قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) در زمينه هدف آفرينش انسان نكات و لطايف و اشارات و حكمت هايى دارند كه انسان از درك و فهم آن ها لذت مى برد و علاقه مند مى شود كه خود را با آن حقايق ملكوتى و واقعيات معنوى كه همه ارزش انسان به آنهاست هماهنگ كند .
قرآن مجيد تبديل شدن خاك مرده را به اراده و قدرت خدا به صورت انسان كه كارگاهى عظيم و كارخانه اى كم نظير و منبع انواع استعدادها و مستعد اشرف موجودات شدن و گل سرسبد آفرينش گرديدن است براى چهار هدف مقدس و والا مى داند :
1 ـ كسب معرفت و دانشى گسترده به گستردگى آسمان ها و زمين و ايام و اوقات(1) .
2 ـ تحصيل عبادت و بندگى ، براى رسيدن به رضايت حق و رضوان الهى و حيات جاويد و پرنعمت آخرت(2) .
3 ـ آراسته شدن به نيكوترين و زيباترين عمل در همه ى زمينه هاى زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى(3) .
4 ـ رسيدن به رحمت الهيه و غرق شدن در الطاف و عنايات حضرت حق و آرميدن در سايه ى توجه پروردگار مهربان(4) .
روايات هم بعد از قرآن به زيباترين صورت به اين معنا اشاره كرده اند ; از جمله روايتى است كه صدوق از امام به حق ناطق حضرت جعفر صادق (عليه السلام) در كتاب باارزش علل الشرايع نقل مى كند :
جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه قال : « سألتُ الصادقَ جعفرَ بن محمد (عليه السلام)فَقُلتُ له : لِمَ خلقَ اللهُ الخَلق » ؟ فقال : « إنّ اللهَ تبارَكَ وتَعالى لَم يَخلُقْ خَلقَه عَبَثاًوَلم يَترُكهُم سُدىً ، بَل خَلَقَهُم لاِظهار قُدرَتِهِ وَلَيكَلّفَهُم طاعَتَه ، فَيَستَوْجِبوا بِذلك رِضوانَه ; وَما خَلَقَهُم لِيَجلِبَ مِنهم مَنفَعةً ، وَلا لِيَدفَع بِهِم مَضرّةً ، بل خَلَقَهُم لِينفَعَهُم وَيوصِلَهم إلى نعيمِ الأبد »(5) .
جعفر بن عماره از پدرش روايت مى كند كه گفت : « از حضرت صادق (عليه السلام)پرسيدم خدا انسان ها را براى چه هدفى آفريد » ؟ امام فرمود : « خداى بزرگ انسان را بيهوده نيافريد و باطل و بى جهت وا نگذاشت ، بلكه براى اظهار قدرتش آفريد و براى اين كه طاعتش را به آنان تكليف كند ، در نتيجه به خاطر طاعتش مستوجب رضايتش شوند ; و آنان را نيافريد تا از جانب آنان منفعتى جلب كند و زيان و خسارتى دفع نمايد ، بلكه آنان را آفريد تا سودى به آنان رساند و ايشان را به نعمت هاى ابد برساند » .
آرى ، وجود مقدسى كه جامع همه ى كمالات است ، بيهوده كارى و عمل باطل و عبث در پيشگاهش راه ندارد . ما هر موجودى را كه به دقت و تأمّل مورد مطالعه قرار دهيم او را جلوه اى از صفات حضرت حق مى بينيم .
شما به دقت خود را بنگريد ، مى يابيد كه همه ى وجود شما ظهور قدرت وحكمت وعدالت و رحمت و بارئيت و مصوريت و خالقيت و بصيرت و علم خداست.
آرى ، در تمام زواياى وجود ما اسما و صفات خدا ديده مى شود ، و اگر غير از اين بود ، يا نبوديم و يا به صورتى ناقص و عيب دار قدم به عرصه ى هستى مى گذاشتيم .
