازند؟ در صورتی که داشتن حریم خصوصی جزو بدیهی ترین حقوق انسانهاست و این وظیفه تک تک افراد است که به این حق احترام بگذارند و به آن در هر زمان و مکانی پایبند باشند. والدین نیز باید این گونه مسائل را در دوران کودکی به فرزندان خود آموزش دهند.