گروه چينه شناسى
باتاسيس سازمان زمين شناسى کشوردرسال 1338بخشى به نام زمين شناسى منطقه اى باهدف تهيه نقشه هاى زمين شناسى بوجود آمد که درسال هاى بعد نام آن به گـــــروه چينه شناســــــى تغييريافت.از آغازتشکيل، اين گروه همکارى نزديک وپيوسته اى با گروه هاى مختلف سازمان چون سنگ شناسى ، فسيل شناسى،اکتشاف وزمين شناسى مهندسى داشته ونتيجـــــــه ايــــن همکـارى ها،گزارش هاومقاله هاى بيشمارى است که چه درداخل وچه در خارج از کشورچاپ ومنتشرشده است.تهيه نقشه زمين شناسى خاورميانه درچهارچوب تهيه نقشه هاى زمين شناســــــى جهـــــــان بيانگربنيه علمى وعملى بالاى اين گروه تا سطح جهانى است.
حاصل کارکارشناسان گروه چينه شناسى نقشه هاى زمين شناسى بامقياس هاى گوناگون است کــــه هرکـــــــدام کاربردعلمى،اقتصادى وعمرانى بخصوصى دارد. در برداشتهاى صحرايى ، زمين شناسنان پديده هاى زمين شناختى را مورد توجه و دقت قرارمى دهند تا بتواننداين پديده ها را بصورت نشانه هايى بر روى نقشه ها نمايش دهند . از مهمترين آنها مواد معدنى هسنتد که دانسته هاى مربوط به آن در اختيار گروههاى اکتشافى گذاشته مى شود. افزون بر اين زمين شناسان پديده هاى زمين ساختى و زمين شناسى مهندسى مانند شکستگى ها ، چين خوردگى ها ، زمين لغزشها و گسله هاى فعال و غيرفعال را چه از ديدگاه علمى و چه از نظر داده هاى پايه براى عمليات دقيقتر و اجراى طرحهاى عمرانى- ملى معرفى مى کنند . کارشناسان گروه چينه شناسى با برداشتهاى صحرايى و مطالعه نمونه هاى سنگى لازم به بررسى حوضه هاى رسوبى گذشته پرداخته و به نوع و فرايندهاى پيدايش آنها پى مى برند . با بررسى رخساره و ستبراى رسوبها ، کارشناسان به آب و هواى ديرينه در زمانهاى مختلف نيز پى خواهند برد. که هر کدام از اين مقوله هاى مطالعاتى مى تواند کمک شايانى در شناخت خواستگاه مخازن هيدروکربورى و يا انواع ذخاير ذغال سنگها باشد.
مختصرى از زمين شناسى ايران قبل از سرى اليگوسن
فصل اول
اليگوسن،ميوسن،پليوسن
عنوان فصل : پيشگفتار
عنوان زير فصل : پيشگفتار
پيشگفتار
پس از گذشت نزديک به يک قرن کار منظم در زمين شناسى ايران وانبوه اطلاعاتى که در شرکت ملى نفت ايران، سازمان زمين شناسى کشور، شرکت ملى فولاد ايران، وزارت نيرو، سازمان برنامه و بودجه و مؤسسه هاى آموزش ـپژوهشى گردآمده، هنوز مباحث گونا گون زمين شناسى ايران بطور جامع ارزيابى و تدوين نشده است. چين است که در دانشگاهها، کار تعليم زمين شناسى به برداشتهاى استوار گشته که گاه به ذوق و سليقه و عقايد شخصى بستگى پيدا ميکند.
تدوين کتاب جامع زمين شناسى ايران، همکارى جمع دانشوران جامعه زمين شناسى را مى طلبد تا بتوند مقبول همگان افتد چرا که ((همه چيز را همگان دانند)). از تعليم و تعلم که بگذريم، براى علاقمندان به زمين شناسى و امور معدنى و دست اندر کاران برنامه هاى کشور، اطلاعاتى جامع و استاندارد شده در دست نيست تا بتواند حتى المقدور منعکس کننده واقعيات موجود باشد و بکار آنان بيايد. شمار فراوانى از دانسته ها نيز نزد کسانى است که گذر زمان آنانرا مى پرا کند و خود و دانسته ها رابه فراموشى و چه بسا به نيستى مى سپارد.
