آذَر بُرزین مِهر [āzar borzin- mehr]، سومین آتشکده از سه آتشکدهٔ اساطیری- تاریخی مهم آیین زردشت که در کنار آذر گشنسپ [āzar gošnasp] (آتش شاهان و رزمیان) و آذر فرنبغ [āzar farnbaq] (آتش روحانیان)، در مقام آتش کشت‌ورزان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نام این آتشکده حکایت از قدمت آن می‌کند و احتمالا چنین عنوانی پیش از زردرشت، یعنی در عصر میترایی نیز وجود داشته‌است: آتور بورزین میترو (بِرزَنت میثره) یعنی آتش میترای بلند بالا. [۱]

تاریخ بنیاد هر سه آتش رسمی ایران باستان، به زمان شاهان باستانی و اساطیری باز می‌گردد که خود حکایت از بسیار کهن بودن پرستاری از آتش در ایران باستان دارد. شهرستانی می‌نویسد که این آتشکده‌ها پیش از زردشت وجود داشتند و زردشت آتشکدهٔ نیشابور (آذر برزین مهر) را تجدید کرد.[۲]

به سبب احترام خاصی که در روزگاران کهن به کشاورزان گذاشته می‌شد، بی‌تردید عمر این آتش بسیار کهن‌تر از تاریخ ظهور زردشت است .[۳] آذربرزین‌مهر زودتر از دو آتشکده رسمی دیگر از میان رفته‌است .[۴] ظاهرا آذر برزین مهر، در زمان ساسانیان به مقام سوم تنزل یافته بود. در مقاسه با دو آتش رسمی دیگر، گزارش‌های متن‌های دینی و تاریخی نیز دربارهٔ آذر برزین مهر بسیار اندک است.

روایت وِجَرکَرد دینی، منسوب به میدیوماه، عموزادهٔ زردشت، چون در هر حال، تکیه بر سنت‌های شفاهی زردشتیان دارد، در پرداختن به آذربرزین‌مهر دارای اهمیت است: سقف خانهٔ گشتاسپ می‌شکافد و زردشت با درخششی مینوی نزد گشتاسپ می‌آید. او سه چیز همراه دارد: اوستا، آذر برزین مهر و درخت سرو. زردشت آتش را به دست گشتاسپ می‌دهد و گشتاسپ آن را به جاماسپ، اسفندیار و دیگران می‌دهد، و آتش دست کسی را نمی‌سوزاند. سپس آتش را بر دادگاه (جای خاص آتش) می‌نشاند و آتش برزین مهر ورجاوند و پیروز، بدون هیزم و چوب‌های خوشبو به خودی خود می‌سوزد و آب و خاک بر آن اثر ندارد .

روایت‌های اساطیری، آذربرزین مهر را نخستین آتشی می‌دانند که گشتاسپ بنیاد گذاشت . به گزارش بندهش، اهوره مزدا در آغاز آفرینش آذرفرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزین مهر را برای پاسبانی جهان آفرید و با دست خویش نشاند . جم نیز همهٔ کارها را بیش‌تر به یاری آتش فرنبغ، گشنسپ و برزین‌مهر کرده‌است. در زمان پادشاهی هوشنگ ، چون مردم بر پشت گاو سریسوگ (سریشوگ) از خونیرس (مرکز مسکون زمین) به دیگر کشورها می‌رفتند، شبی در میان دریا آتشی که در آتشدانی بر پشت گاو قرار داشت، با فشار باد و موج به دریا افتاد و به جای آن، سه آتش درخشیدن گرفتند: آذر فرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزین‌مهر . ظاهرا به مرور، هر یک از این سه آتشکده، خاص یکی از طبقات سه گانهٔ اجتماعی شده‌است، و از این میان، آذر برزین مهر از آن کشاورزان گردید. میرخواند بدون ذکر منبع می‌نویسد: آتشی را که زردشت به گشتاسپ داد، همان آتشی است که تا کنون در دست مجوس است و زردشتیان چنین می‌پندارند که آن آتش تاکنون خاموش نشده‌است . در ادبیات پهلوی جای آذربرزین‌مهر در ریوندکوه، نزدیک نیشابور در خراسان است . به گزارش روایت پهلوی چون گشتاسپ، دین نپذیرفت، هرمزد بهمن، اردیبهشت و آذر برزین مهر را برای دعوت به دین، به خانهٔ گشتاسپ فرستاد؛ آنان به گشتاسپ وعدهٔ فرمانروایی دراز و زندگی دیرپای و پسری آسوده از مرگ، به نام پشوتن دادند و تاکید کردند که اگر دین نپذیرد، خوراک کرکس‌ها خواهد شد، اما گشتاسپ دین نپذیرفت در بندهش با کمی تفاوت آمده‌است که آذر برزین مهر تا پادشاهی گشتاسپ همچنان در جهان می‌وزید و پاسبانی می‌کرد، تا سرانجام، به ظهور زردشت و دین‌پذیری گشتاسپ، وی آذربرزین مهر را بر ریوندکوه خراسان، که «پشته گشتاسپان» خوانند، نهاد . جالب توجه‌است که بابک ساسانی نیز پیش از رسیدن اردشیر به پادشاهی، آتش‌های فرنبغ، گشنسپ و برزین‌مهر را به خواب می‌بیند که در خانهٔ ساسان می‌درخشند و به همهٔ جهان روشنی می‌دهند و خواب‌گزاران چنین تعبیر می‌کنند که او یا یکی از فرزندانش به پادشاهی جهان خواهد رسید.

در بندهش، سه مینوی آذرهای فرنبغ، گشنسپ و برزین مهر، مایهٔ همهٔ آتش‌ها در گیتی‌اند و پس از این سه آتش، دیگر آتشان‌اند که برای نگهبانی آفریدگان و نابود کردن دروغ آفریده شده‌اند.

مانند آتشکده‌های اساطیری فرنبغ، گشنسپ و برزین مهر، سه آتشکدهٔ رسمی شاهنشاهی نیز، مخصوصا در زمان ساسانیان، به این نام‌ها خوانده می‌شدند. باستان‌نگاران با تکیه بر روایت‌های مذهبی، برای یافتن جایگاه واقعی این سه آتشکده کوشش‌های بسیاری کرده‌اند. فردوسی در بیان دین‌پذیری گشتاسپ، آذر برزین مهر را در کِشمَر (کاشمر) خراسان می‌آورد که با گزارش بندهش تفاوت چندانی ندارد .

در حالی که جکسن و سایکس آذربرزین‌مهر را در روستای داورزن سبزوار می‌جویند توم- شیندلر و مرات جایگاه رزین مهر را در روستای ریوند نیشابور، بر فراز تپه‌ای به همین نام می‌یابند . لازار فارب نیمهٔ دوم سدهٔ ۵م، از ریوند به نام شهر مغان یاد می‌کند [. بدون تردید اشارمسعودی به آتشکده‌ای که در زمان زردشت در نیشابور بنیاد گذاشته شد، اشاره به آذربرزین‌مهر است . ابن فقیه نیز از آه‌ای در نیشابور خبر می‌دهد که یکی از آتشکده‌های اصلی آیین زردشت است .

هیتنس می‌خواهد با تکی شاهنامه و قطع سرو کاشمر (در جنوب نیشابور) در زمان متوکل -خلیفهٔ عباسی- به جایگاه آذر برزین مهر، و به تاریخ تولد زردشت دست یابد . به قول ثعالبی، گشتاسپ پس اویدن به زردشت، دستور کاشتن این سرو را داده بود و متوکل دستور داد آن را قطع کنند و برای ساخت جعفریه به بغداد ببرند؛ اما وقتی که سرو کاشمر به یک منزلی جعفریه رسد، غلامان متوکل وی را به قتل رساندند و او موفق به دیده سرو نشد. سرو کاشمر به هنگام قطع در سال ۲۳۲ق، ۱۴۰۵ سال عمر داشت