صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 56

موضوع: زندگی نامه و اشعار مریم حیدرزاده

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض زندگی نامه و اشعار مریم حیدرزاده

    زندگی نامه و اشعار مریم حیدرزاده
    با سلام خدمت شما عاشقان ایران زمین
    در این تاپیک قصد دارم زندگينامه مريم حيدر زاده و تمام اشعار مریم حیدر زاده رو قرار بدم من واقعا عاشق شعرای این شاعرم!

  2. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  3. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    زندگينامه مريم حيدر زاده
    من متولد ٢٩ آبان ١٣۵۶هستم. متولد و ساکن تهرانهستم. من از هشتسالگی شعر را شروع کردم .من تقريباً سه سال و نيم سن داشتم که عمل آب مرواريد روی چشمم انجام شد . سه نظر راجع به اين عمل وجود داره . يک سری از پزشک ها معتقد هستند که دستگاه های بيمارستان عفونی بوده و عصب چشم راست من از بين رفته وچشم چپ هم ضعيف شده . يک سری هم اين اشتباه رو می گذارند به حساب ناشی بودن و سهل انگاری پزشک . به هر حال من می گذارم به حساب يک کليد طلايی که در تقدير انسان وقتی نهفته باشه تمام اتفاقاتی که ميافته به نظر من بهانه هست . البته من خيلی از تصويرها رو يادمه .يک عروسک دارم که مال دو سالگ يم هست به اسم " نينا " که کاملاً اون رو يادمه و يک پلنگ صورتی ... و عينک ذره بينی که خوشخبتانه ديگه نمی زنم! و رنگها رو هم بخصوص يادم مياد مخصوصأ رنگ سرخ . من هميشه دسته گل های عروس ها رو خراب می کردم و گل سرخ ها رو هميشه می چيدم ! بيشترين گل ها رو هم از دسته گل عروسی خالم چيدم که همين جا ازشون معذرت خواهی می کنم ! من نه تا کتاب منتشر شده دارم که دو تا از اونها نثر هست . يکی رو سال ١٣٨٠ منتشر کردم به اسم "نامه هايی که پاره کردم " و يکی ديگه از اونها ارديبهشت سال جاری ( ١٣٨٣ ) منتشر شد به نام "نامه هايی که پاره کرد ی" ... اين سلسله مراتب نامه های عاشقانه ای هست که هر چند سال يک بار نوشته ميشه . بسياری از دوستان، حتی از خارج از ايران بعد از انتشار کتاب اول نثر من جواب تک تک اين نامه ها رو دادند و اين برای من خيلی زيبا بود و نامه های خواننده گان رو در کتاب دوم چاپ کردم .اولين کتاب من "پروانه ات خواهم ماند " نام داره . داستان اين بر می گرده به کارگردان خوب شبکه سه تلويزيون ايران آقای کاشانی که من خيلی ازشون تشکر می کنم و هميشه هم گفتم که آغاز کار من با ايشون بود .ايشون کارگردان يک برنامه تلويزيونی بودند به نام "شب های تابستان" که از شبکه اول سيما پخش می شد . قرار يک مصاحبه ای رو برای من و برای المپياد گذاشتند و در اون سوالاتی می کردند . در اين سوالات رسيديم به شعر و ادبيات و آخرش گفتند يک تفعل به حافظ بزن و بخون . اتفاقاً شعر "چو بشنوی سخن اهل دل نگو که خطاست " در اومد . اون رو خو ندم و تموم شد . چند ماه بعد از اون مصاحبه با من تماس گرفتند و گفتند که يک جنگ اجتماعی رو در شبکه سه سيما تشکيل دادند و به من گفتند که تو حاضری اجرای بخش ادبی اون رو به عهده بگيری؟ اين کار رو قبول کردم و کار خيلی قشنگی هم بود . يک سال و نيم اين کار رو به شکل م داوم انجام دادم که خوشبختانه با استقبال خيلی زيادی هم مواجه شد . من هفته ای يک بار بايد همه نامه ها رو بررسی می کردم و جواب می دادم . تا اينکه اين برنامه هم مثل همه قصه ها و نامه ها تموم شد .بعد از اين کار آقای کاشانی پيشنهاد کردند حالا شعرهايی که توی اين جنگ خوندی رو در قالب يک کتاب ارائه بده . من هم اين کار رو کردم و همين جا از نشر معين و پروين هم تشکر می کنم و از ناشر بسيار گلم آقای رامسری که هر سال به من قول دادند که برای ارديبهشت که نمايشگاه کتاب هست، کتاب من رو برسونند . تا حالا هيچ وقت هم بدقولی نکردند و من هم خيلی ازشون تشکر می کنم .رشته دبيرستان من انسانی بود اما رشته دانشکده من متاسفانه حقوق قضايی دانشگاه تهران بود . . من خودم ادبيات رو دوست داشتم . زمان انتخاب رشته که رسيد، همه مخصوصاً کادر مدرسه ای که توش تحصيل می کردم گفتند به خاطر معدلت حقوق بخون ! من فکر می کردم شايد قسمت های عملی اين رشته بتونه من رو جذب بکنه .مثل رفتن به دادگاه، زندان ها و ... چون اين جاها با احساسات مردم ارتباط داره و ميتونه برای کسی که عشق به شعر و ادبيات داره مؤثر باشه. ولی متاسفانه ما حتی يک جلسه عملی هم توی دانشگاه تهرانی که اين همه ازش صحبت می کنند نداشتيم ! يعنی چهار سال تئوری خونديم . ترم دوم بود که من متاسفانه متوجه شدم و ديدم که نمی تونم اين
    رشته رو تحمل کنم ! اما به اصرار مادرم اين چهار سال رو تموم کردم و کاملاً درس رو بوسيدم و گذاشتم کنار ...