بر ما واجب است كه پرده ى غفلت از چشم دل به يكسو زنيم و هر حجاب شيطانى را از جان و قلب خود كنار نهيم و با كمك عقل و آيات حق و راهنمايى پيامبران و امامان به خود نظر كنيم تا بيابيم كه ما خليفه ى حق و نايب مناب خدا و افق طلوع صفات و اسماييم .
انسان مطلع الفجر اسماى حق
اگر پوشش گناه هم چون خيمه اى سياه ما را فرا نگرفته بود ، اگر هواى نفس در وجود ما جا خوش نكرده بود ، اگر ما دچار خواب غفلت و بى خبرى نبوديم ، اگر فطرت و وجدان ما از اسارت شهوات آزاد بود ، اگر همه ى استعدادهاى خود را در طاعت ربّ و خدمت به خلق به كار گرفته بوديم ، هر صاحب بصيرت و صاحب نفسى ما را مطلع الفجر صفات و اسماى محبوب مى ديد ، چنان كه پيامبر بزرگ فرمود : مَن رَآنى فَقَد رَأَى الحقّ(6) . هركس مرا ديد به تحقيق حق را ديده است .
آرى ، كسى كه وجودش از هر عيب و نقصى مبرّاست و از هر گناهى پاك و پاكيزه است و كمترين نشانه اى از نشانه هاى شيطان و هواى نفس در او نيست ، خليفه ى واقعى حق است و چون به او بنگرند گويا به حق نگريسته اند .
(وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ)(7) . (همه آيات و نشانه هاى حق) در خود شماست ، آيا با چشم بصيرت نمى نگريد ؟
او از هركسى به انسان نزديك تر است . او به انسان از همه ى آشنايان آشناتر است . او لحظه اى از انسان غايب و غافل نيست . او در همه ى زمينه ها به انسان توجه دارد و مواظب و مراقب انسان است ، چنان كه به همه ى اين حقايق در قرآن اشاره فرموده است :
(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)(8) . و ما از رگ گردن به او نزديك تريم .
اى قوم به حج رفته كجاييد كجاييد *** معشوق همين جاست بياييد بياييد
معشوق تو همسايه ى ديوار به ديوار *** در باديه سرگشته شما در چه هواييد
گر صورت بى صورت معشوق ببينيد *** هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد
ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد *** يك بار از اين خانه بر اين بام برآييد
آن خانه لطيف است نشان هاش بگفتيد *** از خواجه ى آن خانه نشانى بنماييد(9)
جان جانان با شماست ، معشوق عاشقان با شماست ، محبوب محبان ، انيس شاكران ، جليس ذاكران ، آشناترين آشنايان با شماست ، شما كجا مى گرديد و دنبال كه هستيد و مى خواهيد دل ناآرام با چه كسى ، و با چه چيزى آرام گيرد ؟!
سالها دل طلب جام جم از ما مى كرد *** آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مى كرد
بى دلى در همه احوال خدا با او بود *** او نمى ديدش و از دور خدايا مى كرد(10)
حيات ما و قيام ما و روزى ما و تداوم زندگى ما و دنيا و آخرت ما همه و همه از اوست .
(اللهُ لاَ إلَهَ إلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيّوم . . .)(11) . الله خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست ، زنده و پاينده است . . .
در هر صورت ما مجموعه اى از صفات حق و جلوه ى اسماى اوييم ، و عبث كارى و بازى گرى در آفرينش ما وجود ندارد . سراسر وجود ما و همه ى ذرات هستى ما حق است و هر جزئى از اجزاى ما جلوه اى از قدرت و دانش و بصيرت و عدالت و حكمت است . و به همين خاطر در قرآن مجيد از وجود ما تعبير به احسن تقويم(12) شده و پس از خلقت ما حضرت حق به خودش گفت : (فَتَبَارَكَ اللهُ اَحْسَنَ الخَالِقِينَ)(13) .
امام صادق (عليه السلام) می فرماید: خداى متعال انسان ها را به بازى گرى نيافريده و باطل و بى جهت وانگذاشته ; بلكه آنان را براى نمايان كردن قدرتش آفريد ، و براى اين كه طاعتش را به آنان تكليف كند ، و به اين خاطر مستوجب رضاى او شوند . آنان را نيافريد تا از سويشان سودى نصيب خود كند و زيانى را دفع نمايد ، بلكه آفريدشان تا به آنان سود رساند و به نعيم ابد برساند(14) .
تكليف نمودن طاعت و ارائه كردن عبادت به انسان براى اين بوده كه انسان علاوه بر جمال ظاهر به جمال باطن آرايش يابد ، و همه ى زيبايى هاى معنوى در او پديدار گردد ، و در باطن خود چهره اى چون چهره ى فرشتگان پيدا كند ، و بلكه از هر زيبايى زيباتر گردد ، تا ديده ى هر صاحب ديده اى را از تماشاى زيبايى اش خيره نمايد .
قلم طاعت و عبادت كه از جانب زيباى مطلق به انسان داده شده براى اين است كه انسان با اراده و اختيار خودش به وسيله ى آن قلم خود را مشاطه گرى نمايد ، و چهره ى باطن را بيارايد و آن چنان به آراسته نمودن خود بپردازد كه ملكوتيان را نه با يك دل ، بلكه با صد دل عاشق و شيفته و شيواى خود كند .
از بركت اين آراستگى و زيبايى لايق مقام قرب زيباى مطلق شود . به پيشگاه رضاى محبوب راه يابد و در سايه ى رحمت و لطف او سر سفره ى نعيم ابد بنشيند و از لذت هاى مادى و معنوى آخرت بهره مند گردد .
آرى ، خاك مرده را به اراده ى خود تبديل به انسانى زنده كرد تا اين گونه به او سود بخشد و وى را به نعمت هاى ابد خود برساند .
كسى كه آفرينش خود را عبث و بيهوده بداند ، خدا را از بچه اى كه در كوچه ها با ديگر بچه ها خاك بازى مى كند و با بازى با خاك ، آن را به شكل هاى گوناگون در مى آورد نپخته تر و بى دانش تر به حساب آورده ، و از اين طريق مُهر كفر و ناسپاسى بر قلب خود زده و درونش را به اغواگرى و وسوسه هاى شيطانى آلوده و نجس كرده است .
-----------------------------------------------
1 ـ (اللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَات وَمِنَ الاَْرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الاَْمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَيء قَدِيرٌ وَأَنَّ اللهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيء عِلْمَاً) طلاق (65) : 12 .
2 ـ (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) ذاريات (51) : 56 .
3 ـ (تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيء قَدِيرٌ) ملك (67) : 1 .
4 ـ (إِلاَّ مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لاََمْلاََنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ) هود (11) : 119 .
5 ـ علل الشرايع : 1 / 9 ، باب 9 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 8 / 313 ، باب 15 ، حديث 2 .
6 ـ بحار الانوار : 58 / 234 ، باب 45 .
7 ـ ذاريات (51) : 21 .
8 ـ ق (50) : 16 .
9 ـ مولوى ، ديوان شمس ، شماره ى 648 .
10 ـ حافظ شيرازى ، ديوان اشعار .
11 ـ بقره (2) : 255 .
12 ـ (وَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم) تين (95) : 4 .
13 ـ مؤمنون (23) : 14 .
14 ـ محمد بن زكريا الجوهرى ، قال : حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه ، قال : سألت الصادق جعفر بن محمد (عليهما السلام) ، فقلت له : لم خلق الله الخلق ، فقال : إن الله تبارك وتعالى لم يخلق خلقه عبثا ولم يتركهم سدى بل خلقهم لإظهار قدرته وليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه وما خلقهم ليجلب منهم منفعة ولا ليدفع بهم مضرة بل خلقهم لينفعهم ويوصلهم إلى نعيم الأبد .
علل الشرايع : 1 / 9 ، باب 9 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 8 / 313 ، باب 15 ، حديث 2 .