شاید تاکنون نام بزرگترین شهر کلوخی دنیا را نشنیده باشید. شهری در بیابان لوت که ساختمان های بلندش در 40کیلومتری شمال شرقی شهداد و در مساحت 11هزار کیلومتر مربع (به عرض متوسط 80 کیلومتر و طول متوسط 145کیلومتر) خویش را در قاب چشمانت میخکوب می کنند. کلوت را پایتخت کویر لوت می دانند. شاهکاری است از باد، خاک و آب.
بدون هیچ تصوری خویش را در جاده ای می یابی که عظمت ساختمان هایش تو را به سکوت وا می دارد. چیزی به شب نمانده است و راننده تمام تلاشش را به کار می گیرد تا تو غروب خورشید را در کلوت ها و روی بزرگترین برج های این شهر به تماشا بنشینی. کلوت های ایران بزرگترین عارضه دنیاست و چنان تو را مسحور خود می کند که ناخودآگاه هیچ پایی برای برگشتن نداری. آنجا هیچ گیاهی نمی روید و اساساً هیچ موجود زنده ای وجود ندارد. در شهر کلوت ها حتی باکتری ها حق حیات ندارند. آنجا شهری پر از ساختمان های کوتاه و بلند است.
کلوت ها در اثر فرسایش آبی و بادی طی هزاران سال شکل گرفته اند.

شاید وارد سیاره ای دیگر شده ام. این حسی است که تک تک همراهانت حس می کنند. در شهر کسی را نمی یابیم، نه که ساکنانش نباشند نه، شاید خیابان ها و کوچه ها را خلوت کردند تا تو دمی را به دور از هیاهوی این شهر بزرگ به آرامش بنشینی. هر چه هست حس شهری مرده را به تو نمی دهد. سراسرش سکوت و آرامش است . رازی ناشناخته که تو را به سوی خویش می کشاند. راز می شوی. رمز می شوی. یگانه می شوی. آخرش هم بدون جواب می مانی. کلوت ساختاری است از حرکت باد در دل نرم خاک کویر که در طول سالیان سال شکل گرفته تاست. نم باران اگر بر تن خشک کویر باریده، خاک های تل شده گرد سنگی را بر هم استوار کرده و سازه ای را به وجود آورده که گویی بنایی خشتی از تمدنی متعلق به ما قبل تاریخ است.




می گویند هر بارانی که بر کویر لوت می بارد، صورتی تازه برای کلوت می سازد و شاید گردشگری که در سفر نخستین کلوتی را چون ستاره ای به نام خود زده، در سفر بعدی ستاره خویش را نیابد. در معماری زیبای کلوت ها عامل دیگری هم دست داشته است.
رودی به نام شور. رودی که در اعماق خشک ترین مناطق ایران جاری است. شاید که رود نیست، اشک دل نرم کوهستان هاست که تن شور لوت را می شوید و پیش می رود. برای سیراب کردن لوت کافی نیست، تنها آبی به لب خشک و ترک خورده اش می زند و می گذرد و به جایی می رسد که یک پارچه نمک می شود. همین رود است که بر مرطوب کردن دیواره کلوت ها اثر کافی گذاشته و فرسایش آنها را تسهیل کرده است.
رود شور، تنها رود دائمی است که در اعماق کویر لوت جریان دارد و در طول سال پر آب است. این رود از کوه های شمال غرب بیرجند سرچشمه می گیرد و 200 کیلومتر مسیر پرپیچ و خم را در کویر لوت می پیماید و سرانجام به کوه نمک سریا و معدن نمک شهداد ختم می شود. آب این رودخانه بسیار شور است و هر چه به چاله مرکزی لوت نزدیک تر می شود بر اثر گذشتن از بسترهای شور و نیز تبخیر شدن آب غلظت املاح در آن به حدی زیاد می شود که در کناره های قسمت پایینی تا کیلومترها اثری از گل و گیاه دیده نمی شود و پیش از رسیدن به معدن نمک به علت بالا رفتن غلظت نمک مثل ماست می شود، با وجود خشکسالی های اخیر جریان آب در رود شور متوقف نشده است.
شهر افسانه ای کلوت گذرگاه تاریخ نیز بوده است. جاده ادویه از هند شروع می شده و پس از گذشتن از کلوت ها سر به سوی شمال خراسان می نهاده است.
برای رفتن به بزرگترین شهر کلوخی دنیا هم مجوز می خواهی، هم راه بلد. آنقدر این شهر بزرگ است و ساختمان هایش شبیه هم که گمشدنت حتمی است. علاوه بر این که اگر بدون مجوز وارد این شهر شوی، مجرم محسوب می شوی.
کمپ کویری شهداد از 36 آلاچیق مدور گنبدی شکل بسیار زیبا تشکیل شده است که در مرکز آنها یک سالن اجتماع بزرگ از برگ های درختان و نخل ساخته شده است.


