آتشکده آذرگشسب یا آتور گشسب معنی آن را آتش جهنده گفته‌اند. این آتشکده در آذربایجان قرار داشته و در قرن‌های پیش از فتح اعراب مهمترین مرکز مذهبی شاهنشاهی بود. این آتشکده به طبقهٔ رزمیان و سپاهیان اختصاص داشته‌است.

در ایران باستان سه آتشکدهٔ اصلی و بزرگ وجود داشته‌است که با سه طبقهٔ جامعهٔ اجتماعی ایران مطابقت داشته‌است.

۱. * آتش موبدان، آتورفرنبع

۲. * آتش ارتشیان، آذرگشسب

۳. * آتش کشاورزان، آتوربرزین مهر
محل آتشکده آذرگشسب

منابع تاریخی قدیم، دربارهٔ محل آتشکدهٔ آذرگشسپ با یکدیگر موافقت ندارند، برخی بویژه کتاب‌های پهلوی آن را در کنار دریاچهٔ چی‌چست (ارومیه) میدانند. در بندهش آمده‌است که آذرگشسب تا زمان پادشاهی کیخسرو همواره پناه جهان بود، وقتی که کیخسرو بتکدهٔ دریاچهٔ چی چست را ویران کرد، آن آتش به یال اسب او فرو نشست و سیاهی و تیرگی را برطرف نمود و روشنایی بخشید. بطوریکه او توانست بتکده را ویران کند. در همان محل در بالای کوه اسنوند پرستشگاهی ساخت و آذرگشسب را فرو نشاند. [۲]

مورخان و جغرافیدانان دوران اسلامی، محل آنرا در شیز، در محل تخت سلیمان کنونی می‌دانند که کنار دریاچهٔ کوچکی واقع شده و ۱۵۰ کیلومتر از دریاچهٔ چی‌چست (ارومیه) فاصله دارد.
دریاچه و ویرانه‌های تخت سلیمان

در میان نویسندگان دوران اسلامی، ابودلف در سفرنامهٔ خود، شرح مشروحی از شیز و آتشکدهٔ آذرگشسب داده و دیگر مورخان و جغرافیدانان از او پیروی کرده‌اند.

ابودلف در سال ۳۴۱ هجری آورده‌است،

در شیز آتشکدهٔ مهمی وجود دارد که آتش زرتشتیان از آن بسوی شرق و غرب فروزان است. بر بالای گنبد این آتشکده هلالی نصب شده که طلسم آن بشمار می‌رود و جمعی از امرا و فاتحین خواستند، آنرا برچینند اما کوشش آنها بجایی نرسید. از شگفتی‌های این خانه آنکه کانون آن از هفتصد سال پیش فروزان است و خاکستر در آن وجود ندارد و شعلهٔ آن هیچگاه خاموش نمی‌گردد.

از گفتار ابودلف چنین بر می‌آید که آتشکدهٔ آذرگشسپ، یک آتشکدهٔ همیشه سوز یا خودسوز بوده‌است و ظاهراً از گاز و نفت، مایه می‌گرفته‌است و خاکستری نداشته‌است. روایات هرمزدیار نیز بر خود سوز بودن این آتشکده تصریح دارد.

آنچه ابودلف نقل کرده‌است با محل تخت سلیمان کنونی تطبیق می‌کند اما مشکل اینجاست که تخت سلیمان از دریاچهٔ ارومیه بسیار دور است و کتاب‌های پهلوی و برخی کتاب‌های فارسی محل آنرا نزدیک دریاچهٔ چی چست (ارومیه) ذکر می‌کنند.

از منابع چنین برمیاید که در زمان پادشاهی قباد پدر انوشیروان، به صلاحدید مزدک که در پی یک رفورم مذهبی بود، از تعداد آتشکده‌ها کاسته شده و برخی را در برخی دیگر ادغام کردند. از اینرو گمان می‌رود که دو آتشکدهٔ آذرگشسپ وجود داشته‌است. آتشکدهٔ قدیم که در ناحیهٔ شیز بوده، آتش کیخسرو نیز نامیده می‌شده‌است. در شاهنامه بارها از آن یاد شده‌است. گمان می‌رود که این آتشکدهٔ قدیم به تخت سلیمان کنونی منتقل شده‌باشد و با آتشکدهٔ کهنسال آبان گشسپ یا آتشکده برکه ادغام شده‌باشد.
ویرانی و بنیان دوباره آتشکده آذرگشسب

این آتشکده بواسطهٔ پیوستن دو آتش به یکدیگر آتشکدهٔ بزرگ شاهی گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هر یک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به زیارت آن می‌شتافتند و پس از پیروزی در جنگ سهمی از غنائم جنگی به گنجینهٔ آن تقدیم می‌کردند و همین گنجینهٔ بزرگ است که به هنگام شکست خسرو پرویز، از سپاه هراکلیوس امپراتور روم شرقی، به غارت رفت.

این آتشکده در سال ۶۲۴ میلادی توسط هراکلیوس سوزانده و ویران گردید اما بعدها از نو ساخته و تعمیر شد. این آتشکده در زمان ابودلف، ۹۲۵ میلادی هنوز بر پا بوده است.