چنين بود که انديشه تدوين کتاب جامع زمين شناسى ايران شکل گرفت و درسال1363 مقبول مرکز
نشر دانشگاهى افتاد ولى چون پشتوانه مالى نيافت انجام اين طرح صورت نگرفت. سپس در سال 1364 مسئولين سازمان شناسى اجراى اين کار را به صواب ديدند ولى به همان دليل ماضى از مرحله دستورهاى ادارى فراتر نرفت .
سرانجام، پس از گذشت نزديک به پنجم سال طرح تدوين کتاب زمين شناسى ايران بتصويب وزارت معادن وفلزات رسيد. براى اجراى اين امر شوراى مرکزى کتاب زمين شناسى ايران مرکب از :
معاونت طرح وبرنامه
مشاور معدنى مقام وزارت
مديريت دفتر تحقيقات صنعتى ومعدن
نماينده وزارت نفت
نماينده شرکت ملى ايران
رياست مؤسسه آموزش ــ پژوهشى
نماينده سازمان زمين شناسى کشور
دراسفند1368 سامان داده شد تا خط و مشى کلى طرح را تعيين نموده ودر حين اجراى آن براى رسيدگى به امور جارى تشکيل جلسه دهد.
تا طرح تدوين کتاب، از هزار چم مقررات ادارى ـمالى بگذرد، زمستان 1369 فرا رسيد واز آن پس کارها بجدَ آغاز گشت. بنا شد تا کتاب جامع زمين شناسى ايران، در
مباحث: چينه شناسى
زمين شناسى اقتصادى
تکتونيک
متامورفيسم
ماگماتيسم
ژئومورفولوزى
تا پايان سال 1372 تدوين و با تلفيق زمين شناسى ـ تکتونيک ـ سايزموتکتونيک ـ توزيع کانسارها ــ متالوژنى ــ ماگماتيسم ــ متارموفيسم ــ ژئومورفولوژى ــ آبکوه نگارى واقليمى در مقياس يک به يک ميليونيم همراه گردد.
طرح تدوين کتاب زمين شناسى ايران با اقبال جامعه زمين شناسى مواجه گشت و تا سال دوم اجراى آن بيش از 55 تن از دانشوران و دست اندرکاران علوم و فنون زمين شناسى ايران براى نگاشتن موضوع هاى گونا گون با اين طرح پيمان بستند و شد آنکه همه چيز را همگان فراهم آورند.
توجه مستمر مقام وزارت جناب آقاى مهندس محلوجى، بدين طرح در خور ستايش است بينش گسترده و فراخ دستى ايشان باعث گشته تا گره از کارها گشوده شود،طرح شکوفاگردد و ياور بسيارى از استادان و دانشجويان گردد که موضوع رسالهاى تحقيقاتى خود را در راستارى مباحث کتاب جامع زمين شناسى ايران مى جويند.
دکتر محمود احمد زاده هروى و مهندس رضا حاجى زاده امينى اين کار سترگ را بنيان گذاشتند ودر تمام مراحل اجراى آن مسئولانه به يارى دست اندرکاران طرح شتافتند.
عنوان فصل : فصل اول
عنوان زير فصل : مزوزوئيک
مزوزوئيک
سنگهاى ترياس در البرز با آهک ورميکوله آغاز شده ورميکوله آغاز شده و سپس با دولوميت ،آهک تخريبى و آهک متبلورادامه مى يابد (سازنداليکا).در شرق ايران ترياس با سرخ شيل (شيل رس دار و شيل آهکى قرمزرنگ)آغازمى گردد دربخش بالاتر دولوميتى وسپس تبديل به آهک متبلورمى گردد (آهک آسپهک). اين رسوبات بنام سازند شترى نام گذارى شد است(1965,.(J.stocklin et al. بر روى اين سازند مجموعه اى از شيل، ماسه و گاهى آهک قرار مى گيرد که سازند ناى بند خوانده مى شود و سن ترياس پسين دارد. سنگهاى مشابه اى از يزد و گلپايگان نيز گزارش شده اند. رديف ضخيمى از اين سنگها در نزديکى انارک وجود دارد که به آن گروه نخلک گفته مى شود.
درکوهاى کپه داغ نهشته هاى ترياس شامل شيل، ماسه سنگ، لايه هاى زغالى، کنگلومرا، آهک و مواد ولکانيکى است. اين نهشته هاى فسيلهاى ترياس ميانى و بالائى هستند. نهشته هاى ژوراسيک دراغلب نقاط ايران با رخساره شيل و ماسه سنگ داراى آثار گياهى و زغالسنگ آغاز مى گردد (سازند شمشک). اين رسوبات بيشتر ساحلى ــ مردابى بوده که هرچند گاه با دريا ارتباط نزديک داشته اند. سازند شمشک با ناپيوستگى همشيب (Disconfmity) و يا با ناپيوستگى (unconformity) روى سازندهاى قديمى تر قرار مى گيرد.
بر اساس مطالعه فسيلهاى گياهى سن اين سازند لياس مى باشد. در ژوراسيک ميانى ــ بالائى شرايط دريائى حاکم مى گردد. ابتدا آهکهاى مارنى با درون لايه هاى شيل ــ مارن دار ته نشست مى شوند(سازند دليچاى).اين سازند حاوى آمونيت هاى باژسين بالاِِئى ــ کالوين زيرين مى باشد. سپس در ژوراسيک بالائى آهکهاى چرت دارلارته نشست مى شوند که دربعضى از قسمتهاى البرزمرکزى خود توسط يک افق از رسوبات تخريبى قرمز رنگ اواخرژوراسيک پوشيده مى شود درمنطقه کرمان سازند بادامو بر روى سازند شمشک قرار گرفته که از آهگ آمونيت، بلمنيت و مرجان دار تشکيل شده است. يک رديف ماسه سنگ، شيل آهک و زغال برروى آن قرار مى گيرد که بنام سازند هجدک ناميده مى شود.
در منطقه کرمان و طبس آهکهاى ژوراسيک بالائى همراه با تبخيريها مى باشند و به نامهاى سازند نمکى ژوراسيک بالائى، آهک پکتن در و خساره ژيپس، سازند بيدو و طبقات قرمز گردووGaredu)) خوانده مى شوند. در بعضى مناطق مثل همدان سنگهاى گرانيتى و دگرگونى به سن ژوراسيک ديده شده است. کاملترين رديف نهشته هاى کرتاسه در کوههاى کپه داغ وجود دارد. اين نهشته هاى شامل شيلهاى دريايى، مارن وآهک بوده وبنظر مى رسد داراى تمام آشکوب هاى کرتاسه باشد. در کوهاى البرز سنگهاى کرتاسه گسترش وسيعى دارند وبيشتر ازآهک ومارن تشکيل شده اند. بغيراز چند استثنا، رسوبات نئوکمين تقريبا درهمه جاغايب هستند. در منطقه کرمان، رسوبات تخريبى قرمزرنگى که محتوى ژپيس نيز مى باشند آغاز گر رسوبات کرتاسه هستند وخود توسط آهک اوربيتولين دار(سازند تيز کوه البرز) پوشيده مى شود. بطور کلى رسوبات کرتاسه ازآهک تخريبى،آهک ريفى، مارن وشيل تشکيل شده است که توسط طبقات قرمز رنگ يا نبودهاى رسوبى ودگرشيبى ها قطع مى گردد.
در ايران مرکزى در قاعده سنگهاى کرتاسه اغلب دگر شيبى زاويه دار ديده مى شود و توسط رسوبات دريائى دنبال مى گردد. قاعده اين رسوبات دريائى داراى سن مختلفى از نئوکومين (منطقه بيارجمند ــ پرتوآذر، نبوى 1977) تا آپتين (اغلب نقاط ايران مرکزى) مى باشد در ايران مرکزى علاوه بر آهک اوربيتولين دار قاعده کرتاسه، رخساره ديگرى ازشيل تيره رنگ وجود دارد که شيل بيابانک نامگذارى شده است ( pelissier 1968 Haghipour). در کرتاسه بالائى پس از پائين رفتن سطح آب دريا،و سپس بالا آمدن آن رسوباتى بحالت دگر شيب (Discordance) بر روى رسوبات قديمى ته نشست مى شود. اين رديف جديد گاهى اوقات با گنگلومرا آغاز مى گردد و سپس با آهک ومارن و رخسارهاى عميقتر (آهک پلاژيک ــ راديولاريت) درپايان دوره دنبال مى شود. اين رخساره که بيشتر در بلوچستان وبطور محدودى در مناطق مرکزى، شرقى غرب ايران گسترش دارد همراه با افيوليت مى باشد و آميزه رنگين (Doloured mélange) ناميده مى شود. فعاليت هاى پلوتونيکى ولکانيکى بطور محدود در زمان کرتاسه وجود داشته است که از آن جمله مى توان از بخش مرکزى البرز شمالى (نبوى،1976)، البرز مرکزى (1966 ,Steiger ــ 1966 ,Allenbach ) چهار گوش رشت (1957 ,.Annells et) و يا درايران مرکزى از مناطق يزد و عقدا نام برد.
درزمان کرتاسه بالائى ــ پالئوسن، فاز کوه زائى لارامين سبب توقف رسوبگذارى و ايجاد ديگرشيبى در قاعده سنگهاى ترسيرى گرديد. اين ديگرشيبى در اغلب نقاط ايران بجز کپه داغ، مناطق مرزى ايران و پاکستان و در بعضاز نواحى آميزه رنگين ديده مى شود.
تصور مى شود رسوبگذارى از پرمين به ترياس در زاگرس ادامه داشته که در بيشتر جاها با لايه هاى آهکى داراى آثار کرم فراوان آغازمى گردد و سپس با سنگهاى دولوميتى و لايه هاى گچى که نشانگر وجود محيطى تبخيرى است خاتمه مى پذيرد(سازند خانه کت).
تشکيلات نيريز از شيل و لايه هاى کربناتى تشکيل شده و به لياس نسبت داده مى شود. اين سازند برروى سنگهاى کربناتى سازند خانه کت قرارمى گير.افزايش عمق حوضه رسوبى مجموعه اى از رسوبهاى آهکى و دولوميتى و مارن تشکيل مى گردد، که تحت نام گروه خامى تقسيم بندى شده انداين گروه شامل سازند آهکى دولوميتى سورمه است که بيشترين ضخامت را دارد (672 متر) و در جهت جانبى به لايه هاى آهکى مارنى تبديل مى گردد که در مناطق خوزستان و لرستان گسترش دارد و بطور غير رسمى به نامهاى ديگرى خونده مى شود. در اواخر ژوراسيک با کاهش ژرفاى حوضه رسوبى در نهشته هاى تبخيرى در لرستان، خوزستان و بخش ساحلى فارس بر روى سازند سورمه تشکيل مى گردند. گروه خامى داراى دو سازند ديگر به نامهاى فهاليان و داريان مى باشد که هر دو آهکى هستند و به کرتاسه تعلق دارند. اين دو سازند دربخشى از خوزستان وفارس به مارنهاى گادوان ودرلرستان به تناوب سنگ آهک و مارن سازند گرو تبديل مى گردند. گروه بنگستان که بر روى گروه خامى قرار مى گرد از سنگهاى آهکى و مارن،آهک مارنى و شيل تشکيل شده است. اين گروه شامل سازندهاى کژدمى (شيل)، سروک (آهک) و ايلام (آهک) مى باشد. در اغلب مناطق از غير لرستان سنگهاى آهکى ايلام با پيوستگى همشيب بر روى سازند سروک قرار مى گيرد (نبود رسوبات تورونين ــ کونياسين) که سپس با ارتباط انگشتى تبديل به شيل و مارنهاى گورپى مى شود. در استانهاى خوزستان و لرستان يک بخش آهک مارانى به نام بخش امام حسن در داخل نهشته هاى گورپى قرار دارد و در استان فارس اين شيلهاى تبديل به آهکهاى تاربور مى شود کرتاسه پسين در لرستان با رسوبات فليش گونه سازند اميران مشخص مى گردد که در جهت افقى به ارتباط انگشتى به سازند گورپى تبديل مى شود
عنوان فصل دوم
سنوزوئيک
در ايران مرکزى، شمال غرب ايران، کوهاى البرز وشرق دشت لوت رسوبات دريائى تريسر (Tertiary) زيرين توسط آهک وکنگومراى آلوئولين ونوموليت دار آغازمى گردد(کنگلومراى فجن وآهک زيارت). براساس مطالعات فسيل شناسى سن کنگلومراى فجن پالئوسن ــ ائوسن مى باشد.
در منطقه کرمان رسوبات کرتاسه بالا بتدريج تبديل به يک واحد کنگلومراى بنام کنگلومراى کرمان (Huckriede et al.,1962) مى گردد.
حرکت هاى خشکيزائى در پايان ائوسن بالائى سبب گسترش عمومى خشکيها شده و در رابطه با اين حرکت هاى تکتونيک است که آتشفشانها فعال شده و رديفى از سنگهاى ولکانيکى و توف را بضخامت حدود 4000 متر به وجود آورده اند. سن اين سنگها لوتسين ميانى ــ بالائى مى باشد. در بخشى از ايران مرکزى بخصوص در زون اروميه ــ دختر يک کمربند ولکانيکى بطور مورب از درياچه اروميه تا آتشفشان بزمان وجود دارد که آنرابه ائوسن بالائى، شيل و ماسه سنگ (Brackish water)، اليگوسن ويا به زمانهاى جوانتر نسبت مى دهند. آهکهاى دريائى تا لب شور، تشکيل دهنده نهشته هاى ائوسن واليگوسن کپه داغ مى باشد. در بلوچستان ضخامت زيادى از ماسه سنگ وشيل (فليشهاى ائوسن واليگوسن ) معرف دوسرى فوق هستند. حدود 800 متر رسوبات دريائى در زمان پالئوژن در حوضه رسوبى زاگرس نهشته شده است. سازند پابده که از شيل هاى خاکسترى، لايه هاى نازک آهک مارنى وآهک چرت دار تشکيل شده، معرف تمام زير سيستم پالئوژن است. تغيير رخساره از شيل ها ومارنهاى سازند پايده به سنگهاى آهکى سازند جهرم در تمام مناطق فارس، خوزستان ولرستان ديده مى شود. واحدهاى ديگرى که هم ارزهاى زمانى بخشى از سازندهاى پابده وجهرم مى باشند عبارتند از:
سازند کشکان در منطقه لرستان که از ماسه سنگ وکنگلومر ا تشکيل شده وبطرف جنوب شرق با آهکهاى تله زنگ وشهبازان جايگزين مى شود. سازند ساچون در فارس از رسوبهاى قرمز رنگ، مارن، فورش سنگ ولايه هاى گچى مقدارى سنگ آهکى ودولوميت تشکيل يافته وضخامت آن به 1414 متر مى رسد
عنوان فصل دوم
عنوان زير فصل : مقدمه
مقدمه
مطالعات چينه شناسى بر روى نهشته هاى اليگوسن، ميوسن پليوسن در ايران بر اساس مدارک موجود در نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز گرديره است. ازاين زمان به بعد رويدادهاى مختلف که هرکدام نقطه عطفى درتاريخ زمين شناسى ايران بوده اند، سبب ايجاد تغييرت وتکامل درنحوه مطالعات زمين شناسى ايران گرديده است. اين رويدادها عبارتند از تاسيس شرکت ملى نفت ايران در سال1950 وتاسيس سازمان زمين شناسى کشوردرسال1959 .
با توجه به دو رويداد فوق، تاريخچه مطالعات زمين شناسى ايران از جمله نهشته هاى اليگوسن تا پليوسن رامى توان به دو بخش تقسيم نموده.
ــ مطالعات انجام شده قبل از 1950
ــ مطالعات انجام شده بعد از 1950
مىيابد و بتدريج توفها و مواد انفجارى حاصل از ولکانيسم ميوسن جاى آن را مىگيرد(م. لطفى 1345) ولى در رخنمونها پل دختر (واقع در جنوب شرقى قافلان کوه) و گوندوغدى(شمال شرقى ميانه) سنگهاى ولکانيکى داراى نقش کمترى هستند. در پل دختر سازند قم، آهکى ـ مارنى با طبقهبندى ضخيم است. مارنها ژيپسدار و فسيلدار هستند و يک افق ژيپس در قسمت بالا، خاتمه پيشروى دريا را نشان مىدهد. در حالى که در گوندوغدى و گوگدرق(غرب ميانه) رخساره تخريبى است ولى درون گيرها آهک رسيفى در داخل کنگلومراها وجود دارد(J.L.Lescuyer & R.Riou, 1976)، فسيلهاى موجود در اين آهکها سن بورديگالين را تائيد مىنمايند.
منطقه تبريز
سازند قم در منطقه تبريز از کنگلومراى قاعدهاى (پى)، آهک متراکم، آهک مرجاندار، ماسه صدفدار و بخصوص در افقهاى بالائى بطور فرعى از ژيپس تشکيل گرديده است. در انتهاى کوه ميشو در غرب دهکده سيوان، آهک زرد رنگ اغلب برافراشته بضخامت حدود20 متر وجود دارد(H.Rieben, 1934). در اين جا افقى مملو از Pectunculus,Ostrea,Pecten آهک مرجانى با Astraea cf. ellisiana Defr و يک افق آهک متراکم که احتمالا افق بالائى سازند را مشخص مىنمايد، پيرا کردهاند. در دامنه شمالى ميشو، در غرب پيستاسکى نيز آهکهاى تخريبى زرد رنگى وجود دارد که بر روى دولوميتهاى پرمين قرار گرفتهاند. اين آهکها نيز احتمالا متعلق به اليگوسن ـ ميوسن هستند(ه.دانش 1369).
در شمال صوفيان کنگلومراى پى گسترش وسيعى دارد. اين کنگلومرا که بطور ضعيفى سمان شده است، رنگ سبز روشن دارد. قطعات سنگهاى پالئوزوئيک بخصوص کوارتزيت، آهک اوربيتولندار( مشابه کوههاى ميشو و مورو) در ابعاد تخته سنگهاى(بلوک) بزرگ کروى شکل، پورفيريت سبز رنگ، اجزاى اين کنگلومرا هستند. از نظر تکتونيکى اطراف شهرستان صوفيان بشدت بهم ريخته است. در اينجا آهک متراکم و مرجاندار بر روى کنگلومراى پى با سيمان آهن دار(Ferrugineux) قرار دارد. ضخامت نهشتههاى دريائى سازند قم در حدود 40 متر است که توسط آهک ماسهاى اپر کولينادار خاتمه مىپذيرد. درون گيرهاى(intercalation) ژيپس در داخل اين لايههاى وجود دارد. بنظر (1952) .Agansser
آهکهاى قم منطقه بستان آباد در زير سازند قرمز بالائى بطف تبريز ادامه دارند. در کوه تشيلاخان، شمال يارم قيه و غرب اواوغلى(غرب جاده مرند ـ ماکو) رخنمون گستردهاى از سازند قم وجود دارد. در اينجا لايههاى آهکى سفيد و زرد روشم توسط يک لايه ماسهسنگ سبز زوشن بضخامت 2 متر روى آگلومراى قرمز رنگ قرار گرفته است (الف. رسولي1370). اين آهکها پرتگاههائى را با ارتفاع يکصد متر تشکيل دادهاند. دو لايه فسيل دار در اين منطقه تشخيص داده شده که علاوه بر فسيلهاى بزرگ مثل (H.Rieben,1934):
Pecten (cf. oopecten); cf. rotundatus LK.; Ostrea cf. verlete Desh; Ostrea cf. Pelrosa uchs.
ميکروفسيلها آکيتانين و بورديگالين ميانى نظير
Neoalceolina melo curdica ; Dendritina rangi ; Rotalia viennotti
نيز مشاهد گرديده است ( الف. دوستى، الف. رسولى 1370)
منطقه مهاباد ـ اروميه
رسوبات دريايى دوره ميوسن که از نظر موقعيت جينهشناسى معادل بخش بالايى سازند قم مىباشد در منطقهاى واقع در جنوب مياندو آب، شرق مهاباد و اطراف بوکان گسترش وسيعى داشته و داراى رخساره آهکى کم عمق مىباشند. آهکهاى تودهاى داراى شيب کم هستند و پرتگاهها را بوجود آوردهاند. ولى بخش زيرين مارنى است و لايه بندى خوبى دارد. چنين رخسارهاى در سرتاسر آذربايجان قابل تشخيص است(J.Efrekharnejad). در حسين ماما(بين مياندو آب و بوکان) سازند قم 192 متر ضخامت دارد و محتوى فسيلهاى بورديگالين مىباشد. در شمال مهاباد رخساره بيشتر مارنى مىگردد بطورى که در جنوب باخترى درياچه اروميه در نقاطى مانند کهريز، تازه کند اين سازند از تناو لايهها آهکى و مارنى تشکيل گرديده است و ساختهاى تاقديس و ناوديس را بوجود آورده است (م. شهرابى 1372). بطرف شمال و در امتداد کرانه غربى درياجه ارومسه رخساره آهکى شده وريختهاى صخرهاى را بوجود آورده است. از نظر سنگشناس ، اين آهکها ريزدانه و ميکريتى هستند. واحد آهکى مارنى مستقيما و يا بار واسطه يک واحد کنگلومرايى بضخامت حدود 10 متر روى سازندهاى قديمىتر قرار مى گيرد. اين کنگلومرا محلى بوده و قلوههاى آن معمولا از سازندهاى مجاورش منشاء گرفته است.(م. شهرابي1372). علاوه بر رخساره آهکى مارنى فوق، رخساره ديگرى از اين سازند که بيشتر از نهشتههاى تخريبى تشکيل گرديده، وجود دارد، اين نهشتهها که بيش از 2000 متر ضخامت دارند از تناوب ماسهسنگ دانه درشت، شيل ، مارن و کنگلومراى دانه ريز برنگ قرمز تشکيل شده که در بين آنها ميان لايههايى از آهک فسيلدار وجود دارد. فسيلهاى موجود در اين لايههاى آهکى سن آکيتانين ـ بورديگالين را تائيد مىنمايند. در کوهاى على ايمان و سيرداغى (جنوب شهر اروميه) اين واحد گسترش وسيعى دارد و ادامه آن در جنوب شرق سرو نيز گستره وسيعى دا مىپوشاند. ضخامت مجموع نهشتههاى ميوسن در غرب درياچه اروميه بيش از 2500 متر مىرسد.
منطقه ماکو
شمالىترين نهشتههاى سازند قم که نشانگر حضور اين حوضه در منطقه مىباشد. در اطراف شهرستان ماکو يافت شده است. در اينجا ضخامت سازندقم در حدود 500 متر مىباشد. در سراسر منطقه اين سازند بطور دگر شيببر روى سنگهاى دگرگونى و ساير سازندهاى قديمىتر قرار گرفته است. سه واحد ليتولوژيکى در اين منطقه تشخيص داده شده است (M.Alavi-Naini et al., 1973) که از پائين ببالا عبارتنداز:
1. واحد کنگلومرائى، شامل کنگلومراى قرمز تا خاکسترى با لايهبندى خوب، حاوى فطعات کوارتزيت، شيست، کوارتز پورفيرى، آهک و دولوميت. کنگلومرا داراى بين لايههائى از آهک و مارن قرمز و ماسه سنگ داراى چينه بندى مورب مىباشد. ضخامت اين واحد از چندين مير در 20 کيلومترى غرب ماکوتا 120 متر در مجاورت ماکوو 230 متر در جنوب باغچه جوق(10 کيلومترى جنوب غربى ماکو) تغيير مىنمايد. در جنوب کوه قراهداغ، بخصوص جنوب کرخه بولاغ و قره کليسا، اين واحد داريا مقادر قابل توجهى ماسهسنگ، و در 5 کيلومترى شرق سيهچشمه داراى مارن مىباشد. فسيلهاى موجود در اين رسوبات سن آکيتانين را مشخص مىنمايند.
2. واحد آهک، اين واحد شامل آهک فسيل دار برنگ سفيد شيرى تا خاکسترى، کمى متبلور، با دانه بندى خوب تا تودهاى است. آهکها اغلب با رخساره زيست ـ آوارى حاوى جلبک و
مرجان مىباشند، ولى آهکهاى ماسهاى مارنى و توفى، کنگلومرائى و قلوهاى (شرق دهکده بداولى) نيز وجود دارند. ضخامت اين واحد در جنوب دهکده باغچه جوق بسيار کم و در حدود 50 متر است در حالى که بطرف شهر ماکو بصورت ضخيم لايه و تودهاى در آمده و در حدود 180 متر ضخامت دارد. اين آهکها تشکيل پرتگاههائى را دادهاند. در کوههاى قرهداغ واقع در جنوب شرق ماکو اين واحد آهکى گسترش زيادى دارد و بسمت شمال نيز ادامه مىيابد. در اطراف دهکده باغچه جوق، پائينترين بخش واحد آهکى سن آکيتانين و بالاترين لايههاى آن سن بورديگالين را دارا مىباشند.
1. واحد مارن، اين واحد در دامنه جنوبى کوه قرهداغ در امتداد يک ناوديس بزرگ در امتداد جاده ماکو ـ بازرگان و جنوب دهکده دانالو(5 کيلومترى شمال ماکو) ديده مىشود. آهک واحد دوم تدريج تبديل به مارن و آهک ماسهاى ميشود که خود توسط مارن سبز با درون لايههاى ماسهسنگ، آهک مارنى و کنگلومرا پوشيده مىشود. در دامنه شمالى شرقى کوه قرهداغ واحد مارنى ديده نمىشود ولى آهک واحد دوم ضخيمتر گرديده و نهشتههاى سازند فرمز بالئى بر روى آن قرار مىگيرند.