کمپ به صورت شمالی، جنوبی ساخته شده و در بین چندین کلوت قرار گرفته تا از گزند باد و طوفان های شن در امان باشد. زیبایی کمپ در شب دوچندان است محوطه کمپ با چراغ هایی تزیین شده است که روشنایی این چراغ ها زیبایی خاصی به آلاچیق ها بخشیده است.
آلاچیق هایی دارای سطح سیمانی است و دیوار و سقف های چوبی دارد و به امکاناتی چون برق و سرویس بهداشتی مجهز است. این کمپ با 40 نفر ظرفیت در حاشیه غربی کویر لوت در موقعیت جغرافیایی 30.34شمالی و 57.51 شرقی قرار دارد.




ستاره ها آن قدر نزدیکت شده اند که صدای نبض شان را می شونی. میان گویی شیشه ای از ستاره قرار گرفته ای. آویز گوش هایت شده اند. در محوطه باز کمپ نیمکت هایی گذاشتند در زیر ستاره ها نه در کنار ستاره ها که با نخ های نامریی به زمین رسیده اند. چند خانواده دیگر هم میهمان کویری اند. همه ایرانی نیستند. چند خانواده اروپایی هم دل به سکوت کویر داده اند. کویر میزبان ناشناخته مهربانی است. اگر قصد سفر به لوت را دارید، به یاد داشته باشید که بهترین زمان برای بازدید از لوت در اواخر فصل پاییز است.
کویر لوت با 80 هزار کیلومتر مربع وسعت در جنوب شرق ایران واقع است، کلوت از واژه های کویر و لوت تشکیل شده است و معنی خاصی ندارد این عوارض طبیعی در نوع خود در دنیا بی نظیرند. در منطقه گندم بریان، گرمای هوا در تابستان به حدی می رسد که سبب برشته شدن گندم می شود. این محل از گرم ترین نقاط کره زمین است.
مصالح مورد مصرف در شهر لوت ها فقط و فقط خاک، باد و آب است. هیچ بنایی حق ندارد برای همیشه به یک شکل بماند. اینجا راکد بودن و مرداب واری زندگی معنا ندارد. این قانون باد و آب است که در این شهر وضع کرده اند و به مرور چهره شهر را تغییر می دهند. لوت مرکزی مشخص ترین واحد جغرافیایی است که در آن نمونه های کامل انواع مختلف عوارض بیابانی از قبیل نمک زار، تپه های شنی، ریگزارها و از همه مهمتر کلوت ها دیده می شوند.




پست ترین نقطه داخلی ایران در مشرق معدن نمک با ارتفاع 86 متر از سطح دریا در کویر لوت واقع شده که گرم ترین نقطه ایران نیز در همین منطقه محسوب می شود و به گفته برخی کارشناسان، گرم ترین نقطه کره زمین نیز محسوب می شود و از دره مرگ آمریکا، بیابان لیبی و ربع الخالی عربستان گرم تر است.
پیش می روی. همرنگ کویر می شوی. هیچ صدایی شنیده نمی شود. همراهانت هم مثل تو سکوت کردند. لبریز رمز و راز کویر شده اند. تنها صدایی که می آید آهنگ های انتخابی رادیو است، اما اینجا آوازه خوان ها هم سکوت می کنند. برای لحظه ای امواج رادیویی قطع می شود. امواج های عصر ارتباطات در این شهر که می رود تا شهره جهانی یابد، کم می آورند، سکوت است و سکوت. لبریز حسی ناشناخته می شود. دوست داری تا ابدیت همراهیت کند.
غروب شده و سوسوی ستاره ها آسمان کویری را آذین بسته است.
همان آسمان سحرانگیزی که امروز در بسیاری از شهرها خیالی بیش نیست. هوا کم کم تاریک می شود و ساختمان های شهر شولای سیاه شب را به تن می کند اما نه وهم انگیز. شاخه های پیچ در پیچ ستاره ها سر به زمین می سایند و تو می توانی به راحتی زیباترین الماس های شب را بچینی و به سوغات ببری. همین که از شهر بیرون می آیی، حس کسی را داری که صدایی و مزاحمی یک خواب خوش را از تو گرفته است. تمام تلاشت را می کنی تا تصاویری از این شهر و احساسش را در ذهنت حک کنی اما تو را از خواب بیدار کرده اند.