  4. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  5. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

    عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
    نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
    من فقط واسه چش تو جون می دم
    عاشقای بی حواسو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
    دوره گرد گل فروشو نمی خوام
    اونی که چشاش به رنگ عسله
    مجنون خونه به دوشو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    من کسی با قد رعنا نمی خوام
    چشای درشت و گیرا نمی خوام
    دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
    جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    موهای خیلی پریشون نمی خوام
    آدم زیادی مجنون نمی خوام
    می دونی چشم منو گرفتی و
    جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    چشم شرقی سیاهو نمی خوام
    صورتای مثل ماهو نمی خوام
    آخه وقتی تو تو فکر من باشی
    حق دارم بگم گناهو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
    او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
    حتی اون که بلده شکار کنه
    صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    شعرای ساده و تازه نمی خوام
    اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
    من دلم می خواد تو رو داشته باشم
    واسه ی اینم اجازه نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    سفر دور جهانو نمی خوام
    رنگای رنگین کمانو نمی خوام
    لحظه و ساعت عمر من تویی
    تو که نیستی من زمانو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    فالای جور واجور رو نمی خوام
    نامه های راه دور و نمی خوام
    واسه چی برم ستاره بچینم
    ماه من تویی که نور و نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    آذر و خرداد و تیر نمی خوام
    آدمای سر به زیر نمی خوام
    من خودم تو چشم تو زندونیم
    حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
    دل رسوا و دیوونه نمی خوام
    یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
    خدا هم خودش می دونه ،‌نمی خوام
    خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
    بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
    یکی پرسید اگه آخرش نشه
    حتی این خیال زشتو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
    تو فرشته ای من آدم نمی خوام
    می دونی خیلی زیادی واسه من
    همیشه عادتمه ،‌کم نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    من و باش شعر و نوشتم واسه کی
    تویی که گفتی شما رو نمی خوام

  6. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  7. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

    عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
    نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
    من فقط واسه چش تو جون می دم
    عاشقای بی حواسو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
    دوره گرد گل فروشو نمی خوام
    اونی که چشاش به رنگ عسله
    مجنون خونه به دوشو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    من کسی با قد رعنا نمی خوام
    چشای درشت و گیرا نمی خوام
    دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
    جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    موهای خیلی پریشون نمی خوام
    آدم زیادی مجنون نمی خوام
    می دونی چشم منو گرفتی و
    جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    چشم شرقی سیاهو نمی خوام
    صورتای مثل ماهو نمی خوام
    آخه وقتی تو تو فکر من باشی
    حق دارم بگم گناهو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
    او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
    حتی اون که بلده شکار کنه
    صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    شعرای ساده و تازه نمی خوام
    اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
    من دلم می خواد تو رو داشته باشم
    واسه ی اینم اجازه نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    سفر دور جهانو نمی خوام
    رنگای رنگین کمانو نمی خوام
    لحظه و ساعت عمر من تویی
    تو که نیستی من زمانو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    فالای جور واجور رو نمی خوام
    نامه های راه دور و نمی خوام
    واسه چی برم ستاره بچینم
    ماه من تویی که نور و نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    آذر و خرداد و تیر نمی خوام
    آدمای سر به زیر نمی خوام
    من خودم تو چشم تو زندونیم
    حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
    دل رسوا و دیوونه نمی خوام
    یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
    خدا هم خودش می دونه ،‌نمی خوام
    خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
    بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
    یکی پرسید اگه آخرش نشه
    حتی این خیال زشتو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
    تو فرشته ای من آدم نمی خوام
    می دونی خیلی زیادی واسه من
    همیشه عادتمه ،‌کم نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    من و باش شعر و نوشتم واسه کی
    تویی که گفتی شما رو نمی خوام

    این هم دکلمه این شعر زیبا

  8. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  9. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    شعر : من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

    از كتاب : "یا تو یا هیچ کس"

    عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
    نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
    من فقط واسه چش تو جون می دم
    عاشقای بی حواسو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
    دوره گرد گل فروشو نمی خوام
    اونی که چشاش به رنگ عسله
    مجنون خونه به دوشو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    من کسی با قد رعنا نمی خوام
    چشای درشت و گیرا نمی خوام
    دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
    جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    موهای خیلی پریشون نمی خوام
    آدم زیادی مجنون نمی خوام
    می دونی چشم منو گرفتی و
    جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    چشم شرقی سیاهو نمی خوام
    صورتای مثل ماهو نمی خوام
    آخه وقتی تو تو فکر من باشی
    حق دارم بگم گناهو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
    او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
    حتی اون که بلده شکار کنه
    صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    شعرای ساده و تازه نمی خوام
    اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
    من دلم می خواد تو رو داشته باشم
    واسه ی اینم اجازه نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    سفر دور جهانو نمی خوام
    رنگای رنگین کمانو نمی خوام
    لحظه و ساعت عمر من تویی
    تو که نیستی من زمانو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    فالای جور واجور رو نمی خوام
    نامه های راه دور و نمی خوام
    واسه چی برم ستاره بچینم
    ماه من تویی که نور و نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    آذر و خرداد و تیر نمی خوام
    آدمای سر به زیر نمی خوام
    من خودم تو چشم تو زندونیم
    حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
    دل رسوا و دیوونه نمی خوام
    یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
    خدا هم خودش می دونه ،‌نمی خوام
    خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
    بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
    یکی پرسید اگه آخرش نشه
    حتی این خیال زشتو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
    تو فرشته ای من آدم نمی خوام
    می دونی خیلی زیادی واسه من
    همیشه عادتمه ،‌کم نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    من و باش شعر و نوشتم واسه کی
    تویی که گفتی شما رو نمی خوام

  10. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  11. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    آخرین نامه

    از كتاب : ماه تمام من

    دلم می خواد یه چیزی رو بدونی
    دیگه نه عاشقی نه مهربونی
    منم دیگه تصمیمم رو گرفتم
    اصلا نمی خوام که پیشم بمونی
    دیشب که داشتم فکرام و می کردم
    دیدم با تو تلف شده جوونی
    یه جا یه جمله ی قشنگی دیدم
    عاشقو باید از خودت برونی
    چه شعرایی من واسه تو نوشتم
    تو همه چیز بودی جز آسمونی
    یادت میاد منتم رو کشیدی ؟
    تا که فقط بهت بدم نشونی ؟
    یادت می اد روی درخت نوشتی
    تا عمر داری برای من می خونی ؟
    یادت میاد حتی سلام من رو
    گفتی به هیچ کس نمی رسونی
    حالا بیار عکسامو تا تموم شه
    اگر که وقت داری اگه می تونی
    نگو خجالت می کشی می دونم
    تو خیلی وقته دیگه مال اونی
    خوش باشی هر جا که می ری الهی
    واست تلافی نکنه زمونی

  12. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  13. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    بعد دیدار تو
    از كتاب : پروانه ات خواهم ماند

    تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
    چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
    تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
    و من در پیش چشمان تو مشتی خک گلدانم
    تو دریای ترینی آبی و آرام و بی پایان
    و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
    تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
    و من در آرزوی قطره های پک بارانم
    نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
    به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
    تو دنیای منی بی انتها و سکت و سرشار
    و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
    تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
    و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
    تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
    و من هم یککبوتر تشنه باران درمانم
    بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
    ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
    شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
    هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
    تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
    و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم
    تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
    و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
    تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
    و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
    تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
    و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
    شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
    و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
    تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
    که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
    غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
    و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
    به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
    قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
    بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
    دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

  14. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  15. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    تا قیامت
    از كتاب : مثل هيچكس

    من میگم بهم نگاه کن
    تو میگی که جون فدا کن
    من میگم چشمات قشنگه
    تو میگی دنیا دو رنگه
    من میگم دلم اسیره
    تو میگی که خیلی دیره
    من میگم چشمات و وکن
    تو میگی من و رها کن
    من میگم قلبم رو نشکن
    تو میگی من می شکنم من ؟
    من میگم دلم رو بردی
    تو میگی به من سپردی ؟
    من میگم دلم شکسته است
    تو میگی خوب میشه خسته است
    من میگم بمون همیشه
    تو میگی ببین نمی شه
    من میگم تنهام می ذاری
    تو میگی طاقت نداری
    من میگم تنهایی سخته
    تو میگی این دست بخته
    من میگم خدا به همرات
    تو میگی چه تلخه حرفات
    من میگم که تا قیامت
    برو زیبا به سلامت
    من میگم خدا به همرات
    تو میگی چه تلخه حرفات
    من میگم که تا قیامت
    برو زیبا به سلامت

  16. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  17. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    کتاب : یا تو یا هیچ کس دیگه



    شعر:
    مشرق عشق



    در مشرق عشق دشت خورشيد تويي
    در باغ نگاه ياس اميد تويي
    در بين هزار پونه آن كس كه مرا
    چون روح نسيم زود فهميد تويي

  18. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    شعر : "هیچ کسی زیبا نمی شه"

    از كتاب : "یا تو یا هیچ کس"

    انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه
    پی چاره ام با حرفای الفبا نمی شه
    من که هیچ ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست
    تو از اون روزی که رفتی خوابیده ، پا نمی شه
    هی می گم کاشکه یه روز معجزه شه با همدیگه
    دو سه ساعتی بریم کنار دریا ، نمی شه
    آسمون دلش گرفته ، مث اخمای تو ا...ـ
    یه گره افتاده رو پیشونیشو ، وا نمیشه
    نامتم با هام لجه ، می خوام بذارمش کنار
    انقدر بد باهام ، هر چی کنم تا نمی شه
    مگه کم ناز چشاتو کشیدم دسته گلم ؟
    که دیگه یه ذره خندتم مال ما نمیشه
    سرخیا مال تو ، هر چی زرده بفرس واسه من
    ماهی مثل تو که پنهون لای ابرا نمی شه
    دیدی خواستن میون من و تو رو ابری کنن ؟
    تو نفگتی بهشون برید ،‌چه حرفا ، نمی شه ؟
    مگه از من چی شنیدی که یهو دلت شکست
    دل عاشق بیشتر از یک دفه رسوا نمی شه
    چه شبایی که نشستم تا سحر به این امید
    که به هر کسی به جز من بگی نه ، یا نمی شه
    روزی که خواستی بیای پیشم مث دیوونه ها
    از همه می پرسیدم پس چرا فردا نمی شه
    اینه رسمش ؟ تا یه چیز شنیدی باورت بشه ؟
    این جوری که قصه مون عبرت دنیا نمی شه
    یعنی حق با شعر یه شاعر اون روزاش که گفت ؟
    برو مجنون واسه تو هیچ کسی لیلا نمی شه
    خوابتو دیدم و پرسیدم ازت کجا بودی ؟
    گفتی طولانیه قصه ، توی رؤیا نمی شه
    یادته ؟ تماس گرفتم که ببینم چی شده ؟
    گفتی بعدا ، جایی ام ،‌ صحبتش اینجا نمی شه
    دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بکشی
    خودتم خوب می دونی بدون امضا نمی شه
    تو رو باید تو تمام کتابا ، نه کمته
    حرف تو خلاصه نیس ، پس توی انشا نمی شه
    چشاتو نمی شه گفت چه رنگیه بس که گلی
    هیچ چشی ، چش نزنم ، انقد زیبا نمی شه
    راستی تو منو یادت رفته ،‌آره ؟
    من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمی شه
    با خودت قرار گذاشتی دیگه اسممو نگی
    جمله هات تموم می شه ، با نمی خوام ، با نمی شه
    باشه هر چی تو بگی قبول ،‌ فقط اینو بدون
    حکم قتلمم بدی ،‌هیچی کسی زیبا نمی شه

  19. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •