صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: خاک ریز شعر

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    صذا پیچید تو عالم
    صدا رو میشنیدم
    یهو با یک صدایی
    از توی خواب پریدم

    رضا نعره می کشید
    آهای آهای بسیجی
    تانک ها دارن میرسن
    بدو ،بدو،آر. پی .جی

    تانک بعثی خودش رو
    من رو گذاشتش و رفت
    رفتش بالای کانال

    نفهمیدم چه چیزی
    قلب اونو می آزرد
    نفهمیدم واسه چی
    پیرهنشو در آورد

    رضا نعره می کشید
    بی شرفا با شمام
    کانال هنوز مال ماست
    بیاین بیاین من اینجام

    دوشکاچی از روی تانک
    اونو هدف گرفتش
    کار رضا تموم بود
    نعره کشید و گفتش

    بیاین بیاین من اینجام
    کانال هنوز مال ماست
    بیاین بیاین ببینین
    کانال هنوز مال ماست

    گلوله های دوشکا
    هزار هزار ده هزار
    رضا دوید سوی تانک
    و نا گهان انفجار...

    فضای توی کانال
    زدود و گاز پر شد
    هیچ چی دیگه ندیدم
    نفهمیدم چه طور شد

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    اتل متل توتوله
    خمپاره و آر.پی.جی
    نارنجک و گلوله
    صورت مهدی رفته
    مصطفی سر نداره
    رضا نعره می کشه:
    خیز برو،خمپاره

    این جمله توی گوشم
    مونده واسه همیشه
    التماس رضا رو
    فراموشم نمی شه

    الو الو کربلا
    پس نخودا چی شدن ؟
    یاور دو! به گوشم
    بچه ها قیچی شدن

    کربلا،کبوترا
    از تو قفس پریدن
    ماآذوقه نداریم
    مهمونامون رسیدن

    کربلا جون به گوشی؟
    جواب بده برادر
    بی سیم این طور جواب داد:
    ((الو به گوشی یاور؟))

    چیزی نداریم که تا
    سر سفره بذاریم
    یاوردو! به گوشی؟
    دیگه غذا نداریم

    پشت کانال ر سونده
    نعره کشیدم رضا!
    گلوله ای نمونده

    رضا سرش رو با بغض
    روی سجده میذاره
    خشابی تو دستاشه
    دستو بالا میاره!

    دستو میاره بالا
    انگار داره جون میده
    می زنه زیر گریه
    خشابو نشون میده

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    میگه ببین خدایا
    روحیه ها عالیه!
    ولی چکار باید کرد؟
    خشابمون خالیه

    صداش یهو بند میاد
    توی دست یک شهید
    عینهو یک معجزه
    یه گلوله آر . پی . چی دید

    رو به سوی اون شهید
    خندید و سر تکون داد
    یواشی گفت مرتضی
    گلوله رو نشون داد

    حرف اونو گرفتم
    نگاهشو فهمیدم
    جون تازه گرفتم
    سوی شهید دویدم
    خلاصه که تو کانال
    اون روز عجب حالی بود
    آهای غنیمت خورا
    جاتون عجب خالی بود

    یه وقت نگین دروغه
    یه وقت نگین که وهمه
    اون که قبول نداره
    نمی تونه بفهمه

    قصه فرود نداره
    فراز قصه اینه
    گلوله ی آر پی جی
    هنوز روی زمینه

    هر کی می خواد خدا فظ
    هر کی می خواد بمونه
    باید تمومه عالم
    این حرفا رو بدونه

    باید اینو بدونه
    گردان هنوز روی پاست
    هنوزم که هنوزه
    قلب زمین مال ماست

    آهای آهای با شمام
    گردان هنوز روی پاست
    هنوزم که هنوزه
    قلب زمین مال ماست!

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •