صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: ژئومورفولوژي (زمين ريخت شناسي )

  1. #21
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    صخره ها:
    صخره هاي پرشيب در مناطقي خاصي به وجود مي آيند اول جاي که بالا آمدن سطح آب پس از ذوب يخچال ها باعث فرسوده شدن زمين هاي اطراف با شيب تند مي شود. يا جايي که هجوم و ضربه امواج قوي بر روي سنگ هايي که به راحتي خرد مي شوند اعمال شود. در اين سنگها هوازدگي به منطقه زير آبي محدود مي شود و حرکت توده سنگها به مقدار خيلي کم اثر مي کند.بنابراين روشن است که علاوه بر تأثير شکل هندسي خط ساحلي، تغييرات سنگ شناسي و ساختماني نيز تأثير زيادي روي شکل صخره دارد، به خصوص جايي که فرايندهاي تخريبي دريايي فرايندهاي نيمه خشکي را تحت تأثير قرار مي دهند. در ادامه مطلب تقسيم بندي انواع صخره ها از نظر آب و هوايي و نقش آن در زمين ريخت شناسي را ببينيد :

    تقسيم بندي انواع صخره ها از نظر آب و هوايي:
    1) صخره هاي استوايي که به وسيله ريف هاي جزاير مرجاني و پوشش گياهي فراوان و متراکم مشخص مي شوند. اين صخره ها معمولاً به آهستگي پسروي مي کنند و زواياي ملايمي دارند.
    2) صخره هاي مناطق بياباني و خشک که فراواني مواد حمل شده توسط رودها باعث تقويت و هجوم و قدرت تخريب امواج و ايجاد صخره ها مي شود.
    3) صخره هاي مناطق معتدل با انرژي زياد که در اينجا امواج در مسير بادهاي غربي قرار دارند.
    4) صخره هايي که در عرض هاي جغرافيايي بالا تشکيل مي شوند اين دسته از صخره ها به علت انرژي کم امواج و فرايندهاي دوران هاي پيش از يخچالي زواياي ملايمي دارند.

    سکوهاي ساحلي:گسترش سکوهاي ساحلي به صورت کاملاً مشخص با پسروي دريابارها مرتبط است. ظهور سکوهاي ساحلي در جايي اتفاق مي افتد که صخره يا دريابار عقب نشينشي مي کند و در طول ساحل مواد خرده ريز هم به طور مؤثري جابجا مي شوند. فعاليت هاي دريايي معمولاً عامل کنترلي مهمي در شکل گيري سکوهاي ساحلي هستند

    کانيون ها يا دره هاي بزرگ زير دريايي:بزرگترين عاملي که در ايجاد سطوح نا منظم دريايي اثر دارد. و در سطوح شيب قاره اي و سکوي قاره اي، پستي و بلندي ايجاد مي کند کانيون هاي زير دريايي مي باشد. جريانها ي آشفته به عنوان عامل اصلي تشکيل کانيونها مطرح مي شود و جريانهاي پر چگالي زير دريائي که با سرعتي معادل يا بيشتر از 2/2 متر در ثانيه حرکت مي کنند قادر به حرکت دادن رسوبها و فرسايش بخش هاي کم شيب هستند.

    صخره هاي مرجاني: جزء گروه ساختماني آلي به شمار مي روند ودر آبهاي کم عمق درياهاي گرمسيري به وسيله مرجانها،جلبک،اسفنجها ،ساخته مي شوند اين صخره ها ازسه رخساره عمده تشکيل شده اند
    اول رخساره هاي ريفي:بخش عمده رشد فعال مرجانها به سمت درياست
    دوم رخساره هاي بخش قدامي ريف ، سوم رخساره هاي پشت ريف

  2. #22
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    نقش شيب هاي دامنه اي و فرسايش آنها: در زمین ریخت شناسی
    در ساده ترين حالت ما مي توانيم سه نوع شيب را در نظر بگيريم که عبارتند از : شيب مستقيم و شيب مقعر و شيب محدب
    فرايندهاي فرسايشي متنوعند از آن جمله مي توان به خزش، جريانات سطحي، ريزش باران و فرسايش شياري اشاره کرد:

    الف- خزش
    در مناطق معتدل، مرطوب و همراه با پوشش گياهي مناسب پديده خزش خاک پنج تا ده برابر با اهميت تر از فرسايش سطحي (فرسايش ورقه اي)است. در مقابل در مناطق کم پوشش حاره اي يا در ساوان و مناطق نيمه خشک فرسايش ورقه اي همراه با ريزش خاک ها پنج تا ده برابر از پديده خزش خاک سبب جابجايي رسوبات مي شود. از عواملي که ميزان خزش را تعيين مي کنند مي توان به تحرک حيوانات روي سطح شيب دار، موقعيت قطعات با توجه به تراکم پوشش گياهي، خواص فيزيکي و شيميايي مواد متشکله سطح زمين و تغييرات آب و هوايي اشاره کرد.

    ب- جريان سطحي
    نزولات جوي هنگامي مي توانند در سطح شروع به حرکت کنند که ميزان آن از حد اکثر مقداري که آب مي تواند به درون خاک نفوذ کند بيشتر باشد و سرعت حرکت آب به شيب سطح ، ضخامت لايه آبدار، ناهمواري سطح وابسته است. در ابتدا ميزان نفوذ آب به درون خاک بسيار بالا است اما بعد از 15 دقيقه شدت نفوذ در خاک به تدريج کاهش پيدا مي کند تا جايي که نفوذ قطع و آب شروع به جاري شدن مي کند و چهره دامنه را تغيير مي دهد.

    ج- برخورد قطرات باران
    اصابت باران در سطح شيب داري که به وسيله گياهان پوشيده نشده است مي تواند عامل فرساينده مهمي به شمار رود و تجمع آب بر روي سطح شيبدار همراه با اصابت قطرات باران سبب مي شود تا ذرات رسوب براي حرکت توسط آب جاري آماده شوند.

    د- فرسايش شياري
    شيارها يا مجاري کوچک باعث نوع ديگري از فرسايش سطحي بر روي شيب ها به ويژه شيب هاي با پوشش گياهي ناچيز مي شود.

    ه- جريان بين لايه اي
    در مناطقي با نفوذ پذيري بالا و پوشش گياهي متراکم جريانات مي تواند از سطحي به تحت الارضي تغيير کند و مطلوب ترين نواحي براي جريان بين لايه اي در قاعده شيب ها که رطوبت بيشتري دارد ويا در فرو رفتگيها يا فضاهاي خالي توپوگرافي که خطوط جريانات سطحي در آنجا با يکديگر تلاقي مي کنند و در مناطقي با پوشش خاکي کم ضخامت مي باشد

  3. #23
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    نقش حرکت توده اي مواد در زمين ريخت شناسي:
    » تکتونيک ثقلي
    » رده بندي حرکت توده اي مواد
    » موقعيت حرکت توده اي
    » دلايل حرکت توده اي مواد

    حرکت توده اي مواد:
    اين فرايند به جدا شدگي و حمل و نقل رو به پايين مواد خاکي و سنگي تحت تأثير نيروي جاذبه گفته مي شود. لغزش يا جريان توده اي مواد، به موقعيت آنها و نيروي جاذبه وابسته است. اما حرکت تودهاي مواد با حضور آب، يخ و هوا تشديد مي شود. خزش آرام رو به پايين خاک و خرده سنگ ها و همچنين حرکت سريع و لغزش هاي زمين در مقياس بزرگ و در مسافت هاي طولاني هر دو جزء حرکت توده اي مواد محسوب مي شوند.

    تکتونيک ثقلي: ارتباط بين تخريب توده اي مواد و فعاليت هاي تکتونيکي نسبتا روشن است. از گسل ها به عنوان يک عامل تکتونيک ثقلي مي توان نام برد. مناظر ژئومورفولوژيکي با فعاليت هاي تکتونيک ثقلي، بسيار بزرگتر از مناظري هستند که معمولابازمين لغزها و ساير اشکال تخريبي توده اي مربوط مي شوند.

    رده بندي حرکت توده اي مواد:
    معمولا رده بندي زمين لغزهاو پديده حرکت توده اي مواد يابر اساس نوع حرکت آنها (لغزش،جريان وسنگيني مواد) يا براساس سرعت حرکت و مقدار آب (مواد سنگي به صورت خشک يا مواد زميني با نسبتهاي متغيير ازآب ويخ) صورت مي گيرد. البته در همه حال جاذبه عامل اصلي حرکت است.

    الف)حرکت قائم: با عنوان جابجايي قائم دو نوع حرکت را مي توان مشخص کرد. يکي سقوط مواد خاکي از سطح صخره و ديگري فرو نشيني به دليل حرکت مواد تحت الارضي است. فرو نشيني يا فرورفتن زمين مثل ريزش سقف غارهاي زير زميني باعث ايجاد پستي و بلندي هاي به نام کارست مي شود. حالت ديگري از نشست زمين مي تواند نتيجه از دست دادن مايعات در مواد نفوذپذير باشد.

    ب )حرکت جانبي: حرکت جانبي مواد تحت عنوان دو نوع حرکت يعني لغزش و پراکندگي مواد صورت مي گيرد. لغزش يک حرکت انتقالي است که معمولا در امتداد يک سطح افقي يا يک شيب ملايم اتفاق مي افتد و پديده پراکندگي مواد عبارت است از حرکت جانبي يک سري از تخته سنگ ها به شکلي که از يک مرکز دور شده اند.فرق بين پديده پراکندگي تخته سنگ ها و پديده لغزش مواد اين است که پديده پراکندگي شامل تعداد زيادي از تخته سنگ ها مي شود و در آن سطح لغزش مشخصي وجود ندارد.
    در اين دسته انواع خمش پذيري قرار دارد. طي اين پديده روي دامنه تپه ها پوششي از بخش هاي رسوبي حرکت مي کنند. در همين حال رسوبات طبقه زيرين اين پوشش نيز به طرف دره مي خزند. در يک منطقه خمش پذير دامنه تپه ها به عنوان محور تاقديس و خود دره ها در حکم محور ناوديس مطرح مي شوند.در حالت گسترش جانبي مواد در جهت دور از مرکز آن باعث ايجاد اشکال گرابن مي شود که تشخيص اين دو پديده خمش پذيري انحنايي و تغيير وضعي مشکل است. گسترش سريع مواد ممکن است درنتيجه عدم استحکام مواد بوسيله امواج لرزه اي صورت گيرد.

    ج) حرکت مورب: در اين حرکت مواد به سمت پايين شيب دامنه و در جهت دور شدن از نقطه اوليه صورت مي گيرد و وقتي آن را با حرکت جانبي مواد مقايسه مي کنيم، مشاهده مي کنيم که نيروهاي جاذبه به مقدار بسيار زيادتري در آن دخالت دارند. سه نوع حرکت تحت اين نوع طبقه بندي به عناوين خزشي، لغزشي و جرياني ديده مي شود که در آنها افزايش سرعت حرکت معمولا از نوع اول يعني خزش به طرف نوع جرياني وجود دارد. خزش حرکت رو به پايين مواد زمين است که به طور آرام و آهسته وغير قابل محسوس تحت تاثير نيروي جاذبه صورت مي گيرد.به طور نسبي وجود مقادير کم آب و يخ باعث خزش مي شود و خزش ها شامل:
    خزش خاک: که حرکت خاکها به صورت يک سيال چسبنده ياشکل پذير است و بيشترين حرکت در قسمت هاي نزديک به سطح خاک صورت مي گيرد.
    خزش سنگي عبارت است از حرکت سنگ روي سنگ. اگر يک قطعه سنگ روي يک سطح درزه دار يا يک لايه شيب دار قرار بگيرد در اين صورت حرکت سنگ بر اثر انقباض و انبساط سنگ و بر اثر گرما يا سرما حاصل مي شود.
    پديده لغزش: لغزش مواد آواري و لغزش و جابجايي خاک عبارتند از جدائي مواد زميني در طول سطح لايه بندي ياپيشاني هوازده يا هر ناحيه کم مقاومت دامنه اي که با لغزش هاي بعدي توده اي مواد به سمت پايين دامنه همراه است.
    حرکت جرياني: در تمام انواع حرکت توده اي که قبلا بيان شد، آب، هوا و يخ نقش کوچک يا متوسطي ايفا مي کند.
    اما در جريان مورب عامل به حرکت درآورنده نقش خيلي مهمي دارد. و از انواع اين نوع حرکت مي توان به يخچال سنگي و سولي فلوکسيون (حرکت خاک محتوي آب حاصل از ذوب يخ) و همچنين ژلي فلوکسيون هنگامي اتفاق مي افتد که اشباع خاک از آب کامل باشد و جريان هاي گلي نتيجه وجود مقدار زيادي آب است و اين جريانها نياز به سه شرط دارد:

    1) پوششي از خاک واريزه اي يا دره گوه اي شکل پر شده از مواد واريزه اي
    2) شيب تند دامنه
    3) رطوبت کافي براي به جريان درآمدن خاک
    بهمن هاي سنگي به حرکت توده اي مواد با سرعت هاي بالا گفته مي شود.

  4. #24
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    موقعيت حرکت توده اي
    حرکت توده اي براثر نيروي جاذبه در هر جايي مي تواند رخ دهد. اما عمده ترين محل هاي حدوث آن محل هاي با برجستگي هاي زياد، محل هاي با سنگ هاي خرد شده، محيط هاي با بارش فراوان و فعاليت تکتونيکي است. در يک ناحيه معين حرکت توده اي مواد مي تواند با تنوع ساختماني و سنگ شناسي مرتبط باشد.براي مثال رخنمون هاي شيستي از رخنمون هاي ماسه سنگي براي اين پديده مستعدتر هستند. لايه هاي سنگي که به سمت صخره شيب دارند نسبت به لايه هايي که به داخل صخره شيب دارند براي اين پديده مناسبترند. هوازدگي و خصوصيات سنگ از عوامل مهم در تعيين فرکانس و نوع حرکت توده اي مواد مي باشد. دورگين در سال 1977، چهار مرحله هوازدگي را مطرح مي کند:

    1) مرحله اي که سنگ سالم بوده و هيچ گونه آثار تجزيه اي در آن ديده نمي شود. اين سنگ ها بيشتر در معرض فروافتادگي و لغزش هاي سنگي هستند.
    2) مرحله اي که بخش هاي سطحي سنگ تجزيه شده ولي مغزه آن هنوز سالم است. اين مرحله با ريزش و سقوط بهمن وار خرده سنگ ها مشخص مي شود.
    3) مرحله اي که هوازدگي منجر به فساد سنگ شده و آن را به قطعات ريز تقسيم مي کند که جريانهاي واريزه اي را در اين مرحله مشاهده مي کنيم.
    4) هوازدگي منجر به ايجاد موادي مي شود که با سنگ اصلي از نظر ماهيت مغايرت دارد که حرکت هاي توده اي بيشتر در اين نواحي ديده مي شود

    دلايل حرکت توده اي مواد
    اول: عواملي که در افزايش نيروهاي برشي موثر باشند، که از اين جمله مي توان به جابجايي تکيه گاه جانبي(فرسايش بر اثر رودخانه ويخچال، عمل امواج، هوازدگي، لغزش يا گسل خوردگي)، اضافه شدن بار دامنه اي (افزايش وزن بر اثر بارندگي،برف، پوشش گياهي، تجمع مواد واريزه اي در پاي دامنه)، جابجايي لايه هاي تحتاني که نقش تکيه گاهي دارند(انحلال در عمق و کارهاي معدني و کم شدن لايه هاي تحتاني رسوبي)
    دوم: عواملي که منجر به تقليل مقاومت برشي مي شوند که از اين جمله مي توان به هوازدگي و ديگر واکنش هاي فيزيکوشيميايي، تغييرات در نيروهاي موجود در بين دانه ها، تغييرات در ساختمان(شکاف برداشتن شيل ها و وارفتگي ساختمان لس ها) و حفاري زمين توسط حيوانات و يا فساد ريشه گياهان.

  5. #25
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    توصيف هوازدگي و تاثير انواع آن در زمين ريخت شناسي:
    -هوازدگي فيزيکي
    -هوازدگي شيميايي
    -هوازدگي بيو شيميايي

    هوازدگي(از فرايند هاي ژئومورفولوژي ):
    اين پديده در حد فاصل زمين و کره جو ايجاد مي شود. در اين شرايط کاني ها در مجاورت اتمسفر، هيدروسفرو بيوسفر قرار مي گيرند. اين امر تغييراتي در حالتهاي تخريبي يا پلاستيکي آنها ايجاد کرده وسبب افزايش حجم و کم شدن وزن مخصوص و اندازه ذرات آنها مي شود و در نتيجه به پيدايش کاني هاي جديدي که در اين شرايط داراي پايداري بيشتري نسبت به کاني هاي اوليه هستند منجر مي شود.

    - هوازدگي فيزيکي:اين نوع از هوازدگي شامل تنش هاي زمين شناسي، فشارهاي همه جانبه تکتونيکي، تنش هاي ناشي از تابش خورشيد و يخ زدن سريع آب مي باشد.
    تنش هاي زمين شناسي وقتي به وجود مي آيند که سنگ هاي کريستالي(مثل گرانيت ها و مرمرها) متبلور شوند ياتبلور دوباره يابند يا سنگ هاي رسوبي (مثل ماسه سنگ هاي توده اي سست وبه هم پيوسته، آرکوزها و آهک ها) تحت فشار هاي همه جانبه تکتونيکي زياد يا تحت فشار فوق العاده لايه هاي بالايي پديده دياژنزياسنگ شدگي را تحمل کنند. فرسايش سطحي و کم شدن بار باعث کم شدن فشار بر آن و باعث ايجاد شبکه اي از درزها و ترک ها مي شود.
    گراديانهاي حرارتي نيز باعث انبساط خطي و توده اي سنگ ها مي شود. تنش هاي به وجود آمده، بر اثر رشد بلورها در هوازدگي عمدتا دو منبع دارد. يکي بلورهاي يخ و ديگري بلورهاي نمک. همچنين تنش هاي بيولوژيکي که هوازدگي فيزيکي را افزايش مي دهند در دو دسته اصلي گياهي وجانوري مي باشند که شامل کرم ها و گل سنگ مي باشد.

    - هوازدگي شيميايي:مکانيسم هوازدگي شيميايي نمايانگر ترکيب پيچيده اي از واکنش هاي شيميايي است. قابليت حلاليت کاني هاي مورد نظر به مقدار تفکيک يونهايh+ وoh- در آب بستگي دارد،که با ميزان ph نشان داده مي شود. يونهاي h+ کوچک هستند و بار الکتريکي زيادي دارند و براي رخنه کردن در شبکه کاني ها و خارج کردن کاتيون ها مناسبند. به اين واکنش که بين کاتيون ها و يونهاي oh- صورت مي گيرد اصطلاحا"هيدروليز" گويند.
    همچنين آب مي تواند توسط پديده آبگيري ، داخل شبکه کانيها شود و اين پديده راه را براي هوازدگي به وسيله اکسيداسيون و کربنا سيون هموار مي کند. طي عمل اکسيداسيون عناصر الکترونهاي خود را به يون اکسيژن موجود در محلول واگذار مي کنند. کربني شدن بر اثر عمل اسيد کربنيک بر روي کلسيت حادث مي شود.
    سرعت هوازدگي با عواملي همچون ميزان آب واردشده به توده هوازده و آبي که از آن خارج مي گردد، ترکيب شيميايي آب، مواد آلي يا ارگانيک تنظيم مي گردد.
    افزايش درجه حرارت به ميزان 10 درجه سرعت واکنش هاي شيميايي را دو برابر مي کند. در مناطق خشک که آب بر اساس خاصيت موئينگي به طرف بالا حرکت مي کند و در نقاطي با شرايط آب اشباعي مونت موريونيت، ايليت و کلريت محصولات رسي حاصل از تجزيه را تشکيل مي دهند و در مناطق مرطوب با شرايطي همچون زهکشي خوب، شستشوي شديد و فراواني پوشش گياهي، سبب هوازدگي عمقي و گسترده مي شود و اين امر منجر به توليدکائولينيت شده و يا در مناطق استوائي گيبسيت و گوتيت حاصل مي شود.
    تعادل شيميايي، در حالتي که درجه حلاليت بالا و جريان آب آهسته است به دست مي آيد و سرعت هوازدگي توسط ميزان حلاليت مواد کنترل مي شود.در حالتي که درجه حلاليت پايين و جريان آب تند است، سرعت هوازدگي بوسيله شدت جريان و سرعت انحلال آن کنترل مي شود.
    هوازدگي شيميايي سه نوع محصول راتوليد مي کند که عبارتند از:
    1) محلول هايي از سديم، پتاسيم، منيزيم، کلسيم، استرانسيم و غيره. به همراه مقداري سيليس به ويژه در مناطق مرطوب استوائي که درياچه ها و درياها را پر مي کنند، به صورت ماسه سنگ، دولوميت و ديگر سنگ هاي رسوبي شيميايي مجددا رسوب مي کنند.
    2) رس هاو هيدروسيليکا تهاي آلومين به شکل ورقه هاي ظريف و ريزبلوري که عمدتا از هوازدگي فلدسپاتها و کاني هاي فرومنيزين حاصل شده اند. اين رس ها توليد کننده بخش عظيمي از شيل ها و ديگر سنگ هاي رسي هستند.
    3) باقي مانده مواد که عمدتا شامل سيليس، فلدسپاتها و ميکاي تجزيه نشده همراه با مقدار کمي از کاني هاي سنگين است. اين مواد عمدتا شامل ماسه سنگ ها و ديگر سنگ هاي تخريبي هستند و هوازدگي به ندرت به تجزيه کامل آنها منتهي مي شود.

  6. #26
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    -هوازدگي بيو شيميايي:اين پديده در تمام مناطق هوازده وجود دارد و سري پيچيده اي از فرايندهاي بيوشيميايي را توليد مي کند که شامل تبادل کاتيونها با ريشه، ايجاد محلول هاي کاذب کلوئيدي وانحلال به وسيله ترشحات ريشه و توليد اسيد هاي آلي است.بدين معني که شدت هوازدگي بر اثر مجموعه اسيد هاي ضعيف مي تواند تا 10 برابر نسبت به آب خالص افزايش يابد. اسيد استيک، اسيد اسپارتيک، اسيد سيتريک و تارتاريک شدت هوازدگي را تا 100 برابر نسبت به آب خالص بالا مي برند.
    اسيدهاي هوميک(مانندC40H24O12) در پديده کلاته شدن فعاليت مي کنند و سيليکاتها به ويژه آمفيبولها را تجزيه مي کنند. خصوصا اسيدهاي فوليک(يعني اسيدهاي هوميک مشتق از خاک برگ و زغال سنگ نارس) از عوامل مهم هوازدگي به شمار مي روند.همچنين اسيدهاي توليد شده توسط باکتري ها(براي مثال: اسيد لاکتيک، اسيداستيک،اسيد اگزاليک2(CoOH) و اسيد گلوکونيت) در امر هوازدگي موثرند. اين اسيدها به عنوان زيادي از کاني ها مثل کربناتهاي منيزيم و سيليکاتهاي Ca,Mg و فلدسپاتها و کائولينيت حمله ور مي شوند. اما سيليکاتهاي غني از آلومينيم تحت تاثير اين اسيدها قرار نمي گيرند.

  7. #27
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    کاربرد ژئومورفولوژي در مطالعات رسوب شناسي و اشکال مورفوژنيک در زمين و مناطق شکل زائي اقليمي
    فهرست مطالب :
    کاربرد ژئومورفولوژي در مطالعات رسوب شناسي:
    - نحوه دخالت اقليم
    -دخالت مستقيم اقليم
    - دخالت غير مستقيم اقليم
    اشکال مورفوژنيک در زمين و مناطق شکل زائي اقليمي:
    -مناطق حاره اي مرطوب
    -مناطق حاره اي خشک و مرطوب
    - مناطق خشک و نيمه خشک
    - مناطق سرد

    کاربرد ژئومورفولوژي در مطالعات رسوب شناسي
    ويژگي سنگهاي رسوبي با نوع و جنس مواد تشکيل دهنده آنها و با کيفيت انباشته شدن اين مواد روي يکديگر و نوع تغيير شکل آنها و تبديل مواد به سنگ(دياژنز) در ارتباط است.گرچه مرحله تبديل مواد به سنگ هاي رسوبي يعني مرحله دياژنز در قلمروي مطالعات زمين شناسي قرار مي گيرد،ولي در مرحله اوليه آن يعني نحوه پيدايش مواد تشکيل دهنده رسوبات و چگونگي حمل و رسوب يافتن آنها در قلمروي مطالعات ژئومورفولوژي قراردارد. ماهيت سنگ هاي رسوبي از نظر توصيفي که به "پتروگرافي" معروف است و همچنين از جهت اندازه دانه هاي تشکيل دهنده آن که دانه بندي خوانده مي شود مستقيما به عوامل ژئومورفولوژي مربوط مي شود. همچنين مورفوژنز، با تخريب و فرسايش سنگهاي مادر، نوع و مقدار مواد را که به حوضه هاي رسوبي مي رسد تنظيم و هدايت مي کند


    نحوه دخالت اقليم:
    دخالت اقليم در پيدايش ناهمواري از برخوردبين سنگ کره و هوا کره نتيجه مي شود و نحوه دخالت اقليم چه در زمينه هوازدگي و چه در ارتباط با تاثير مکانيکي فرايندهاي شکل زائي در سطح خشکي ها بسيار متغيير مي باشند.

    - دخالت مستقيم اقليم:
    در مناطقي که فعاليت هاي انسان باعث رخنمون يافتن سنگ ها مي شوند، دخالت مستقيم اقليم ظاهر مي شود و يا مناطقي که بر اثر کم آبي ياسرماي بسيار زياد غالبا عاري از پوشش گياهي مي باشند، بدين صورت که در نواحي گرم کم آب، به دليل بزرگي قطرات و سرعت سقوط آنها و برخورد به مواد سست سطوح عريان فرسايش سيلابي بسيار شديد وقابل توجه است تناوب فعاليت واثر سريع آبهاي جاري مظهر ديگري از نقش مستقيم اقليم است. در بيابانهاي سرد بارش هاي برف به شکل يخ متمرکز مي شوند و ذوب يخ باعث ايجاد جويبارها مي شود ولي شکل زايي با آنچه در بيابان هاي گرم گفته شد فرق دارد، زيرا ذوب يخ تدريجي است.
    يکي ديگر از مظاهر مهم جوي باد است که درصورت عريان بودن زمين از شرايط مناسبي براي فعاليت هاي سايشي برخوردار است.

  8. #28
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    - دخالت غير مستقيم اقليم:
    هنگامي که پوششي از گياه يا خاک بين سنگ کره و هوا کره قرار گيرد، چگونگي دخالت اقليم در شکل زايي، بسيار پيچيده تر خواهد بود. در اين مناطق گياهان براي تامين اعمال حياتي خودمانند: تنفس، تعريق و تغذيه قسمت زيادي از حرارت را جذب مي کنند و سهم انرژي که به زمين مي رسد گاهي تا3/1 کاهش مي يابد. همچنين گياهان تغييراتي را در زمينه دخالت آب به وجود مي آورند، بدين صورت که لايه حفاظتي کم و بيش ضخيمي را در برابر قطرات باران تشکيل مي دهندوخاک را در برابر فرسايش باراني حفاظت مي کنند و از خزان برگ ها در جنگل ها، لايه هايي تشکيل مي شوند که اثر حفاظتي را افزايش مي دهند.

    اشکال مورفوژنيک در زمين و مناطق شکل زائي اقليمي
    اصلي ترين مسئله در ارتباط با تاثير ژئومورفولوژي اقليمي، اين است که هر شرايط اقليمي مشخصي مي تواند درطول زمان اشکال خاصي از ناهمواري را بوجود آورد.
    مناطق شکل زائي اقليمي پهنه هاي وسيعي درزمين هستند که تحت تاثير ويژگيهاي اصلي فرايندهاي اقليمي مانند هوازدگي، فعاليت يخچال، حرکت هاي توده اي، فعاليت هاي آبرفتي و بادي مي باشند و تقسيم بندي ژئومورفولوژي زمين بايد بر اساس سه عامل اساسي يعني درجه حرارت، بارش و تغييرات فصلي استوار باشد.
    اولين گروه از مناطق ژئومورفيکي شامل: نواحي يخچالي، کم آب و استوايي مرطوب است. اين نواحي تحت تاثير فرايند هاي فصلي نيستند و عموما از فرسايش متوسط تا کم يا از فرسايش اتفاقي و غير معمول برخوردار مي شوند.
    دومين گروه از اين نواحي شامل: نواحي استوايي با تناوب دوره هاي خشک و مرطوب، نواحي قاره اي خشک، نواحي مرطوب عرض هاي مياني و نواحي حاشيه يخچالي اند. در اين مناطق فرايند هايي حاکمند که اثر فصول در آنها به وضوح ديده مي شود. اين فعاليت ها تغييرات قابل توجه محلي را سبب مي شوند و در مجموع با تغييرات جهاني آب و هوايي همگامي دارند.همچنين اين گروه خود به دو ناحيه تقسيم مي شود.
    الف)مناطق آب و هوايي گرمتر: مانند مناطق استوايي_ با تناوب خشک _ مرطوب و مناطق نيمه خشک.
    ب )مناطق آب و هوايي سردتر: مانند مناطق قاره اي خشک، آب و هوا مرطوب در عرض هاي مياني و حاشيه يخچالي

  9. #29
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    - مناطق حاره اي مرطوب:
    مناطق مرطوب استوائي با تغييرات درجه حرارت سالانه پايين تر از 10 درجه سانتي گراد و معمولا 1 تا 2 ماه بارندگي کمتر از 50 ميلي متر مشخص مي شود.
    عمق تخريب شيميايي معمولا در نواحي مرطوب استوائي زياد است و هيچ صخره سنگي در اين محيط ها ظاهر نمي شودو بيانگر اين مطلب است که شدت تجزيه به طور قابل ملاحظه اي سريعتر از حمل و نقل است که دلائل آن بدين ترتيب است:

    1) قابليلت نفوذ زياد آب (بيش از 90 درصد در محل) به دليل پوشش گياهي فراوان، حتي در شيب هاي 70 درجه در رطوبت بالا و زمان طولاني منجر به اشباع کامل خاک مي شود.

    2) بالا بودن سطح زمين و درجه حرارت خاک، که طبق قانون دانت هوف به ازاي افزايش هر10 درجه حرارت ميزان واکنش شيميايي5/2 برابر مقدار اوليه مي شود.

    3) به علت افزايش شدت واکنش بيوشيميايي که بر اثر تجزيه هوموس مقدار co2 خاک به 5 برابر مقدار آن در خاک هاي نواحي متعدل مي رسد و باعث تشديد شرايط اسيدي و عمل واکنش شيميايي بر روي سنگ مادر مي شود.
    4) يکي ازآثار مهم تشديد واکنش شيميايي توليد موادفراوان قابل شستشو از جمله کوارتز است که خرده سنگهاي ماسه اي به ضخامت تقريبي دومتر زير پوشش هوموسي در جنگل هاي باراني ايجاد مي شود که سبب ناپايداري درختان تنومند مي شود. همچنين خاصيت اسيدي موجود در آب همراه با تجزيه هوموس باعث تحرک زياد اکسيدهاي آهن و رسوب ورقه اي آهن در لايه هاي تخريب يافته مي شود. يکي ديگر از انواع هوازدگي شيميايي در نواحي استوايي شستشوي سيليس از کاني هاي سيليکاته مي باشد.
    در شيب هاي مناطق حاره اي تراکم پوشش گياهي سبب کاهش حرکت خزش مي گردد. مگر وقتي که عواملي مانند باران تند يا زلزله و عواملي مانند سنگيني بار شيب حتي بر اثر افزايش بار پوشش گياهي بر آن اثر بگذارند.
    در مناطق مرطوب حاره با وجودي که پوشش گياهي مانع جريان سطحي آبها مي شود، تراکم زهکشي نسبت به زمين هاي معتدله مرطوب بيشتر است.
    حمل بار جامد رودخانه اي در مناطق مرطوب حاره اي در طي زمان کوتاه و هنگام تخليه افزايش مي يابد، يعني2 درصد افزايش تخليه سبب جابجايي بيش از 50 درصد کل بار جامد مي شود.
    رودخانه هاي مناطق مرطوب حاره اي غالبا فاقد ذرات درشت هستند. که در فقدان ذرات درشت هوازدگي شيميايي بسيار موثر است. همچنين در اين مناطق تغييرات عمق رودخانه از عرض آن سريعتر است، چون وجود پوشش گياهي و رس فراوان مانع از گسترش عرضي آبراهه مي شوند، ولي در پايين دست رود در مناطق مرطوب حاره اي با افزايش مقدار تخليه کمي بيش از محيط هاي مرطوب است.
    از چهره هاي ژئومورفيکي منطقه اي مي توان به رودخانه هاي کم شيب، وسيع و حوضه هاي سيلابي آن با چندين کيلومتر وسعت که پستي و بلنديهايي دارد، اشاره کرد و رودخانه ها کناره هاي پرشيبي(حدود40 درصد) دارند و عموما به وسيله پوشش گياهي فشرده اي تثبيت شده اند.

  10. #30
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/12/08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    458

    پیش فرض

    -مناطق حاره اي خشک و مرطوب:
    فرايند هوازدگي در اين مناطق بيشتر شيميايي است و متوسط نيمرخ هاي هوازدگي زمين بين 25 متر در نواحي مرطوب و 6 متر در بخش هاي خشک تر است. فرايند هوازدگي شيميايي بيشتر در مناطقي است که نوسان هاي فصلي سطح آب به نحو غير قابل پيش بيني بالا مي آيد وسپس به آرامي فرو مي نشيند. نوسان سطح آب امکان مي دهد که موادمحلول در آبها بر اثر مهاجرت در منطقه غرقابي جابجا شوند.
    ضخامت محلي پديده هوازدگي تحت تاثير عواملي همچون نوع سنگ که به طور عادي در ماسه سنگها در حدود 100 متر و براي سنگ هاي آذرين و دگرگوني 30 متر است و تخلخل سنگ ها نيز به سهولت نوسان هاي سطح آب مي شود عاملي همچون درز و شکاف سنگها نيز کارهوازدگي را تسهيل مي کند و ميزان بارندگي نقش عمده اي درحداکثر افزايش عمق پديده هوازدگي دارد. عوارض توپوگرافي به مقدار زياد در تنظيم و گسترش جريانهاي سطحي آب موثر است. در مناطق مرطوب تر عميق ترين فرسايش و هوازدگي،غالبا در زير آبراهه هاي فصلي کوچکي قرار دارند که داراي شيب کمي است. درحالي که در زير جريانهاي پهن رودخانه اي که ذرات ريز سطح آن راپوشانده اند، عمق هوازدگي کمتر است. از چهره هاي ژئومورفيکي آن مي توان به شيب هاي نامنظم و غير يکنواخت،واريزه هاي درشت بصورت موازي هم قرار دارند.
    يکي از آثار مشخص ژئومورفيکي در مناطق حاره اي خشک_ مرطوب و نيمه خشک ايجاد قشر هاي سخت شده دوري کراست هاست. پديده تشکيل قشر سخت، به طور ثانوي، در کناره هاي دره و در ترازهاي پست تر توپوگرافي ظاهر مي شود. ترکيب دوري کراستها از نظر نسبت مواد تشکيل دهنده آنها مانند آلومينيم، آهن، سيليس و کلسيم فرق دارد و شامل 4 نوع مي باشد
    ) بوکسيت: بوکسيت بيشتر روي سنگ هاي غني شده از آلومينيم يا آهن کم(مانند فيليت ها و سنگ هاي آذرين قليايي) توسعه دارد. تشکيل آن مستلزم وجود زهکشي خوب در زمين و شستشوي زياد مواد قليايي است و در جايي گسترش مي يابد که مقدار بارندگي آن بين 1200تا 1500 ميلي متر در سال است و قابليت جابجايي مقدار زيادي از يونهاي آهن را دارا مي باشد.

    2) لاتريت: اين ماده با آهن فراوان از نظر ژئومورفولوژيکي يکي از مهمترين قشر هاي سخت شده سطحي است و در مقايسه با قشر هاي آهن دار مناطق نيمه خشک در شرايط آب و هوايي با بارندگي بيش از 1000 ميلي متر بر روي سنگ هاي اسيدي و بيش از 1200 ميلي متر بر روي سنگ هاي قليايي تکامل پيدا مي کند. لاتريت به طور گسترده به ندرت وجود دارد، بر عکس به طور محلي در موقعيت هايي همچون سطوح مرتفع موج دار در تپه ها، روي تخته سنگ هاي ساحلي روباز و سکوهاي کناره دره ها همچنين دامنه تپه ها و دشت سرها تجمع واريزه هاي لاتريتي است که دوباره سيماني شده اند.

    3) سيلکريت: تراکمي غني از سيليس است(95 درصد) که در بالاي قسمت سطوح کائوليني شده رخنمون دارد و در داخل بخش هوازده تشکيل شد که بيش از 3 متر ضخامت دارد و با مقاومت بسيار زياد داراي ساختمان منشوري شکل است.
    4) کالکريت: با اينکه کالکريت در شرايط خشک و نيمه خشک تشکيل مي شود ولي شايد در گروه بالا نيز بتوان جاي داد. کالکريت ها لايه هاي غني نازکي از کربنات کلسيم (80 درصد) مي باشد که از رشد و انعقاد گره هاي کوچک کربناته در خاک تشکيل مي شود.

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •