پلتفرم: XBOX 360

تهیه‌کننده:Microsoft GamesStudios

سازنده: Epic Games

سبک: شوتر سوم شخصی



زمانی که کنسول Xbox 360 پا به عرصه رقابت گذاشت در مقابل بازی‌های اختصاصی PS3 و از نظر بازی‌های اختصاصی حرف زیادی برای گفتن نداشت، چرا که سال‌ها بود پی اس در حال انتشار بازی‌های اختصاصی خودش بود. اما Epic Games این روند را تغییر داد و باعث شد سال ۲۰۰۶ بازی Gears of War خلق شود و توجه گیمرها را از پی اس ۳ به سمت خود جلب کند و باعث شود در کنار بازی مانند هیلو بتواند پشتیبان خوبی برای ایکس باکس ۳۶۰ باشد.

روند موفقیت این سری تا به حال که نسخه سوم آن منتشر شده، ادامه داشته است . در ادامه به بررسی نسخه سوم و آخر این بازی سه‌گانه خواهیم پرداخت تا ببینیم این بازی توانسته است نظر گیمر‌ها را به خود جلب کند یا خیر.

بازی از بسیاری جهات شبیه دومین نسخه بوده، ولی تا حدودی فضای آن تغییر كرده و علاوه بر دشمنان و سلاح‌های گوناگون، برخی ویژگی‌ها نیز به گیم‌پلی بازی اضافه شده است كه به شرح آنها می‌پردازیم.

داستان نسخه سوم بازی، ۱۸ ماه بعد از پایان آن در نسخه دوم شروع می‌شود كه طی آن، اعضای گروه Gears به جزیره‌ای به نام Vectes نقل مكان كرده‌اند.

Raven's Nest، ناوی است دوباره تعمیر شده كه در گذشته هواپیمابر بوده است. مراحل ابتدایی Gears of War 3 در این ناو جریان خواهد داشت. با مشاهده باغچه‌ها و چادر‌هايی كه روی آن قرار دارد براحتی متوجه می‌شوید كه روزهای پرافتخار و باشكوه آن در صحنه‌های نبرد به سر رسیده است. البته با وجود لمبنت‌ها هیچ جای امنی روی كشتی وجود نخواهد داشت، زیرا براحتی می‌توانند Drudge‌ها یا Polyp‌ها را روانه كشتی كنند. وجود این موجودات باعث شده كه قهرمانان ما با بدبختی ادامه حیات دهند.

اینک وظیفه مارکوس است که با کمک اعضای گروه دلتا که آنیا نیز با لباس رزم به آنها پیوسته، راهی برای نابودی لمبنت‌ها بیابد. بخش‌هایی از بازی را باید به وسیله کول پیش ببرید که از نظر داستانی همزمان با مراحلی است که ابتدای بازی انجام می‌دهید و ناگفته‌های ابتدای بازی را برای شما بازگو می‌کند.

کاراکتر‌هایی که در بازی مشاهده می‌کنید نسبت به سری‌های قبل تفاوت‌های زیادی داشته‌اند. البته همه آنها برای کمک شما خلق نشده‌اند و باید منتظر دردسرهایشان در میان بازی باشید.

با وجود حس ناامیدی که در سراسر بازی وجود دارد، کول و بیرد با شوخی‌های جالب خود بازگشته‌اند تا دوباره شما را به زندگی امیدوار کنند! داستان بازی زمانی پایان می‌یابد که تقریبا تمام سوالاتی که شما در ذهنتان در این ۳ نسخه بازی پیش آمده جواب داده می‌شود و این حرکت باعث شده است این بازی از بهترین روایتگران داستان در سبک تیراندازی اول شخصی باشد.

گیم‌پلی بازی نسبت به گذشته تغییرات زیادی نداشته است، ولی زمانی که تنوع سلاح‌ها و همچنین دشمنانتان را مشاهده کنید به این نتیجه می‌رسید که گیم‌پلی متفاوتی را تجربه کرده‌اید.

اسلحه جدید شما Retro Lancer نام دارد که شبیه به Lancer بوده و تفاوتش این است که به جای اره برقی از سرنیزه استفاده می‌کند. علاوه بر این، سلاح‌های جدید دیگری نیز به بازی اضافه شده که از بین آنها می‌توان به One Shot اشاره کرد که با شلیک یک گلوله می‌تواند دشمنانی در حد و اندازه Reaver را نابود کند.

