صفحه 11 از 11 نخستنخست 1234567891011
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 102 , از مجموع 102

موضوع: دفتر عشق

  1. #101
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    بگذار تا به لهجه باران بخوانمت
    مانند عشق از دل و از جان بخوانمت
    تا کوهها صدای مرا منتشر کنند
    همراه بادهای پریشان بخوانمت
    چشمم سفید گشت و تو از ره نیامدی
    یعقوب وار، یوسف کنعان بخوانمت
    بگذار تا به یمن ظهورت، بهار محض
    بر گوش شاخه های زمستان بخوانمت
    آهنگ التهاب سراب است در دلم
    بگذار تا به لهجه باران بخوانمت

  2. #102
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    روی ترازو می روم
    تمام حواس پسرک روی عقربه کوچولو جمع می شود
    تمام بی انتهای ثانیه هایی که روی ترازو هستم
    خیره خیره
    مرد کوچک قصه مان را می پایم

    ...
    پلک هم حتی نمی زنم
    او که اندکی دورتر از من
    در سرمای اسفندی بعد از ظهر زمستان شهرمان
    روی آبی ترین صندلی دنیا
    مچاله شده است
    به خدایان اساطیر متوسل می شوم
    آه ای آتنا
    ای کاش آذرخش محبتت را بر او فرود می آوردی
    با توام آی ای هستیا
    کدامین شرر گرما بخش شب های این پسر می شود
    آه ای نمیسیس
    به انتقام کدام گناه ناکرده میهمان
    پیاده روهای نمور شهر می شود این پسر
    از عمق چشمم
    تا انتهای صورتم
    رفتن آغاز می کند
    سنگین ترین قطره اشک عمرم
    عقربه احمق اما
    جم نمی خورد از جایش
    درشت ترین اسکناس جیبم را
    با تمام افتخار تقدیمش می کنم
    چشم هایش روی چشمهایم قفل می شود
    سر خ و سفید می شود
    سراسسیمه
    دست در جیب
    دنبال بقیه پول من می گردد
    من اما
    غرق در خیال پسرک قصه
    گم می شوم میان مبهم آدمک های شهرمان
    زیر لب می گویم
    بدرود دوست من

صفحه 11 از 11 نخستنخست 1234567891011

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •