در زمستان شدید قزوین که به زمستان‌های تبریز و اردبیل و زنجان شبیه است غالبا آب حوض کثیرالاضلاع وسط حیاط درندشت ما یخ می‌زد. اتفاق می‌افتاد که هنوز این یخ ذوب نشده، یخبندان دوم پیش آید و برف بر روی یخ بنشیند. به طوری که لایه ضخیمی از یخ به ضخامت سی تا چهل سانتی‌متر تشکیل می‌شد و ما روی یخ سراسری و سنگین حوض، سرسره‌بازی می‌کردیم.
این یخ ضخیم روی حوض، در تمام طول زمستان به قوت خود باقی بود، فقط با بیل و کلنگ، گوشه‌ای از آن را برای برداشتن آب و پرکردن آفتابه و مصارف شست‌وشو، می‌شکستیم به طوری که دسترسی به آب داخل حوض و زیر یخ آسان می‌شد.

ادامه این مطلب در شماره 7 (آبان ماه) مجله داستان منتشر شده است.