تنوع دشمنان و شیوه حمله خاص آنها باعث عمیق‌تر شدن گیم‌پلی بازی و بالا رفتن کیفیت مبارزات می‌شود و از این لحاظ می‌توان این نسخه را بهترین شماره سری دانست. خشونت بازی در این شماره به اوج خود رسیده و مارکوس دشمنان خود را به بدترین شکل ممکن نابود می‌کند! Finisher‌ها خشن‌تر از قبل طراحی شده‌اند و خصوصا Finisher مخصوص Retro Lancer حس خشونت را به نقطه اوج خود می‌رساند.

طراحی مراحل بازی از بخش‌های کم نقص این نسخه است. با توجه به این که داستان بازی در فصل تابستان اتفاق می‌افتد، بیشتر مراحل در طول روز و زیر تابش آفتاب رخ می‌دهد، با این حال تنوع مراحل بسیار بالا بوده و در هر بخش با یک محیط جدید روبه‌رو هستیم؛ مرحله‌ای که روی کشتی هوایی لوکاست‌ها اتفاق می‌افتد یا شهری که بیشتر مردم آن به خاکستر تبدیل شده‌اند، از جمله این مراحل هستند. همچنین در طول بازی سفری نیز به اعماق اقیانوس خواهید داشت که در نوع خود جالب توجه است. همانند نسخه‌های پیشین گیم‌پلی بازی خطی بوده و جهت اتمام هر مرحله باید یک مسیر از پیش تعیین شده را طی کنید، ولی مراحل بازی نسبت به قبل از لحاظ اندازه بزرگ‌تر شده و از این نظر مبارزات شلوغ بازی موجب سردرگمی‌ بازیکن نخواهد شد. با توجه به طراحی مراحل در برخی قسمت‌ها، گیم‌پلی بازی دستخوش تغییر می‌شود؛ مثلا در طول بازی چند بار کنترل منجنیق‌های ساخته شده به دست لوکاست‌ها را ـ که از تکنولوژی قرون وسطی استفاده می‌کنند ـ به عهده می‌گیرید! این منجنیق‌ها قدرت زیادی دارند و برای نابودی دشمنان عظیم‌الجثه به کار می‌روند. در تعدادی از مراحل باید به کمک ربات‌های غول‌آسا به مصاف دشمنان بروید یا از ربات‌های مخصوصی جهت حمل وسایل سنگین استفاده کنید. کنترل این ربات‌ها کاملا مناسب و خوب طراحی شده و استفاده از آنها تنوع خوبی به گیم‌پلی بازی داده است.

محیط بازی در روزهای گرم تابستان جریان دارد. Epic از این شانس نهایت بهره را برده تا بتواند تنوع رنگی بازی را بیشتر كند. مطمئنا می‌توان این تغییر را در جهت بهبود مجموعه دانست،‌ گرچه هنوز هم پس‌زمینه خاكستری و ویرانه‌هایی كه از 2 شماره گذشته به یاد دارید در بازی وجود دارند.

نورپردازی بازی عالی بوده و علاوه بر نورپردازی در روز، مراحلی که در طول شب انجام می‌شوند به کمک نورپردازی داینامیک، بسیار تماشایی و درخور تحسین ساخته شده‌اند. تخریب‌پذیری محیط نسبت به شماره قبلی بهبود یافته و با وجود این که کماکان محدود است، ولی در برخی مواقع سنگرها به طور کامل تخریب می‌شوند که این تخریب دارای جلوه خوبی است و کاملا طبیعی انجام می‌پذیرد. نکته مهمی‌که در مورد گرافیک بازی وجود دارد این است که با وجود این گرافیک عالی و شلوغ بودن مبارزات بازی، شاهد هیچ‌گونه افت فریمی ‌در طول بازی نیستیم و از این نظر ارزش کار سازنده بیشتر مشخص می‌شود.

صداگذاری بازی باز هم یک شاهکار تمام‌عیار است؛ هم از نظر صداگذاری کاراکترهای بازی و هم از نظر موسیقی متن بازی به طور کامل شما را به درون بازی می‌کشاند. شوخی‌هاي لفظی و گاهی داد و بیداد‌های کاراکترهای بازی شما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و از همه مهم‌تر افکت‌های صوتی یا انفجار‌های بازی است که بسیار خوب طراحی شده‌اند. Gears of War 3 به نظر من از بهترین بازی‌هایی است که تاکنون طراحی شده است. گیم‌پلی منطقی و پر هیجان آن در کنار داستان بسیار جذاب و عمیقی که پیش روی شما می‌گذارد، این بازی را به بزرگ‌ترین شکست برای پی اس ۳ تبدیل کرده است. نمره 5/9 از ۱۰ درخور این بازی است.