صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14

موضوع: معرفي كتاب دفاع مقدس

  1. #11

    Thumb

    يادداشتهای سوسنگرد

    یادبود: شهید غلامرضا صادق زاده .

    تعداد صفحات: 92 قيمت: 850 تومان

    شابک: 6 ـ 213 ـ 506 ـ 964 قطع: رقعي

    نوبت چاپ: دوم: 1385 شمارگان: 2200

    معرفی کتاب:

    كتاب حاضر، مجموعه‌اي از يادداشتهاي شهيد غلام‌رضا صادق‌زاده است كه بعد از دو كتاب «ياداشتهاي ناتمام» و «دشت شقايق» به چاپ رسيده است.
    در اين ياداشتهاي معطر، به لحظاتي بر مي‌خوريم كه ما را مستقيم به جبهه‌هاي مقدس جنگ مي‌برد و ما با تمام شخصيتهاي عظيم او همذات‌پنداري مي‌كنيم. حوادث ذكر شده در كتاب ما را به روزهاي تلخ و شيرين دفاع مقدس در مقابل تجاوز ناگهاني مي‌برد و نشان از رادمرديها، فداكاريها و شهامت مردان خدايي دارد.
    كساني كه كتاب پر آوازة نامه‌هاي فهيمه را خوانده‌اند، حتماً نام شهيد غلام‌رضا صادق‌زاده را به خاطر دارند.
    نامه‌هاي فهيمه مجموعه دست‌نوشته‌هاي فهيمه باباييان‌پور همسر نستوه نگارندة كتاب حاضر است كه براي دومين بار به چاپ مي‌رسد. نويسندة كتاب در سال 1339 در تهران متولد شده و به زودي به ميدان مبارزه با رژيم شاهنشاهي رفت. پس از انقلاب مدتي در جهادسازندگي روستاهاي گنبد مشغول به كار شد و سپس مسئوليت دبيري «هيئت كشت» به او سپرده شد. صادق‌زاده با تحميل شدن جنگ بر مردم بزرگ ايران جهاد سبز را به مردم سپرد و راهي جهاد سرخ شد و وارد گروه تخريب گرديد.
    در سال 1361 در محضر مبارك امام خميني (ره) با همسرش فهيمه بابائيان‌پور، پيوند زندگي معنوي بست. در اولين مرحله عملياتي كه با نام طريق‌القدس و با رمز «يا حسين» در جبهة سوسنگرد بستان انجام گرفت شركت كرد.
    وي فرمانده واحد تخريب تيپ 46 فجر و واحد تخريب لشكر 5 نصر سپاه پاسداران شد. نويسنده جهت فتح خرمشهر و ادامه عمليات بيت‌المقدس طي 36 ساعت بدون تلفات ميدان مين را پاكسازي كرد و فتح خرمشهر را ممكن ساخت.
    سرانجام وي در تاريخ 6/4/61 هم‌زمان با انفجار 000/120 چاشني مين را با بدن سوخته و خونين به شهادت رسيد.
    از متن كتاب مي‌خوانيم:
    فهيمه به من مي‌گفت: «تو هم بالاخره گريه ‌خواهي كرد» فكر مي‌كردم فهيمه هنوز مرا نشناخته و فكر مي‌كند مي‌توانم روزي براي خدا گريه كنم!
    امروز فهميدم كه فهيمه خوب حدس زده بود.

  2. #12

    Thumb

    كنار رود خي‍ّن




    نویسنده: اشرف السادات مساوات .

    تعداد صفحات: 132 قيمت: 1100 تومان

    شابک: 3 ـ 750 ـ 471 ـ 964 قطع: رقعي

    نوبت چاپ: پنجم:1385 شمارگان: 2200

    معرفی کتاب:

    كتاب حاضر، ياداشتهاي روزانه خانم اشرف‌ السادات مساوات (سيستاني) است كه در 118 صفحه گرد آمده است. اين يادداشتهاي كوتاه قصه دور دراز مادري است كه به دنبال گمشدة خود مهرداد ـ مثل آب در تن خاك جاري مي‌شود. كنار رود خي‍ّن هم نام اين كتاب است و هم بستر مهرداد شهيد. مرد پيكار جوي بزرگ شانزده ساله‌اي با پيراهن بسيجي و تيرهايي بر پيشاني، كه هشت سال بر اين بستر سرد آرام خفته بود.
    خانم سيستاني در اين كتاب، ياد آن روزهاي جاري در تن اين خاك را پيش چشمان ما به نمايش گذاشته است. روزهاي سخت انتظار مادري كه در يك روز لباس بسيجي به تن فرزند شانزده ساله‌اش مي‌كند و او را در سن و سال كه بايد مدرسه مي‌رفت به مدرسه جنگ مي‌فرستد، مدرسه‌اي كه از هر مدرسه و دانشگاهي گيراتر و پرمحتواتر است. مدرسه‌اي كه انسان ساز است و انسانيت در آن به تمام معنا جلوه‌گر مي‌شود. «من يادداشتهايي از خاطراتم را پيشكش دوستداران فرهنگ حماسه و شهادت مي‌كنم؛ بدان اميد كه گوشه‌اي از ناگفته‌هاي روزهاي دفاع مقدس را بيان كرده باشم.»
    از متن كتاب مي‌خوانيم: امروز مهرداد از مدرسه مي‌آيد و مي‌گويد: «مادر مي‌خواهم بروم جبهه» مي‌گويم: نه سن تو كم است. الآن موقع امتحانات ثلث دوم است صبر كن! اين جنگ به زودي تمام نمي‌شود و ما حالاحالاها جنگ داريم. دشمن ما كه به اين زودي دست بردار نيست. «مهرداد سال 1344، شب 17 اسفند به دنيا مي‌آيد. وقتي امام (ره) به ايران مي‌آيد، 13 ساله است و موقعي كه مي‌رود، سال سوم رشتة رياضي است» مهرداد سرآسيمه مي‌آيد و مي‌گويد «براي آزادي خونين شهر احتياج به نيرو هست و من ديگر نمي‌مانم» مادر! من مي‌دانم چه كار كنم.
    كنار خانة خدا، گوسفند را به خاطر خدا قرباني مي‌كنند؛ مگر من از گوسفند كمترم» مادر شما رضايت‌نامه را بنويس، كافي است. نامه را امضاء مي‌كنم. صبح روز بعد، دو عدد نان مي‌گيرد و مي‌آيد خانه، ولي صبحانه نخورده مي‌رود، و فراق شروع مي‌شود. سه‌شنبه 21 ارديبهشت سال 61‌ ـ اولين اتوبوسي كه از لانه جاسوسي خارج مي‌شود، چشمم كه به او مي‌افتد، قلبم مي‌لرزد، مي‌گويم: «مهرداد رفت! ...» شنبه 15 خرداد 61 ـ مي‌گويم مهرداد شهيد شده آقاي بخشي مي‌گويد: «شما كه ماشاءالله روحيه‌ات خوب است» عفت خانم مي‌گويد: «انا لله و انا اليه راجعون» ولي مهرداد مفقود شده بود. و بالاخره بعد از 8 سال و 4 ماه و 16 روز كه از شهادت مهرداد مي‌گذرد، به جمع عمليات بيت‌المقدس مي‌پيوندد و جسد او را در قطعة 26، رديف 84 ، شمارة 35 به خاك سپرده مي‌شود.

  3. #13

    Thumb

    پشت ديوارهای شهر

    نویسنده: سیدسعید موسوی .

    تعداد صفحات: 156 قيمت: 1400 تومان

    شابک: 3 ـ 098 ـ 506 ـ 964 قطع: پالتويي

    نوبت چاپ: اول:1385 شمارگان: 2200

    معرفی کتاب:

    كتاب حاضر، خاطرات روزهاي سادگي و نيالودگي سيد سعيد موسوي است كه با زبان ساده و انسجام يافته نوشته شده است. كتاب در 155 صفحه و يك اشاره و چندين قطعه عكس، ما را به روزهاي دور مي‌برد كه براي اولين بار فضاي شهر شكسته مي‌شود و صداي شكستن شيشه‌ها و آدم‌هاي شهر بندري زيبا با نخلهاي سركشش، موسوي هفده ساله را شكسته‌تر از شيشه‌هاي شهرش مي‌كند. خرمشهر نخستين بار پاي بمبها و خمپاره‌هاي عراقي را بر سنگ فرش آرامشش احساس مي‌كند. شهر بندري زيبا با سوتهاي كشتيهايش كه آرامش را در شهر اعلام مي‌كرد. موسوي با خانواده‌اش دل در گرو شهرش دارد و دفاع از آن را واجب مي‌داند. مهاجرت مي‌كند، خانواده‌اش را جابه‌جا مي‌كند، شهر به شهر مي‌رود، دوباره به خرمشهر بر مي‌گردد. روزهاي پرالتهاب 58 است و مردم لبريز از شادي و غرور پيروزي كه اهريمن دامن كشان وطن را ترك مي‌كند و اهريمن‌زادگان پردامن به جنوب وطن لشكر مي‌كشد تا نهال نو بر كشيده انقلاب را شاخه بشكند و يا از ريشه در آورد. سعيد موسوي در پشت ديوارهاي شهر، دوربين‌وار لحظه‌هاي اين سالها را ضبط مي‌كند و چشم ديدهايش را از شهر تهران و ساير شهرستانها با ظرافت خاصي تحرير مي‌كند.
    پشت ديوارهاي شهر زندگي را نقاشي مي‌كند كه آبهايش مي‌سوزد و آسمانش زخمي است. پنجره و پرده‌هاي هم در شهر نمانده است تا وي از پشت آن به زيبا شهرش بنگرد، به ناچار از پشت ديوارهاي شهر به آن مي‌نگرد. در اين نقاشي، جاده‌هاي غربت و هراس دوري از خرمشهر انتهايي ندارد. امروز موسوي چهل ساله است، اما چشم ديد او از خرمشهر زخمي و خرمشهر امروز ديدني و شنيدني است.
    از متن كتاب مي‌خوانيم: امروز برف باريد، اولين بار است كه برف مي‌بينيم. بچه‌ها ديوانه شدند. صبح بلند شدند و ديدند همه جا سفيد است؛ محوطه خوابگاه، درختها، كنار پنجره‌ها و ديوانه شدند. از اتاق‌ها ريختند بيرون، دستها را به آسمان گرفتند و برفها را توي هوا خوردند.

  4. #14

    Thumb

    شکوفه های شکسته

    عکّاسی: سعید صادقی .

    تعداد صفحات: 72

    شابک: 752-471-964-x قطع: خشتی

    نوبت چاپ: چاپ اول: 1381

    معرفی کتاب: مجموعه حاضر، شامل 56 قطعه عكس از سعيد صادقى‏است كه در سالهاى جنگ و دوران هشت سال دفاع مقدس از وقايع‏مختلف جنگ و لحظه‏هاى پنهان و آشكار آن برداشته شده است.
    روزهاى آغاز جنگ در خرمشهر، محاصره براى آزادسازى خرمشهر،مسجد جامع خرمشهر پس از آزادى آن، وصيت‏نامه نوشتن‏رزمندگان قبل از شروع عمليات، پايگاه رزمندگان در ميان نيزارها درجزيره مجنون، وداع همرزمان با يكديگر قبل از عملياتها،خانواده‏هاى عزيز از دست‏داده بر اثر بمباران هوايى، اعزام‏مجروحين و شهداى عمليات خيبر در منطقه جفير، اعزام نيرو به‏منطقه مجنون، مراسم تشييع شهيدان در مسجد امام خمينى شهرتهران، مادرانى كه پس از جنگ در جستجوى فرزندان مفقودشان درتهران هستند و... موضوعات تعدادى از اين عكسها را دربرمى‏گيرد.اين عكسها طى عملياتهاى بيت‏المقدس، طريق‏القدس،فتح‏المبين، بدر، كربلاى 5، والفجر مقدماتى، والفجر 1 و 4، رمضان،خيبر و در مناطق مختلف جنگى مجنون، بازى دراز، ماووت،خرمشهر، پل سابله، منطقه مريوان، فكه، سرپل ذهاب و...، و گلزارشهدا در آبادان و شهر تهران گرفته
    است.
    این کتاب توسط خانه عكاسان ايران تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •