صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 45 , از مجموع 45

موضوع: !!!شــــــــــعر عاشـقانه!!!

  1. #41
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287

    پیش فرض

    من آنجا هستم

    در آسمانها، جايی که می نگری

    من آنجا هستم

    جايی که قدم می زنی

    تنهای تنها

    جايی که می خوابی، در کنارت

    بی حرکت

    جايی که عاشق شدی و عاشقت شدم

    بی دروغ
    من آنجا هستم

    کشته شده، غرق به خون

    بی جان

    زير يک سنگ قبر

    تنها تر از همیشه

    بدون تو ...

    و چه سخت است بدون تو بودن...

  2. #42
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287

    پیش فرض

    در زيــر ســــــــايه روشــن مهتـــــاب نيلرنگ

    در چـــــارســـوق گنبــــد دوار هفت رنــــــگ



    در ســـــايه ســـار دنج درختـــــــان پرغــــرور

    در زيــر روشــنايی خورشيـد و عشـــق و نور



    هر جا که مـی روم همه جا گفتــگوی توست

    دل سرخوش از خيال تو و عطر و بوی توست



    هر لحــــظه ای به ياد تـــو و مهــــر تــو قرين

    جـــان با تو آشنــــــا و دلــــت با دلــم عجـين



    تــــــو ذوق کــــــودکانـه پـــــــــرواز در منــی

    تـــــو شـــــــوق عاشقــــــــانه آواز در منــی



    بــس روزهــــا حـــــکايت دل با تـــــو گفته ام

    بسيـــــــار شب که از غــم عشقت نخفته ام



    با تـــــو طراوت و غــزل و ياس و شبنم است

    بــــی تــــــو هوای کوچه ما غرق ماتم است



    در لحــــــــظه های بی کسی و درد، مأمنی

    يـــــــادآور قشنــــــــــگترين لحظــــه منی...

  3. #43
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287

    پیش فرض

    ای رفته از برم به دیاران دوردرست
    با هر نگین اشک بچشم تر منی
    هرجاکه عشق و صفا و بوسه هست
    در خاطر منی

    هر شامگه که جامه ی نیلین اسمان
    پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است
    هر شب که مه چو دانه ای الماس بی رقیب
    بر گوش شب به جلوه چنان گوشواره است
    ان بوسه ها و زمزمه های شبانه را
    یاداور منی
    در خاطر منی

    در موسم بهار
    کز مهر بامداد
    دوشیزه نسیم
    مشاطه وار موی مرا شانه میکند
    اندم که شاخ پر گل باغی به دست باد
    خم میشود که بوسه زند بر لبان من
    و انگاه نرم نرم
    گلهای خویش را به سرم دانه میکند
    ان لحظه , ای رمیده زمن! در بر منی
    در خاطر منی

    هر روز نیمه ابری پائیز دلپسند
    کز تند بادها
    با دست هر درخت
    صدها هزار برگ ز هر سو چو پول زرد
    رقصنده در هواست
    و ان روزها که در کف این ابی بلند
    خورشید نیمروز
    چون سکه ی طلاست
    تنها توئی توئی تو که روشنگر منی
    در خاطر منی

    هر سال ,چون سپاه زمستان فرا رسد
    از راه های دور
    در بامداد سرد که بر ناودان کوی
    قندیلهای یخ
    دارد شکوه و جلوه ی اویزه ی بلور
    ان لحظه ها که رقص کند برف در فضا
    همچون کبوتری
    و انگه برای بوسه نشینند مست و شاد
    پروانه های برف , به مژگان دختری
    در پیش دیده من و در منظر منی
    در خاطر منی

    ان صبحها که گرمی جانبخش افتاب
    چون نشئه ی شراب , دود در میان پوست
    یا ان شبی که رهگذری مست و نغمه خوان
    دل میبرد ببانگ خوش اهنگ : دوست, دوست
    در باور منی
    در خاطر منی

    اردیبهشت ماه
    یعنی زمان دلبری دختر بهار
    کز تکچراغ لاله , چراغانی است باغ
    وز غنچه های سرخ
    تک تک میان سبزه , فروزان بود چراغ
    و انگه که عاشقانه بپیچد بدلبری
    بر شاخ نسترن
    نیلوفری سپید
    اید مرا بیاد که : نیلوفر منی
    در خاطر منی

    بر گرد, ای پرنده رنجیده, بازگرد
    باز آ که خلوت دل من اشیان توست
    در راه, در گذر
    در خانه , در اتاق
    هر سو نشان توست

    با چلچراغ یاد تو نورانی ام هنوز
    پنداشتی که نور تو خاموش میشود؟
    پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد؟
    و ان عشق پایدار فراموش میشود؟
    نه , ای امید من!
    دیوانه ی توام
    افسونگر منی
    هر جا , به هر زمان
    در خاطر منی

  4. #44
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287

    پیش فرض

    معنای زنده بودن من با تو بودن است
    نزدیک ـ دور
    سیر ـ گرسنه
    رها ـ اسیر
    دلتنگ ـ شاد
    آن لحظه ای که بی تو سر آید مرا مباد!
    مفهوم مرگ من
    در راه سرفرازی تو در کنار تو
    مفهوم زندگی ست .
    معنای عشق نیز
    در سرنوشت من
    با تو همیشه با تو
    برای تو زیستن...

  5. #45

    پیش فرض

    چگونه در خیابانهای تهران زنده می مانم؟
    مرا در خانه قلبی هست…با آن زنده می مانم
    مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست (
    اشعار عاشقانه)
    که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده می مانم
    هوای دیگری دارم… نفسهای من اینجا نیست
    اگر با دود و دم در این خیابان زنده می مانم
    شرابی خانگی دائم رگم را گرم می دارد
    که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می مانم
    بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم
    بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده می مانم
    ویرایش توسط ahmad555 : 2016/11/25 در ساعت 18:35

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •